img
img
img
img
img

دیدن این خانه یکی از آرزوهای طبیعت‌گردها است

سعید برآبادی

آرمان ملی: از پل معروف زنگوله در جاده چالوس، یک فرعی پر پیچ و خم دامنه جنوبی البرز مرکزی را خط می‌اندازد و می‌رود سمتِ خانه پدری نیما. تا آنجا کلی منظره برای دیدن هست اما معمولا آنهایی که راهی این جاده صعب‌العبور می‌شوند، وقت‌شان را خیلی در جاده تلف نمی‌کنند چرا که می‌خواهند به روستای یوش برسند و مستقیم بروند دمِ خانه. آنجا اگرچه نیمایی نیست که در را به رویشان باز کند اما مردم روستا و مسئول خانه موزه نیما هست که در بگشاید بر این مسافران خسته و بعد، آغوش باز یک خانه تودرتوی قاجاری‌ست و خاطره‌هایی که می‌سُرند در ذهن.

 به رنگ و لعابش نگاه نکنید، عمر خانه زیاد است. ۱۲۰۷ ه.ق ناظم‌الایاله آمده به محله‌ای از محله‌های روستایِ تنک یوش و این خانه را با مصالحی درجه یک همین جا بنا کرده است. بعدها خاندان اسفندیاری صاحب این خانه می‌شوند و آبا و اجداد نیما سال‌ها در این خانه می‌مانند تا نوبت به نیما می‌رسد و او هم چند صباحی مهمان همین عمارت دل باز می‌شود. اگر اشعار نیما را خوانده یا مشهورترین شعرهایش را از این‌جا و آن‌جا شنیده باشید، لابد حدس زده‌اید که فضای ذهنی شاعر ما بیش از آن که محصول زندگی او در تهران باشد، حاصل فضاهایی‌ست که او در کودکی تجربه کرده؛ یعنی یوش و همین خانه. پس بعید نیست که از پنجره‌های هزارنقش خانه موزه نیما، بتوانید «کلاغ» شعرهای نیما را ببینید که بر بلندای چنارهای روستای یوش نشسته، بعید نیست صدای داروگ‌ها را بشنوید که خبر از باران آورده‌اند و باز هم بعید نیست که هر از گاهی، آوای نی‌زنی از دور، شما را سرگردان موج و بیم دریا کند.

خانه‌ای پر از زیبایی معمارانه

از سه راه می‌شود وارد خانه شد و سری در شاه‌نشین‌ها و اتاق‌های تودرتویش کرد. خشت و گل و چوب، اصلی‌ترین مصالح این بنا هستند که همگی با روکشی از گچ بری‌های چشم‌نواز پوشانده شده‌اند. آنچه تفاوت اصلی این بنا را با دیگر بناهای یوش فراهم می‌کند، همان اصل کیفیت ساخت است. گویی با پا گذاشتن به این خانه، شما هم در می‌یابید که به خانه اعیان‌های آن زمان روستا آمده‌اید و آن وقت است که دیگر از دیدن عکس‌های قدیمی نیما در حال شکار تعجب نمی‌کنید، پسرِ اعیان یک روستا، چه تفریح دیگری داشته، خصوصا اگر عاشق سکوت و پرسه زدن در میان کوه‌های البرز باشد؟

سه بار و در تاریخ‌های متفاوت این خانه را بازسازی و پیراسته‌اند تا برای آرمیدن جنازه نیما، مهیا شود و جایگاهی توریستی به یوش بدهد. بار اول همان سال ۱۳۷۰ بود، بار دوم، سه سال بعد بود و بعد از آن هم بالاخره در سال ۱۳۷۵ کار مرمت و بازسازی این خانه مورد تبع کارشناسان میراث قرار گرفت و آن را به فهرست آثار ملی کشور افزودند. این کارشناسان اما برای ثبت این بنا، کافی بود در گشتی در آن بزنند تا ریزه‌کاری‌های معماری آن، چشم‌شان را بگیرد. خانه‌ای که نیما درباره‌اش گفته بود «پدربزرگ من برای من قصر و قلعه ساخته است نه خانه. دیوارهای منقش، سقف‌های منبت‌کاری شده و … » حالا به خاطر گچ‌بری‌های منحصر به فردش، درهای چوبی قدیمی، حیاط مرکزی، شومینه‌ها، نقاشی‌های دیواری و کف پوش آن که تمامی از محصولات صنایع دستی استان مازندران است، شناخته می‌شود.

همسایه نیما

رفتن به خانه موزه نیما، یکی از مهم‌ترین آرزوهای دوستداران شعر و ادب و طبیعت‌گردان بوده و هست. گروه دوم می‌خواهند به بهانه رفتن به این موزه و بازدید ارزان از یک فضای تاریخی، ساعت‌ها در جاده یوش بلده پیاده‌روی کنند و بعد اگر فرصتی دست داد، مهمان کوهپایه‌های آن اطراف شوند. گروه اول همان یک روز کامل در این جا اطراق می‌کنند و اگر پول‌شان اجازه دهد، خانه‌ای روستایی را اجاره می‌کنند تا نه فقط با نیمای شاعر بلکه با سیروس طاهباز نیز حشر و نشری داشته باشند. طاهباز یکی از آن چهره‌های استثنایی ادبیات فارسی ست که حق بزرگی برگردن ما در شناساندن نیما یوشیج دارد. او بسیاری از آثار نیما را در همین خانه، آماده طبع کرده و اگر امروز در حیاط بزرگ این خانه در کنار نیما به خواب ابدی رفته است، به خاطر علاقه او به این خاندان و البته شخص نیما یوشیج است.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  رسانه تاب‌آوری روانی اجتماعی را تحت تاثیر دارد

تأثیر رسانه بر تاب‌آوری چندوجهی است و بستگی به عواملی چون جمله ویژگی‌های شخصیتی افراد، میزان و نوع رسانه  و رژیم مصرف دارد.

  روشنفکر فرهنگ‌مدار

به مناسبت دومین سالگرد دکتر اسلامی‌ندوشن

  روزها با سوزها

درباره خاطرات محمدعلی اسلامی ندوشن

  همه‌چیز را اینجا بگذار

هالدور لاکسنس نویسنده مهمی بود.

  مردی که «خواب دید» و یک کتاب شگفت‌انگیز نوشت!

«انسان و سمبل‌هایش» کتابی است درباره خواب‌ها که خودش هم از یک خواب سرچشمه گرفته است.