از میان کتابهایی که امسال خواندهام سه اثر به نظر چشمگیرتر آمد:
ایران کجاست؟ ایرانی کیست؟/ سیدمحمد بهشتی و همکاران/ نشر روزنه
در وهلهی نخست نویسندگان این کتاب به خوبی تأثیر محیط بر فرهنگ را نشان میدهند. در گام بعدی آنها به دور از ملیگرایی شعارگونه یا خودخوارپنداری تاریک، با متانت یک اثر پژوهشی به شکل ژرفی فرهنگ ایرانی را میکاوند و قوتها و ضعفهای ما را نشان میدهند.
گورستان کتابهای فراموش شده/ کارلوس روئیث ثافون/ علی صنعوی/ نیماژ
امسال بالاخره دو جلد آخر این مجموعهی گرانسنگ منتشر شد. پایانی باشکوه برای یک شاهکار قرن بیستویکمی. به نظر من اگر مردم و مسئولان شهر بارسلون مجسمهی نویسنده را در بهترین نقطهی شهرشان نگذارند نهایت ناسپاسی در حق نویسنده روا داشتهاند.
آمیخته به بوی ادویهها/ مریم منوچهری/ ثالث
تا اوایل دههی هشتاد داستان کوتاه گونهی برتر ما نسبت به رمان بود. پس از آن رمان هم کمّی و هم کیفی رشد زیادی کرد به گونهای که داستان کوتاه را به محاق برد. داستانهای این مجموعه که مثل خود جنوب گرم و پراحساس و درد و دلتنگی است نشان میدهد اگر نویسنده پرمایه باشد و ناشر هم جرئت کند، مخاطب هم به خوبی استقبال میکند.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟
به مناسبت زادروز بیژن جلالی
او در آینه خودخندی شخصیتهای دایی جان ناپلئون خودش را میبیند و در حقیقت به خود وجودیاش میخندد.
مگر میشود فرهنگ این کشور را تنها با دو سطر اینجا در «فیسبوک» و سه سطر آنجا در توییتر و تلگرام ارتقا داد؟
شوروی آدامس را سرگرمی کاپیتالیستی تلقی میکرد.