img
img
img
img
img
کتابخانه

چه زمان باید خواندن یک کتاب را کنار بگذاریم؟

سوفی ورشبا/ مترجم: عرفان قادری

ترجمان:‌ هیچ کتاب‌خوانی با این وسوسه غریبه نیست. بخشی از یک کتاب را خوانده‌اید، اما دیگر جذابیتی برایتان ندارد، حوصله‌تان سر رفته و ندایی آرام زیر گوشتان زمزمه می‌کند: «بس است. بگذارش کنار». خیلی از کتاب‌خوان‌ها نیمه رهاکردن کتاب‌ها را دوست ندارند. بعضی‌ها هم الگوی عملشان این است که یا کتابی را شروع نمی‌کنم، یا اگر شروع کردم به هر قیمتی باید تمامش کنم. واقعیت این است که ملزم کردن خودمان به تمام‌کردن کتاب‌ها چندان هم خوب نیست؛ آنچه اهمیت بیشتری دارد این است که بدانیم کِی وقت آن رسیده که یک کتاب را کنار بگذاریم.

سوفی ورشبا،آتلانتیک— همۀ عاشقان کتاب ناگزیر بخشی از زمانشان را صرف جان‌کندن برسر متن‌های بی‌روحی کرده‌اند که انگار هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسند. گاهی خاطی رمانی عامه‌پسند است که شخصیت‌های نفرت‌انگیزش تحمل‌ناپذیرند، در موارد دیگر طرح داستان بسیار مضحک است و دیگر امکان تعلیق ناباوری مطلقاً وجود ندارد. گاهی کار به جایی می‌رسد که چه‌بسا مشتاق‌ترین خوانندگان نیز با خود بگویند حالا که نه آزمون درک مطلبی در کار است تا مجبورمان کند کتاب را ادامه دهیم و نه به‌سرانجام‌رساندن کتاب نمره‌ای درپی دارد، چرا باید آن را تا انتها بخوانیم. خواندن برای بزرگ‌سالانی که مدرسه را تمام کرده‌اند دیگر الزامی نیست، بنابراین تصمیم تمام کردن یا نکردن کتابی که دوست ندارند تماماً بر عهدۀ خودشان است – و این تصمیم برای برخی بسیار دشوار است.

با این وضع، افراد وظیفه‌شناس چطور باید تصمیم بگیرند کتابی را رها کنند یا تا پایان بخوانند؟ این بحث بسیار قدیمی‌تر از ظهور اینترنت است، ولی در جوامع آنلاینِ کتاب‌خوان‌ها، مثل گودریدز، یا در بخش‌های ادبیِ اینستاگرام یا تیک‌تاک، عبارت «دی‌ان‌اف»۱، به‌معنای «تمام نکردم»۲، فراوان یافت می‌شود -همان‌طور که می‌شود به‌وفور مباحث پیرامون زمان مناسب رهاکردن را مشاهده کرد. برخی قویاً معتقدند هرقدر هم که دلتان بخواهد کتابی را کنار بگذارید، همیشه باید تمامش کنید و بسیاری دیگر مصرانه می‌گویند زندگی کوتاه است و نباید چیزی را که حسابی به هیجان نمی‌آوردتان بخوانید.

بهترین پیشنهاد برای کسانی که با رویکردی جامع‌ومانع دربارۀ زمان مناسب کنارگذاشتن کتاب‌ها موافق نیستند ارائۀ نگرشی شخصی است. من یک دهه در کار نشر بوده‌ام و تلاش می‌کنم هدفمند کتاب بخوانم -به‌طور معمول، هرسال چندده کتاب جدید را تمام می‌کنم و بسیاری دیگر را کنار می‌گذارم. به امید تدوین راهنمایی برای کنارگذاشتن کتاب‌ها، با نویسندگان، معلمان، ویراستاران و خوره‌های کتاب دربارۀ نگرششان به این موضوع صحبت کردم.

