تعاریف مختلفی از شعر، در فرهنگها و کتابهای جهان مسطور و مندرج است؛ از تعریف منطقیان گرفته، که شعر را کلام خیالانگیز دانستند؛ تا ادبیان و عروضیان که معتقد بودند، شعر کلام موزون قافیهدار است؛ یا متأخرانی که به تلفیق دو تعریف منطقی و عروضی قائلاند و شعر را کلامِ خیالانگیزِ موزونِ قافیهدار میدانند؛ یا تعریف دلچسب و دقیقِ شفیعیکدکنی که شعر را گرهخوردگی عاطفه و تخیل شناخته که در زبانی آهنگین شکل گرفته است؛ یا اخوان ثالث که شعر را محصول بیتابی آدم میداند، آنهنگام که در پرتوی شعور نبوت است؛ و از این دست بسیار. وجوه مشترک میان اشعار را، عناصر شعر میگویند؛ زبان، خیالانگیزی، عاطفی و احساسی بودن، وزن و موسیقی و اندیشه و معنا، عناصر شعرند. شاعر، از دو صور، در کلمه دمیده و موجب خاستن آن میشود؛ صورِ موسیقایی، که وزن، قافیه، ردیف و هماهنگیهای صوتی است؛ صورِ زبانشناسی، که به اعتبار تمایز نفس کلمات، در نظام جملهها، بیرون از خصوصیت موسیقایی آنها، میتواند موجب تمایز واژهها شود؛ عواملی چون استعاره، مجاز، کنایه، ایجاز و از این دست.
نخستین درخشش ظاهری موسیقی یک قطعه شعر، در وزن آن است؛ بهعبارتی وزن، اساس موسیقی یک شعر را پی میریزد و باقی عوامل چون قافیه، ردیف و از این دست، نقش مکمل را دارند. وزن، ادراک تناسبی است که از تکرار مقادیر متساوی و منفصل حاصل میشود. وزن شعر فارسی، مبتنی بر کمّیت هجاهاست؛ یعنی در شعر عروضی فارسی، باید تعداد و نوع کمّیتهای دو مصراع مساوی باشد و تساوی تعداد هجاهای آنها ضروری نیست. اوزان شعر فارسی، بسیار متنوع و فراوان است؛ شاید مهمترین دلیل آن، سابقهی طولانی فارسیزبانان در سرودن شعر و دلبستگی آنان به ادبیات باشد. شناخت شعر فارسی از لحاظ وزن را علم عروض میگویند. در طول چندین قرن، وزنهای عروضی فارسی، فراز و نشیب بسیاری بهخود دیدهاند. وزنهای متقدّم شعر فارسی را در کتاب «المعجم فی معاییر اشعارالعجم» میتوان یافت که شمس قیس رازی گردشان آورده و نیز در کتاب « معیار الاشعار» خواجه نصیر طوسی؛ عروض جدید را هم، در آرای «علینقی وزیری، ۱۳۱۷ش»، رسالهی دکتری «پرویز ناتل خانلری، ۱۳۲۷ش»، کتاب «وزن شعر فارسی، پرویز ناتل خانلری، ۱۳۳۷ش»، تلاشهای مؤثر دههی چهل شمسی «مسعود فرزاد» میتوان دنبال کرد؛ دو مقالهی «اختیارات شاعری، ۱۳۵۲ش» و «دربارهی طبقهبندی وزنهای شعر فارسی، ۱۳۵۹ش» ابوالحسن نجفی، زمینهی تألیف کتاب درسی و آموزشی برای عموم، بر اساس عروض جدید را فراهم کرد و این مهم به دست «سیروس شمیسا» انجام شد. سیر تحوّل و تکامل عروض جدید، همچنان ادامه دارد.
کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید» نوشتهی علیاصغر قهرمانی مقبل، بههمت نشر نی منتشر شده است. این کتاب، در ادامهی سیر تکاملی عروض جدید نگاشته شده و کتابی «پژوهشی، آموزشی» است؛ در این کتاب، ویژگیهای وزن شعر فارسی با زبانی ساده و منسجم، از مقدمات تا طبقهبندی اوزان بیان شده است.
