انصاف نیوز: از جمله موارد نوساخته و نادرستی که به باشندگان، فرهنگ، تاریخ و هویت دیرینه و ایرانی آذرآبادگان نسبت داده میشود تقدس و گرامی داشت گرگ است. این تفکر بی اساس که ریشه در هویت سازی های جریانهای پانترکی دارد چند سالیست بصورت گسترده مورد تبلیغ و تاکید جریانات هویت گریز و قبیله گرای پانترکی است.
کوتاه سخن اینکه در آثار ادبی و تاریخی بازمانده در منطقهی آذرآبادگان هیچ گونه نشانی از گرامی داشت حیوان گرگ به چشم نمیخورد و درست در نقطه مقابل این تبلیغات در اشعار بزرگان شعر و ادب آذرآبادگان و آران همواره درنده خویی و بدسرشتی گرگ مورد تاکید قرار گرفته است. در ادامه به چند نمونه از این اشعار اشاره خواهم کرد.
نظامی گنجوی شاعر پر آوازهی پارسی سرا در خصوص پستی و بدسرشتی گرگ میسراید:
به وقت زندگی رنجور حالیم/ که با گرگان وحشی در جوالیم
و یا:
پیامت بزرگست و نامت بزرگ/ نهفته مکن شیر در چرم گرگ.
و یا:
رباید گوسفندی گرگ خونخوار/ در آویزد شبان با او به پیکار
کشد گرگ از یکی سو تا تواند/ ز دیگر سو شبان تا وارهاند
خاقانی شیروانی دیگر شاعر پر آوازهی پارسی سرا در خصوص بد سرشتی و پستی گرگ میسراید:
چند ازین یوسفان گرگ صفت/ چند ازین دوستان دشمن روی
و یا:
همه فرعون و گرگ پیشه شدند/ من عصا و شبان نمییابم
و یا:
سینه به غوغای حرص بیش میالا از آنک/ نیست به فتوای عقل گرگ به رم داشتن
بانو پروین اعتصامی شاعر پارسی گویی معاصر و نام آور تبریزی در خصوص بد سرشتی و پستی گرگ میسراید:
بگرگ مردمی آموزی و نمیدانی/ که گرگ را ز ازل پیشه مردم آزاریست
و یا:
هر جا که گسترانده شد این سفرهٔ فساد/ جز گرگ و غول و دزد و دغل میهمان نداشت
و یا:
ای دوست، دزد حاجب و دربان نمیشود/ گرگ سیه درون، سگ چوپان نمیشود
و یا:
آغل از خانه بسی دور و شبان در خواب/ گرگ بددل بکمین و رمه اندر چر
و یا:
چو گرگ حیلهگر اندر لباس چوپان شد/ شبان بگوی که تا چشم پوشد از اغنام
و یا:
چندکنی همچو گرگ، حمله بمردم/ چند دریشان همی بناخن و دندان
و یا:
دهر گرگیست گرسنه، رخ از او برگیر/ چرخ دیویست سیه دل، دل ازو بستان
و یا:
از گرگ چه آمدست جز گرگی/ وز مار چه خاستست جز ماری
و یا:
طینت گرگ بر آن شد که بیازارد/ ز گزندش نرهی گرش نیازاری
و یا:
ستمکاری، نخست آئین گرگست/ چه داند بره کوچک یا بزرگست
و یا:
ز بیم هژبران، پناهنده گشتن/ بگرگی سیه دل، بتاریک غاری
شهریار تبریزی شاعر پرآوزه ی معاصر در خصوص بد سرشتی و پستی گرگ میسراید:
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند/ به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست
همانطور که در ابیات بالا دیدیدم گرگ در ادبیات و شعر ادیبان آذرآبادگانی نه تنها دارای جایگاه ویژهای نیست بلکه همواره بعنوان موجودی بد سرشت و درنده خو از آن یاد شده است. البته فهم چرایی این موضوع بسیار ساده میباشد باشندگان آذربایجان بعنوان مردمانی یکجانشین که در شهرها و روستاها مسکن دارند همواره در کنار پیشههای مختلف به پرورش دامهای اهلی و کشاورزی مشغول بودهاند و به طور طبیعی گرگ بعوان دشمن شمارهی یک دامها و حیوانات اهلی آنها بشمار میرود بمانند همهی مناطق دیگر ایران زمین.
متاسفانه در گذشتههایی نه چندان دور کشتن و اعدام گرگ در بین روستاییان منطقه آذربایجان امری طبیعی بشمار میرفت و آخرین نمونه آن در اطراف روستای لیقوان تبریز بوقوع پیوست که تصاویر اعدام این گرگ در فضای مجازی به صورت گسترده پخش گردید.
بطور مشخص در دوران پیشین و باستان تقدس و گرامیداشت حیوان بخصوصی را در استفادهی تندیس سنگی آن حیوان بعنوان سنگ آرامگاهها میتوان رد یابی کرد. در آذربایجان هم بمانند سراسر ایرانزمین تندیس سنگی قوچ به شکل گستردهای بعنوان سنگ آرامگاه مورد استفاده قرار گرفته است و هیچ نشانی از تندیس سنگی و یا چوبی گرگ در سراسر آذربایجان تاکنون یافت نشده است. در همین راستا میتوان از موزهی سنگ قبرهای یافت شده در آذربایجان نام برد که هم اکنون در کنار ساتخمان اصلی موزه آذربایجان و محوطهی حیاط سمت راست این موزه دایر است و علاقمندان میتوانند از این موزه بصورت رایگان دیدن نماییند. در ادامه هم فرتور تعدادی از سنگ آرامگاههای قوچ شکل، یافت شده در مناطق مختلف آذربایجان ارائه خواهد شد. در پایان امیدوارم که جوانان آذرآبادگانی با ژرف اندشی و پرهیز از سطحی نگری اسیر تبلیغات گسترده و بی امان محافل تجزیه طلب نشوند که اینان هدفی جز تحریف و جعل هویت ایرانی آذرآبادگان در سر ندارند و در این راه از هیچ گونه دروغ و جعلی کوتاهی نخواهند کرد.
دربارهی روابط عاطفی و فکری جلال آل احمد و سیمین دانشور به مناسبت سالگرد ازدواجشان
سالروز درگذشت محمدتقی بهار؛ شاعر، ادیب، روزنامهنگار و سیاستمدار
عرض ارادتی به روح مینوی دکتر محسن جهانگیری، استاد فقید فلسفه دانشگاه تهران
سعدی، آزادی واقعی را برآمده از مهرورزی انسانی میشناسد و ازهمینروست که انسان بیتفاوت نسبت به رنج دیگران یا آدم بیعشق را از جرگهی انسانیت خارج میداند.
چرا اینفلوئنسرها به کارهای عجیب رو آوردهاند؟