به واکنش ناخودآگاهتان توجه کنید
پیش‌از آنکه کتابی را کنار بگذارید، باید دقت کنید عاملی که مانع خواندن آن می‌شود چیست. آیا واقعاً طرز نگارش کتاب بد است یا نویسنده می‌خواسته خلاقانه بنویسد، ولی موجب شده خوانندگان سردرگم شوند؟

و اگر از کتابی چنان تنفر دارید که منجر به واکنش هیجانی شدیدتان می‌شود، شاید بهتر باشد به خواندن ادامه دهید تا دلیل تنفرتان را بیشتر درک کنید. مَریل وَن‌لندیگهم، معلم زبان انگلیسی دبیرستان در شهر نیوجرسی، در ایمیلی به من گفت «عاشق وقتی هستم که دانش‌آموزان از متنِ تکلیفِ موردتنفرشان گلایه می‌کنند. وادارشان می‌کنم بگویند چرا چنین احساس بدی دارند و دانش‌آموزان دیگر را هم تشویق می‌کنم پاسخشان را بدهند. برای همه تجربۀ ارزنده‌ای است. ترجیح می‌دهم هرطور شده تا انتها متن موردتنفرشان را بخوانند تا اینکه اصلاً نگاهش نکنند یا بی‌تفاوت باشند».

بااین‌حال، اگر متن بی‌کیفیت است، داستان کند است و هربار که کتاب را دست می‌گیرید خوابتان می‌گیرد، ایرادی ندارد آن را کنار بگذارید.

به فکر چالش‌های جدید باشید
خواندن موجب افزایش همدلی با دیگران می‌شود و فرصتی عالی برای فهم تجارب و دیدگاه‌هایی در اختیار می‌گذارد که اگر مطالعه نکنیم چه‌بسا از دیدمان پنهان بمانند.

امیلی کینارد از شهر واشینگتن در شبکۀ اجتماعی ایکس به من می‌گفت «نگرش‌ها، سبک‌های نگارش و عقاید متفاوت جهانمان را وسیع‌تر می‌کنند». «می‌خواهم نظری را مطرح کنم که میان مردم طرف‌داری ندارد و آن اینکه باید کتاب‌هایی را که دوست نداریم تا انتها بخوانیم. می‌توانم کتاب‌هایی را نام ببرم که با تمام وجود مخالف دیدگاه‌های طرح‌شده در آن‌ها بوده‌ام، اما دوستشان داشته‌ام».

کتاب می‌تواند موجب احساسات چالش‌انگیز شود و کسانی که اهل فکر باشند سوگیری‌هایی را که مانع درگیری‌شان با کتاب می‌شوند تشخیص خواهند داد. کنارگذاشتن آثار رمانتیکِ آبکی که پاک حوصله‌تان را سر می‌برند یک چیز است، رهاکردن کتاب متیو دزموند با عنوان اخراج‌شده۳، به این دلیل که «با آن حال نکردید»، چیزی دیگر. برخی از ارزشمندترین تجارب منجر به تهذیب می‌شوند، نه لزوماً لذت.

متوجه محدودیت‌های زمان باشید
فرصت مطالعه برای بسیاری از افراد پرمشغله کمیاب و ارزشمند است. اگر فرصتتان چنان محدود است که فقط بتوانید عصر یکشنبه باعجله ۳۰ صفحه مطالعه کنید یا رمانی را به‌زور در تعطیلات به پایان برسانید، طبیعی است که دلتان می‌خواهد نهایت لذت را از آن کتاب ببرید. لحظاتی در زندگی هست که آمادگی ذهنیِ بیشتری دارید در کتابی پیش بروید و منتظر نتیجۀ تجربۀ چالش‌انگیز ادبی بمانید، اوقاتی نیز هست که باید کتابی را انتخاب کنید که واقعاً جذبتان می‌کند.