مرکز فرهنگی شهر کتاب، نشست هفتگی خود را با محوریت نقد و بررسی کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید»، سهشنبه دهم بهمن برگزار کرد؛ در این نشست، علیاشرف صادقی، امید طبیبزاده، علیاصغر قهرمانی مقبل و علیاصغر محمدخانی حضور داشتند.
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، در معرفی مؤلف این کتاب گفت: قهرمانی مقبل، دکتری زبان و ادبیات عرب خود را از دانشگاه قدیس یوسفِ لبنان دریافت کرده و سالهاست در حوزهی ادبیات تطبیقی، وزن شعر فارسی، وزن شعر عربی و اختیارات شاعری تحقیق و تدریس میکند. وی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران و صاحب آثاری چند در خصوص عروض و قافیه است؛ مسئلهی ارکان عروضی، معیارهای تعیین مرز مصراع در شعر نیمایی و عروض و قافیهی عربی، از جملهی این آثارند. همچنین، ترجمهی کتاب «کوروش یا ذوالقرنین قرآن و تورات» و تصحیح کتاب «معیار الاشعار» خواجه نصیر طوسی را نیز در کارنامهی خود دارد.
از علم عروض سپاسگزارم
علیاصغر قهرمانی مقبل، استاد دانشگاه، مولف و مترجم در حوزهی اوزان عروضی شعر فارسی، سخن خود را با چند قدردانی آغاز کرد. او، علیاصغر محمدخانی را بهپاس سالها تلاش در عرصهی هنر، فرهنگ و ادب ایران و میزبانی ایشان از اهالی فرهنگ و صاحبان ادب، در نشستهای مرکز فرهنگی شهر کتاب، شایستهی تقدیر دانست. همچنین از دو سخنران نشست، صادقی و طبیبزاده، بهخاطر حضور و تلاش مؤثرشان در حوزهی علم عروض جدید، قدردانی کرد. این مؤلف، از ویراستار کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید»،عباس جاهدجاه نیز یاد کرد و نقش او در این کتاب را فراتر از ویراستاری دانست؛ جاهدجاه، مشوّق مؤلف در نگارش کتاب و صاحب توصیههای ارزشمند در مبانی عروض سنتی و فصل قافیهی آن بوده است. قهرمانی مقبل، از همکاری با نشر نی راضی است و معتقد است، نتیجهی کار با این انتشارات، خستگی را از مؤلف میگیرد.
قهرمانی مقبل، در ادامه گفت: من از علم عروض سپاسگزارم؛ چراکه برای من برکات زیادی بههمراه داشته و بانی آشناییام با بزرگان این عرصه بوده است؛ بزرگانی چون ابوالحسن نجفی، که در روند عروض جدید، تأثیری فراوان داشته است. کتاب « عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید» مدیون زحمات ارزندهی ابوالحسن نجفی است؛ چه آنجایی که نامی از او برده شده و چه جاهایی از کتاب که آنقدر گفتههایش مسلّم تلقّی شده، لزومی برای ذکر نامش نبوده است. پیش از ابوالحسن نجفی نیز بزرگانی بر عروض جدید فارسی تاثیر گذاشتهاند، که شناختهشدهترین ایشان، پرویز خانلری است. مشغلهی ابتدایی من برای انتخاب عنوان کتاب بود؛ انتخاب واژهی عروض یا وزن شعر؟ ظاهر امر، اینگونه در ذهن مخاطب شکل گرفته که هرگاه از عروض نام میرود، شکل سنّتی شعر در ذهنش متبادر میشود و هرگاه گفته میشود وزن شعر، اشکال جدید شکل را متصور میشود؛ در ماههای انتهایی کار، بهاین تصمیم رسیدم که از واژهی عروض در عنوان بهره ببرم، چراکه مطالب این کتاب، بیان رویکرد جدیدی از همان علم عروض است. زمانی که از عناوین عروض قدیم و عروض جدید استفاده میشود، منظور تقسیمبندی تاریخی آن نیست، بلکه تقسیم آن به لحاظ ماهوی آن است. عروض ارزشمند سنّتی، تنها در رویکرد و روش توصیف با عروض جدید متفاوت است. در حال حاضر، اساتیدی در دانشگاههای ما، عروض را بهشکل سنّتی آن تدریس میکنند. علم عروض، رویکرد جدیدش را مدیون پرویز خانلری و ابوالحسن نجفی است؛ پنج دهه سعی ابوالحسن نجفی، رشد چشمگیر عروض جدید را سبب شده است.
