img
img
img
img
img
حسین منزوی

شگردهای کلیشه‌زدایی در غزل حسین منزوی

یکی از عوامل مهم تحول و زایش سبک‌های ادبی، کلیشه‌ای شدن مضامین و تصویرهای ادبی در دوره‌های متفاوت است که نمونۀ بارز آن، ظهور مکتب وقوع، سبک هندی و دورۀ بازگشت ادبی است. رایج‌ترین تحلیل برای تشخیص کلیشه‌های ادبی، بازشناسی ابزار تکرار است. عنصر «تکرار» در ادبیات نقش کلیدی، اعم از مثبت و منفی، ایفا می‌کند. بسامد بالای این عنصر، گاه به ظهور «کلیشه» می‌انجامد و می‌تواند در تصاویر شعری، ترکیبات اضافی و وصفی، کلمات مرکب، نمادها و مانند آن‌ها و نیز در جایگاه مضامین و عواطف ظهور کند. ازاین‌رو نوشته‌ی حاضر به بررسی و تأثیر عنصر «کلیشه» در ابعاد ادبی غزل معاصر با مطالعۀ اشعار حسین منزوی می‌پردازد و در پی اثبات آن است که منزوی چگونه رنگ تکرار و کهنگی را از تصاویر و مضامین قالبی زدوده است. منزوی گاه با پرداخت جزئی تصاویر و مضامین کلیشه‌ای، به خلق تصاویر و مضامین نو دست زده است. این پردازش اغلب با تلفیق اندیشه‌های کلیشه‌ای و خلاقانه بر ارزش هنری و ادبی شعر منزوی افزوده است و دیدگاه مخاطبان را درمورد کاربرد کلیشه تغییر می‌دهد. برجسته‌ترین نوآوری‌های حسین منزوی در کاربست مضامین و تصاویر قدما و کلیشه‌زدایی از آن‌ها در این موارد می‌گنجد: نوآوری در کاربرد ترکیبات کلیشه‌ای، نوآوری در کاربرد تلمیح برای مضمون‌پردازی و تصویرسازی، نوآوری درکاربرد تمثیل و کنایه برای مضمون‌پردازی و تصویرسازی، نوآوری در تضمین و اقتباس از کلام گذشتگان برای مضمون‌پردازی و تصویرسازی، و آمیختن فنون بلاغی با تلمیح، تضمین، و تمثیل. این تمهیدات گوشه‌هایی از نوآوری‌ها و ابداعات منزوی را به‌عنوان یکی از پیشگامان و پیشاهنگان غزل نو بازنمایی کرده و نشان می‌دهد چگونه غزل او از غزل‌های سنتی متفاوت و به شعر نو مشابه شده است.

مقاله‌ی «شگردهای کلیشه‌زدایی در غزل حسین منزوی» نوشته‌ی مهدی رهنما، احمدرضا کیخای‌فرزانه، بهروز رومیانی در مجله‌ی بهار ادب منتشر شده است که به مناسبت سال‌روز درگذشت حسین منزوی بازنشر خواهد شد:

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  بلاگر سوگ

نیستی ببینی بازدیدمون چقدر شده…!

  زمان را پاس بدار

سنکا از دیدگاه مصطفی ملکیان

  آگاهی بر سر دو راهی توهم و روح

خواب، نمونه‌ی جالبی از توقف یا تغییر شکل آگاهی است.

  ریچارد رورتی… شعر، فراتر از فلسفه

این کتاب که گزیده‌ای از سخنرانی‌های رورتی در سال ۲۰۰۴ است، دیدگاهی شخصی و تأملی را ارائه می‌دهد که فلسفه را از جاه‌طلبی‌های متافیزیکی سنتی‌اش دور کرده و آن را به عرصه شعر نزدیک می‌سازد.

  نظریه‌ی مشترک مولوی و برشت

برشت برخلاف بیشتر یا همه‌ی نظریه‌دارهای پیش از خود به ما تماشاچی‌ها می‌گوید که شما نباید مجذوب قصه و قهرمان نمایشی بشوید که برای‌تان اجرا می‌شود.