لوسی پیرسن، نویسنده و بلاگر کتاب، در ایمیلی گفت مطالعۀ آثار فهرست ۱۰۰ رمان برتر -که حاصل نظرسنجی سال ۲۰۰۳ بی‌بی‌سی برای شناسایی محبوب‌ترین رمان بریتانیا بود- به او نشان داد که «در فرصت بسیار کوتاه زندگی، جایی برای کتاب‌های بد نیست». او می‌گفت «اگر -بعد از ۵۰ صفحه- از کتاب خوشم نیاید، رهایش می‌کنم».

از بازی‌وارسازی مطالعۀ کتاب دست بکشید
خودستایی پدیدۀ ویژۀ قرن بیست‌ویکم نیست، ولی رسانه‌های اجتماعی جلب توجه به پُرخوانی را بیش‌ازپیش آسان کرده و سبب شده‌اند که برخی فقط به نیت اتمام کتاب تا صفحۀ آخر پیش بروند. لیا وَن، روزنامه‌نگار ورزشی در تگزاس، در ایمیلی به من گفت که سابقاً هر کتابی را که شروع می‌کرده فقط به نیت افزودن آن به صفحۀ عمومی‌اش در گودریدز تا انتها می‌خوانده، ولی دیگر چنین کاری نمی‌کند. او می‌گفت «فهمیدم که خواندن کتاب مثل ورزش نیست و از مطالعۀ کتابی که دوست ندارم چیزی عایدم نمی‌شود». «کلی کتاب در فهرستم دارم و لزومی ندارد کتابی را که دوست ندارم با عذاب تمام کنم!».

اگر دوست داشتید می‌توانید هرسال ۲۰۰ کتاب را ببلعید، اما به خاطر داشته باشید که نباید انگیزۀ زمانی که صرف مطالعه می‌کنید انتشار پست در فضای مجازی باشد.


اگر می‌خواهید از کتاب انتقاد کنید، تا انتها پیش بروید
با تعدادی از کسانی صحبت کردم که کتاب‌ها را تا آخر می‌خوانند تا به‌خصوص بتوانند آن‌ها را با تسلط کامل نقد کنند. مگی تامپسون، سردبیر بخش خبرِ آستن کرانیکل، می‌گفت «اگر می‌خواهید مرتب مطالعه کنید، باید فوراً کتاب‌های موردتنفرتان را کنار بگذارید، مگر اینکه آن کتاب مُد شده باشد. آن‌وقت قطعاً باید کتاب را تمام کنید تا خوراک نقد فراهم شود». «در این مورد، خطر افت انگیزه مسئله‌ای نیست، تنفرتان از کتاب انگیزه‌بخش است».

اگر از لذت کوبیدن کتاب‌های مُد روز بگذریم، درست است که کامل‌نخواندن کتاب‌ها به ارزیابی درست آن‌ها آسیب می‌زند -به‌خصوص به‌طور عمومی یا در رسانه‌های اجتماعی که قضاوت‌های شتاب‌زده برمبنای برداشت‌های اول امری رایج است. مثلاً ممکن است در داستان جناییِ میان‌مایه‌ای به پیچش شگفت‌انگیز پایان آن نرسیم یا رمانی را که ۴۰۰ صفحه باید بگذرد تا شخصیت‌هایش کامل شکل بگیرند به‌ناحق کنار بگذاریم. اشکالی ندارد کتابی را کنار بگذارید، ولی اگر کنار گذاشتید، کمتر نظر قطعی دربارۀ آن بدهید.

اجازه ندهید تمایل به اتمام کتاب‌ها شما را از خواندن بیندازد
در نظر بسیاری از مردم، لذت خواندنِ ادبیات مهم‌تر از تمام‌کردن کتاب است و بی‌میلی به ادامۀ خواندن کتابی که در دست دارید مطمئن‌ترین راه برای تضمین تمایل شما به گوشی تلفن همراه یا کنترل تلوزیون است.