وی افزود: در نگاهی نو به کتاب ارزشمند «معیار الاشعار» خواجه نصیر طوسی، برخی اصلاحاتش به عروض جدید وارد شده است؛ «تسکین» از جملهی همین اصطلاحات است که برای نخستین بار، سیروس شمیسا آنرا به عروض جدید پیوند داد و فراگیرش کرد. کتاب «عروض و قافیه با رویکرد جدید»، کار خود را از رکن و رکنبندی آغاز میکند؛ اصطلاح رکن را نیز، خواجه نصیر طوسی، باب کرد؛ اصطلاحی که شمس قیس رازی بهآن اجزا و اعراب بهآن افاعیل میگویند. در این کتاب، رکن، به ارکان اصلی، ناقص و جایگزین تقسیم شده است؛ سی رکن اصلی، به دستههای سههجایی، چهارهجایی و پنج هجایی تقسیم میشوند. از تکرار ارکان اصلی، سی خانواده وزنی ایجاد خواهد شد؛ با حذف دو خانوادهی «فَعِلاتُ» و «مَفاعِلُ» که قابلیت تکرار ندارند، به عدد بیست و هشت خانواده میرسیم. دیگر، وزنهای منشعب از هر کدام از این خانوادههاست؛ بهعنوان مثال، از رکن «فاعِلاتُن» که خود عامل تشکیل یک خانوادهی وزنی است، میتوان تا ده وزن مختلف استخراج کرد؛ فاعِلاتُن/ فاعِلاتُن/ فاعِلاتُن/ فاعِلاتُن، یا فاعِلاتُن/ فاعِلاتُن/ فاعِلاتُن/ فاعِلُن، و به همین روش، که روشِ خانلری است، میتوان به اوزان جدید دست یافت. از تناوب هم میتوان به خانوادههای وزنی رسید؛ خانوادههای وزنی حاصل از تناوب، با مراجعه به دایرهی نجفی، که از ابداعات ارزشمند ابوالحسن نجفی است، بهراحتی بهدست میآیند؛ در دایرهی نجفی، هشت هجا، دو بار تکرار شده که با هر بار چرخش به جهت و خلاف جهت عقربهی ساعت، هشت خانوادهی وزنی استخراج و به مجموع شانزده خانوادهی وزنی خواهیم رسید. باید بهیاد داشته باشیم که وزنهای شعر فارسی، تنها به اوزان ذکر شده محدود نمیشود؛ محتمل است شاعری، در وزنی، خارج از این وزنها شعر بگوید. عروض، با همین فرمولها توانسته بیش از نود و نه درصد از وزنها را توصیف کند.
