img
img
img
img
img

من می‌خواستم شماره یک باشم؛ اما یک جی. کی. رولینگ آمد

گسترش: ژاکلین ویلسون در گفت‌وگو با گاردین از رقابت، سانسور و عشق می‌گوید. در اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ بود که ویلسون «مهمانی شب‌خواب» را منتشر کرد. یکی از محبوب‌ترین رمان‌هایش. حالا بعد از گذشت بیست‌ و اندی سال، او دنباله‌ای بر این رمان نوشته است: «بهترین مهمانی شب‌خواب در سراسر جهان».

ویلسون «مهمانی شب‌خواب» را به‌عنوان اثری جمع‌وجور و کوچک در نظر گرفته بود که کتابی کوتاه برای خوانندگان هفت سال به بالاست. بعدها هرچه بیشتر از طرفدارانش می‌پرسید که کدام‌یک از کتاب‌هایش مورد علاقه‌شان است، بیشتر متوجه می‌شد که این کتاب چقدر محبوب است. ویلسون تاکنون بیش از صد کتاب نوشته است، حدود ۴۰ میلیون نسخه از آثارش فقط در بریتانیا فروش رفته است. آثارش به۳۴ زبان ترجمه شده‌اند و برای سال‌ها کتاب‌های این نویسنده در صدر جدول بیشترین کتاب‌های امانت‌گرفته‌شده از کتابخانه‌های سراسر بریتانیا قرار داشتند.

«مهمانی شب‌خواب» یکی از پنج کتاب پرفروش اوست. خودِ این نویسنده معتقد است دو دلیل برای این مسئله وجود دارد؛ اول اینکه خیلی از بچه‌ها عاشق خوابیدن هستند و دوم اینکه این رمان درخصوص چیزی است که در قلب زندگی قرار دارد: دوستی و دوستیِ خیانت‌شده.

این نویسنده می‌گوید: برای کودکان، نداشتن دوست صمیمی یا ازدست‌دادن بهترین دوست‌شان مسئله‌ای واقعاً جدی است. والدین اغلب برای پوشش این مسئله به کودکان‌شان می‌گویند: «نگران نباش، به‌زودی وارد گروه دیگری می‌شوی». اما عذاب به تنهایی از میان زمین بازی عبور کردن وحشتناک است. این چیزی است که گاهی در زندگی رخ می‌دهد.

ویلسون به‌خوبی احساسات کودکان و نوجوانان را درک می‌کند. به همین خاطر است که کتاب‌های او در میان بسیاری از نوجوانان و به‌ویژه دختران آثار محبوبی است. زندگی ویلسون نیز از زمان انتشار «مهمانی شب‌خواب» به‌طرز چشمگیری تغییر کرده است. او حتی موفق به دریافت نشان OBE نیز شد.

فقط کافی است چند دقیقه به ویلسون گوش دهید تا بفهمید دوران کودکی او چقدر داستان‌های او را شکل داده‌اند. بسیاری از شخصیت‌های او بدفهمیده، محروم و آسیب‌پذیر هستند. تریسی بیکر یک نمونه‌ی کلاسیک است -او مادری بی‌خیال دارد، تحت مراقبت زندگی می‌کند و از عشق ناامید است. ویلسون می‌گوید: «من به اندازه‌ی برخی از شخصیت‌های کتاب‌هایم کودکی دلخراشی نداشتم، اما زندگی‌ام یک پیک‌نیک هم نبود.»

کتاب‌ها راه فرار ویلسون بودند. او در نه سالگی یک رمان ۲۱ صفحه‌ای (ملاقات با ماگوت‌ها) را نوشت. همچنین وقتی نخستین اثر این نویسنده به چاپ رسید (تولد ریکی) او ۲۳ سال داشت.

کتاب‌های او برای سال‌ها مورد توجه قرار نگرفت. یکی از ویراستارها به او گفته بود: «یادت باشد ژاکلین، مردم دوست ندارند درباره‌ی آدم‌های کوچک بخوانند.»

ویلسون اعتراف می‌کند که مضامین آثارش در مورد عشق گاهی او را به دردسر انداخته است که از آن جمله می‌توان به کتاب «درس‌های عشق» اشاره کرد که در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسید.

اما آیا این نویسنده نگران افزایش سانسور کتاب‌های کودکان است؟ ویلسون می‌گوید: «این یک نگرانی بزرگ است.» عدم تحمل او را می‌ترساند. یکی از بدترین چیزها این است که بحث منطقی در این فضا از میان می‌رود. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که همیشه به آزادی بیان افتخار کرده‌ایم. این نویسنده می‌گوید: «سانسور یک موضوع پیچیده است. برای مثال، کتاب‌های رولد دال و انید بلیتون به‌علت حذف زبان نامناسب به‌روز شده‌اند. این به دلیل آن است که زندگی تغییر کرده است.» او از این مسئله راضی است، البته تا زمانی‌که نسخه‌های اصلی هنوز برای کسانی که می‌خواهند آن‌ها را بخوانند در دسترس باشند. ویلسون اعلام کرده که خودش کتابِ «درخت دوردست جادویی» را با گرته‌برداری از یکی از آثار بلیتون نوشته. او در این اثر به لحن اصلی وفادار مانده اما کلیشه‌های جنسیتی را حذف کرده است.

با نگاهی به لیست پرفروش‌ها، ویلسون متوجه می‌شود که در این لیست، شماره‌ی 7 است. آیا دوست داشتی که شماره‌ی یک باشی؟ او با کمی شرم اعتراف می‌کند: «بله، مطمئناً.» ویلسون اضافه می‌کند: «اما این جی. کی. رولینگ است که در رتبه‌ی 1 قرار دارد و شما هرگز او را شکست نخواهید داد!»         

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  شورش شورمندانه اندیشه ‌ در برابر اندیشیدن

گفت‌وگو با فرهاد قربان‌زاده ربطی به مناسبت ترجمه کتاب دیرینه شناسی عقل علمی میشل فوکو

  آخرالزمان نزدیک است؟

گفت‌وگو با سعید طاووسی‌مسرور

  نسل زد ضد ما نیست

گفت‌وگو با جبار رحمانی جامعه‌شناس

  شعر آوانگارد ؛ نابیانگر و معناگریز است

گفت‌وگو با علی نقویان

  گوزل یاخینا راوی دردهای تاریخی روسیه

ادبیات معاصر روس در گفت‌وگو با زینب یونسی، مترجم رمان «فرزندان من»