جِی ونبلز، نویسنده و تهیه‌کنندۀ آثار صوتی، گفت «اگر ببینم کتابی را مدتی کنار گذاشته‌ام، یعنی تمایلی به برداشتن آن ندارم و وقت آن فرارسیده رهایش کنم». «هدفم دائم‌خواندن است، نه همه‌چیزخواندن. همیشه تلاش می‌کنم ارزش کتاب‌هایی را که برای مطالعه انتخاب می‌کنم پیدا کنم، ولی گاهی آن‌ها آنچه در آن زمان خاص می‌خواهم نیستند».

ونبلز، مثل سایر کسانی که با آن‌ها حرف زدم، پیشنهاد می‌کند این کتاب‌ها را در قفسۀ کتاب‌های نخوانده بگذاریم و بعداً مجدد به آن‌ها بازگردیم. چه‌بسا داستانی که امروز به دلمان نمی‌نشیند چند سال بعد زندگی‌مان را عوض کند.

از کتابخانه استفاده کنید
اگر تصور رهاکردن کتابی که به قیمت ۳۲ دلار از کتاب‌فروشی محل خریده‌اید عذابتان می‌دهد، مستقیم به کتابخانه بروید و رایگان یک (یا سه) رمان امانت بگیرید. هر پنج کتابدار کتابخانۀ عمومی بوستون که در نظرسنجی من شرکت کردند گفتند غالباً کتابی را که آغاز کرده‌اند تمام نمی‌کنند. آنا کاپلو، معاون ارشد کتابخانه، در ایمیلی به من گفت «آثار بسیاری در فهرست روبه‌افزایش ’کتاب‌هایی که باید بخوانم‘ قرار دارند و تمام‌کردن کتابی که بعد از ۷۰ صفحه نظرم را جلب نکرده توجیه‌ناپذیر است».

استفاده از کتابخانه می‌تواند نه‌فقط عذاب‌وجدان شما را از کنارگذاشتن کتاب‌ها تسکین دهد، بلکه کمک کند ژانرها، نویسندگان یا قالب‌های مختلف را تجربه کنید (و نگران نباشید: حقوق مادی نویسنده همچنان محفوط است).

ناتمام‌گذاشتن کتاب برای بعضی‌ها همواره با احساس عذاب‌وجدان همراه است، ولی هیچ اشکالی ندارد. «خوانندۀ خوب»بودن در گرو شناختِ خود و انتخاب‌های مناسب در آینده است، نه اجبار به اتمام همۀ کتاب‌هایی که تمایل داشته‌اید آن‌ها را کنار بگذارید.

كلیدواژه‌های مطلب:

نظرات کاربران درباره اين مطلب:

    خلیل احمد نارویئ گفت:

    متن‌خیلی جذاب بود، ممنون از هدایت‌تان به مطالعه کتاب‌های که با ذوق‌مان تلفیق نمی‌خورند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  واژه‌های خسته در خدمت ادبیات

فرسایش معنایی در زبان کتاب

  چرا رمان‌های پلیسی ـ جنایی این‌چنین محبوب‌اند؟

داستان‌های پلیسی محفلی برای فرار از ترس‌ها، نگرانی‌ها، استرس و فشارهای زندگی روزمره را ارائه می‌دهند.

  درآمدی بر روانکاویِ بنیادین اضطراب در دو چهره‌ی اختگی و رهاشدگی

عوامل مختلفی وجود دارند که ممکن است سبب شوند، تجربه‌ی نخستینِ فروپاشی و مواجهه با ”دیگری“ خدشه بردارد و ”من“ قادر نباشد، ساختاربندیِ خود را چنانکه باید کارآمد و سازگار به ثمر بنشاند.

  براهنی و قصه‌نویسی؛ از فرم تا محتوا

تقریباً هیچکدام از کلمه‌های قصه‌نویسی براهنی زائد نیست حتا برخی تکراری‌ها.

  تاریخ؛ دبیر گیج یا شاگردان گول

انسان‌ها کمتر از تاریخ درس می‌آموزند؛ گویی تا خود تجربه نکنند باورشان نمی‌آید.