این مؤلف، در همین خصوص افزود: پس از تکرار و تناوب، به خانوادهی کمکاربردتر دُوری میرسیم؛ سیمین بهبهانی، با استفاده از شیوههای موجود در گسترش اوزان فارسی، توانسته به چند وزن جدید از همین اوزان دُوری برسد که من نام سیمینه را برای آن برگزیدم؛ برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص این اوزان، میتوان به مقالهی «سوغات سیمین بهبهانی به علم عروض فارسی» مراجعه کرد. کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید» حاوی جدولی است که در آن خانوادههای وزنی پوشش داده شده است که با مراجعه بهآن میتوان جایگاه هر وزن را در دستگاه عروضی مشخص کرد. بهنظر میرسد شعر فارسی، صاحب متنوعترین اوزان شعری جهان باشد؛ بهعنوان مثال اگر بخواهیم وزنهای شعر عرب را، با احتساب اوزانی که در آن شعر سروده شده محاسبه کنیم، در نهایت به صد مورد خواهیم رسید؛ در حالیکه در عروض فارسی، با پنجاه خانوادهی وزنی روبرو هستیم که هر کدام منشأ وزنهای دیگری است و به بیش از سیصد وزن مختلف خواهد رسید؛ چنین تنوع بالایی، بیتردید نیازمند طبقهبندی است. عروضیان در گذشته، رغبتی برای طبقهبندی وزنها نداشتند؛ در حالیکه این مبحث، دغدغهی بزرگ عروض جدید است. طبقهبندی اوزان، از آنچه پرویز خانلری در کتاب «وزن شعر» خود آورده است شروع و با مسعود فرزاد ادامه یافت؛ ابوالحسن نجفی، ابتدا در چندین مقاله، سپس بهصورت منسجم و در کتاب «درباره طبقهبندی وزن شعر فارسی» گامهای بزرگی در این رابطه برداشت؛ کتابی که پس از فوت او، بهسعی امید طبیبزاده، منتشر شد. غلامرضا پناهی، از جمله افرادی است که نقش موثری در این خصوص ایفا کرد؛ وی، بهرغم تحصیلات غیر مرتبط و تنها از سر علاقه به شعر و ادب فارسی، با مراجعه به دیوان شعرای مختلف، وزنهای جدیدی را یافت و محصول یافتههای خود را در پنج مجلد ارزشمند بهچاپ رساند.
قهرمانی مقبل، دربارهی شیوهی طبقهبندی وزنها در کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید»، تصریح کرد: جدولی قراردادی در این کتاب آورده شده که به طبقهبندی و نامگذاری آسان وزنهای عروضی فارسی کمک میکند. باید توجه داشت، رکنبندی و استخراج آن ماهیت شعر نیست، بلکه تلاش برای توصیف یک قرارداد است؛ توان توصیفی الگوی ارائه شده هر چه بیشتر باشد، میتوان آنرا الگویی موفقتر دانست. این کتاب، الگویی را پیش روی مخاطب گذاشته است که در آن خبری از اصطلاحات پیچیدهای چون رَمَل، مَخبون، مَحذوف و اَسلَم نیست؛ الگوی جایگزین، در نبود چنین اصطلاحاتی توان توصیف ویژگیهای وزن را داراست؛ در این الگو، نیازی نیست وزن شاهنامه را مُتقاربِ مُثَمنِ مَحذوفِ مَقصور بنامیم؛ کافیاست بگوییم شاهنامه بر وزن فَعولُنِ چهار رکنیِ یازده هجایی سروده شده است. در این روش، چنانچه هجاها بر اساس وزن اصلی کنار هم چیده شود، بهراحتی جای آن در دستگاه عروض فارسی مشخص میشود. وی، در پایان گفت: من در نگارش این کتاب، همزمان دو هدف تعلیمی و پژوهشی را دنبال کردم؛ کتابی که قابلیت تدریس داشته باشد و در عین حال از حوزهی پژوهش دور نشده و جامعیت خود را از دست ندهد.
عروض جدید را، ارجح بر عروض سنتی میدانم!
علیاشرف صادقی، استاد دانشگاه و زبانشناس، در خصوص عروض فارسی گفت: سال ۱۳۴۰ شمسی، هنگامیکه دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران بودم، عروض را نزد استاد همایی و به روش سنتی آموختم؛ همزمان و بهضرورت، با مطالعهی چندین بارهی کتاب «وزن شعر» پرویز خانلری، با عروض جدید نیز آشنا شدم؛ من، عروض جدید را ارجح بر عروض سنتی میدانم. در گذشته، اساتیدی بودند که با همان شیوههای سنتیِ عروض اُنس گرفته و نسبت به تحوّلی که در آن پدید آمده بود، نظر مساعدی نداشتند؛ گاه پیش میآمد که بر خلاف رسم معمول، مقابل اساتید معتقد به عروض جدید، آشکارا موضع میگرفتند.
