انقلابی که نیما یوشیج در شعر فارسی پدید آورد، اکنون یک سده را پشت سر گذاشته است. در این دورهی نهچندان کوتاه، موافقان و مخالفان شیوه شعرسرایی او بسیار گفته و نوشتهاند. شاید بهجرئت بتوان ادعا کرد مجموع مطالبی که درباره نیما و آثارش قلمی شده، در ادبیات فارسی کمنظیر است و اگر بخواهیم از این نظر او را با کسی مقایسه کنیم، در بین قدما فقط با حافظ و بین معاصران با صادق هدایت، قابل سنجش است.
این انبوه کتاب و مقاله البته ارزشی یکسان ندارند و نوشتارهایی متنوع را شامل میشوند: از مطالب سطحی و تذکرهگونه؛ شعرها و نوشتههای سراپا توهین و غیرمنصفانه و گاه حسادتآمیز؛ ستایشنامههای فاقد اهمیت و مدیحهگونه؛ نقد و تفسیر و تأویلهای نادرست و مندرآوردی و مصادره به مطلوبهای سیاسی و ادبی تا معدودی نقد و بررسیهای جدی و علمی قابل اعتنا و راهگشا که عمدتاً در دهههای اخیر بر آثار نیما نوشته شده است….
ادامهی مقاله را در فایل پیدیاف ملاحظه کنید:
علت و دلیل درست است که از هم متمایزند، اما در بسیاری از موارد بر هم منطبقاند.
با نثر میتوان مدرن شد اگر ارادهای برای مدرن شدن وجود داشته باشد.
نقش زنان در تاریخ بیهقی
ضربلمثلهای ما که جلوهای از فرهنگ دیرسال ماست میانهی خوبی با زنان ندارد.
چرا خواندن آثار هان کانگ چالشهایی را برای مقامات کرهای ایجاد میکند؟