صادقی، ادامه داد: زبان فارسی، در دستگاه آوایی گذشتهی خود، مصوّتهای کوتاه و بلند را مقابل هم قرار میداد؛ مشابه آنی که در زبان عربی است. با گذشت زمان و تحوّل در زبان فارسی، بهتدریج این تقابل از میان رفت؛ عروض سنتی، قادر به توصیف چنین تغییری نیست. ازنظر زبانشناسی، در زبان فارسی امروز، تقابلی میان مصوّتهای کوتاه و بلند وجود ندارد؛ خلاف آنچه در زبان فارسی کهن بود. بهعنوان مثال، در فارسی کهن، مصوّت «ای» بلند در مقابل مصوّت «ای» کوتاه قرار داشت؛ در حالیکه در فارسی امروز، مصوّت کوتاه «ای» به کسره تبدیل شده، بنابراین تقابلی با مصوّت بلند خود ندارد. واژهی «دِل» در فارسی کهن «دِیل» تلفّظ میشده است؛ آنچنانکه واژهی «گُل» را «گُول» میگفتند.
وی، در همین خصوص افزود: در برخی از مناطق ایران، گویشهایی را شاهدیم که همچنان نظام مصوّتهای کهن را حفظ کردهاند؛ گویش مردمان رشت در استان گیلان و گویش اهالی روستای نای در حوالی کاشمرِ خراسان، از آن جملهاند. ویژگی پایبندی به مصوّتهای کهن، در کلماتی که از فارسی به زبانهای ارمنی و ترکی وارد شدهاند نیز دیده میشود؛ بهعنوان مثال، در زبان ترکی و مطابقِ قاعدهی هماهنگی میان مصوّتها، نمیتوان دو مصوّت «ـَ» و «ا» را کنار هم تلفظ کرد؛ بنابراین کلمهی «گُلدان» با تلفظ «گُولدان» ادا میشود؛ یا نام «عباس» را «عاباس» تلفظ میکنند. گویشهایی که حافظ مصوّتهای گذشته هستند، در زمرهی گویشهای محافظهکار قرار میگیرند.
این زبانشناس، در ادامه گفت: جوانان امروز، حتی بعضی از دانشجویان رشتهی ادبیات، درک درستی از وزن نداشته و همین باعث میشود اغلب اشعار کلاسیک را غلط بخوانند؛ عروض سنتی، تابع قواعد و نظام کهن است؛ حال آنکه امروز، نظام زبان فارسی متحول شده است؛ اینجاست که اهمیت نقش عروضدانان و آموزش صحیح به نسل نو بهخوبی آشکار میشود. قاعدهی حذف یا ابقاء همزه نیز از جمله قواعدی است که میبایست بهطور ویژه بر آموزش صحیح آن تأکید داشت. باید توجه کرد که این قاعده، دلیل ساختاری دارد؛ شاعر، مختار است آنجا که برای ساخت ارکان شعرش نیازمند همزه است، آنرا نگاه داشته و گاه که به آن نیازی ندارد، حذفش کند. همزهی ابتدای کلمه در عروض فارسی، ممیز معنا نیست؛ اما بود و نبودش، در وزن شعر مؤثر است. به این دو مصراع توجه کنید! «من از آن حُسنِ روزافزون که یوسف داشت دانستم»، در این مصراع حفظ یا حذف همزهی ابتدای کلمهی «آن»، تغییری در معنای مصراع بهوجود نمیآورد؛ اما برای قرائت مصراع در وزن صحیح، نگاه داشتن همزه الزامیاست و بایستی دو کلمهی «از» و «آن» جداگانه تلفظ شوند. «از این مُشتی رفیقانِ ریایی»، در اینجا، بهعکس مصراع قبل، با حذف همزهی ابتدای کلمهی «این»، میبایست دو کلمهی «از» و «این»پیوسته و بهصورت «ازین» تلفظ شوند.
علیاشرف صادقی، کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید» را کتابی همهفهم، شفاف و قابل تحسین ارزیابی کرد و افزود: در مطالعهی صفحات ابتدایی کتاب، بهاین باور رسیدم که مؤلف برای رسیدن به دو محتوای آموزشی و تحقیقی، میبایست کتابهای جداگانهای تألیف میکرد؛ اما در ادامه دریافتم، نگارنده به هر دو هدف آموزشی و پژوهشی خود دست یافته و این کتاب، در هر دو قالب پذیرفتنیاست. بیان شیرین کتاب باعث شده، مطالب دشوار و پیچیدهی عروض و قافیه، بهراحتی به مخاطب منتقل شود. من، خواندن این کتاب را به همهی علاقمندان علم عروض توصیه میکنم.
این کتاب، دوباره میل تدریس عروض را در من بیدار کرد
امید طبیبزاده، استاد دانشگاه، مؤلف و عروضدان، دربارهی کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید» گفت: این کتاب، دو رویکرد آموزشی و پژوهشی دارد. افزودن دو بخش قافیه و عروض سنتی، به مبحث اصلی کتاب که همان عروض جدید است، باعث حجم زیاد آن شده است؛ شواهد بسیاری که نگارنده در این کتاب آورده از عوامل دیگر افزایش حجم آن است؛ اما اهمیت این شواهد و مثالها در روشن ساختن مفاهیم، مؤلف را ناگزیر از آن داشته است. من، سالهاست که دیگر شوقی برای تدریس عروض ندارم؛ چراکه این مبحث برایم تکراری و فاقد جذابیت شده است؛ اما کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید» میل تدریس عروض را دوباره در من بیدار کرد. قهرمانی مقبل، برنامهی دقیقی را برای تدریس محتوای آموزشی کتاب، تدوین و ارائه کرده است. از دیگر ویژگیهای این کتاب، پایبندی نگارنده به اخلاق علمی است؛ متأسفانه، چنین اخلاقی در میان عروضدانها مرسوم نبوده و بهراحتی مطالب را بدون ارجاع از یکدیگر میگرفتند؛ آنچنانکه فین ویلهلم تیسن، حافظشناس دانمارکی، مطالب بسیاری از دستآوردهای ابوالحسن نجفی را در یکی از کتابهای خود، بدون ارجاع و ذکر نام او، آورده است. مؤلف این کتاب، دقت بسیاری در ارجاعات و ذکر نام افراد بهعمل آورده است؛ رکن را به خواجه نصیر ارجاع داده و وزن تقطیعی را به سیروس شمیسا. نگاه انتقادی مؤلف، ویژگی دیگر این کتاب است. قهرمانی مقبل، قاعدهی قلب را از اختیارات شاعری میداند و ابوالحسن نجفی این قاعده را تنها مختص رباعی میشمارد؛ چنین اختلاف نظری، پیش از ثبت در این کتاب، بارها در جلسات و سمینارها مورد بحث و جدل این دو عروضدان بوده است.
طبیبزاده، در ادامه گفت: من، مقالهای در سال ۱۳۸۸ شمسی نوشتم و در آن بیان کردم که رکنهای آغازین مصرع میتوانند ناقص باشند؛ نظری که پیش از من، توسط فرزاد، وزیری و برخی از موسیقیدانان نیز مطرح شده بود؛ ابوالحسن نجفی، بهطور کامل با این نظر مخالف بود؛ اما این اختلاف نظرها، هیچگاه مانع ادامهی بحث و سعی طرفین در متقاعد کردن دیگری نمیشد. بهقول نیچه، بهترین شاگرد نزد استادش، کسی که با او وارد بحث و جدل شود. وی، در خصوص مباحث فنی کتاب تصریح کرد: مباحث عروض، به سه مبحث عمده تقسیم میشوند. نخست، شیوهی تقطیع است که نزد عروضدانان، مختلف است؛ وزن مَفعولُ/ فاعلاتُ/مَفاعیلُ/فاعِلُن را ممکن است عروضدان دیگری بگوید مُستَفعِلُن/ مفاعِلُ/ مُستَفعِلُن/ مفاعِلُ و همین وزن را موسیقیدانان میگویند لاتُن/ مفاعِلنُ/ فَعِلاتُن/ مفاعِلنُ؛ این سه شیوهی تقطیع متفاوت، برای یک وزن است. مبحث دیگر، قواعد تقطیع است؛ ابوالحسن نجفی، این قواعد را با اختیارات، استثنائات و ضروریات وزنی، توضیح میداد. سومین مبحث در مباحث عروض، طبقهبندی است.
این سخنران، در ادامهی مباحث عروض افزود: در بخش شیوهی تقطیع، مؤلف بهطور کامل از ابوالحسن نجفی پیروی کرده است. نجفی، با اوزان مختلف الارکان مخالف بود و اعتقاد داشت چنین اوزانی در تعریف وزن نمیگنجد؛ به همین دلیل این گونه اوزان را به وزنهای متناوب بدل میکرد. از مبحث قواعد تقطیع نیز، نگارنده، جز در مواردی اندک، پیروی نجفی بوده است.خنثی شدن کمیت هجاهای بلند و کوتاه و کشیده در پایان مصراع و تبدیل آنها به یک هجای بلند را ابوالحسن نجفی در زمرهی استثنائات آورده، اما قهرمانی مقبل، آنرا از جملهی اختیارات شاعر دانسته است؛ این، از همان موارد اختلاف است و چند مورد دیگر از این دست. مهمترین کار مؤلف در این کتاب، شیوهی ارائهی مبحث طبقهبندی اوست. ایراد شیوهی طبقهبندی نجفی، عدم توانایی در نامگذاری اوزان بود. الول ساتن، طبقهبندی دقیقی از خود بهجای گذاشت، اما او نیز در شیوهی تقطیع و قواعد تقطیع دچار اشکال بود و بسیاری از اوزان، چون وزنهای دُوری، در روش او قابل توصیف نبود. قهرمانی مقبل، شیوه و قواعد تقطیع را از نجفی و طبقهبندی را از الول ساتن گرفت و با این مجموع، الگویی روان و قابل فهم را ارائه داد.
طبیبزاده، در انتها با طرح یک سوال به اهمیت کار مؤلف کتاب «عروض و قافیه فارسی با رویکرد جدید» اشاره کرد: قهرمانی مقبل، چه چیزی به دستگاه عروض خانلری و نجفی افزوده است؟ دستگاهی که با پرویز خانلری آغاز شد؛ با ابوالحسن نجفی به اوج رسید؛ و با علیاصغر قهرمانی مقبل تمام شد. نگارندهی این کتاب، تنها با سه عدد، جایگاه هر وزن را در دستگاه عروض مشخص میکند. حُسن این اعداد در این است که اگر وزنها بههم نزدیک باشند، اعداد هم بهیکدیگر نزدیکند و عکس آن. طبقهبندی قهرمانی مقبل، شامل دوازده رشتهی وزنی است؛ رشتههایی چون، فَعولُن، فَعِلُن، مَفاعیلُن و از این دست تا رشتهی دوازدهم. وی، معتقد است هر وزنی، از یکی از این رشتهها منشعب میشود. بنابراین، عدد نخست یکی از این دوازده رشته است. عدد دوم، خانوادهی وزنی را شامل میشود؛ هر رشتهی وزنی، متشکل از چند خانوادهی وزنی است. عدد سوم نیز، طول وزن را تعیین میکند. حداقل، ششصد وزن مختلف را بهراحتی میتوان با این روش نامگذاری کرد. بهعنوان مثال «بهنام خداوند جان و خرد»، فَعولُن/ فَعولُن/ فَعولُن/ فَعَل، میشود ۱/۱/ ۱۱؛ یا «غمت در نهانخانهی دل نشیند»، میشود ۱/۱/۱۲. این روش، دستآورد عظیمی برای عروض فارسی است.
گزارش نشست نقد و بررسی کتاب «سنگی بر گوری»
گزارش نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ فلسفهی اخلاق: دستنامهی آکسفورد»
گزارش نشست بررسی کتاب «تفسیر معاصرانهی قرآن کریم»
گزارش نشست نقد و بررسی مجموعه آثار «ابن خفیف شیرازی»
گزارش هفتمین دورهی جایزهی ابوالحسن نجفی