الف: این فرض خیالی را در نظر بگیریم. هماینک در روزگار ما ابنسینا زنده میشود، از گور برمیخیزد و به میان ما میآید. مثلاً سر یک کلاس دانشگاهی حاضر میشود. چگونه از این غول فکری میتوانیم استفاده کنیم؟ خب، یک روش این است که در کلاس روبهروی او ساکت بنشینیم و بخواهیم که فقط حرف بزند و ما نیز فقط حرفهایش را بشنویم. در این حالت، طبیعی است که ابنسینا دانستههای پیشین خود را برای ما بازگو میکند. اگرچه این این روش جالب است اما بهترین روش بهرهبرداری از ابنسینا این نیست. یک دلیل این است که آن حرفها پیش از این در کتابهایش ثبت شدهاند. دلیل دیگر اینکه گفتههای ابنسینا لزوماً به کار ما نمیآیند، زیرا لزوماً مسئلۀ ما نیستند. نکتۀ کلیدی دقیقاً همین است: مسئلۀ ما.
بهترین و مفیدترین روش استفاده از ابنسینای ازگوربرخاسته این است که با او گفتگو کنیم، از او بپرسیم و او را واداریم که به مسائل ما پاسخ دهد. باید جریان قوی فکری او را به سوی مسائل و مقاصد خود هدایت و حتی منحرف کنیم. شاید خیلی جالب نباشد که ابن سینا هزار سال پیش به چه میاندیشید؛ در عوض، خیلی جذاب است که اگر ابنسینا امروز در میان ما بود به چه میاندیشید. این مورد اخیر وابسته به جسم ابنسینا نیست. بنابراین نیازی نیست که با معجزهای از گور برخیزد. به هر طریقی که بتوانیم جریان فکری او را به سوی پرسشهای خود بکشانیم و پاسخی به دست آوریم، نتیجه همانقدر ارزشمند خواهد بود. این کتاب چنین چیزی است.
نویسنده تلاش کرده که برخی از مسائل معاصر فلسفی را به فلسفۀ ابنسینا عرضه کند و پاسخی امروزی بیرون بکشد. حاصل کار کتاب خوب و آموزنده برای اهل فلسفه است که سه بخش دارد: شناخت، ذهن، زبان. هر بخش شامل دو مقاله است و در هر مقاله فلسفۀ ابنسینا به محک یک مسئلۀ معاصر میخورد. اما آن مسائل کدامند؟ هر کدام را به تفکیک مقاله توضیح میدهم.
۱- «ابنسینا، تجربهگرایی و عقلگرایی»: آیا، همانطور که دیمیتری گوتاس و جان مکگینس، ادعا کردهاند، ابنسینا تجربهگرا است؟ بررسی مفصل نویسنده نشان میدهد که اگرچه عناصری تجربهگرایانه در فلسفۀ ابنسینا وجود دارد، اما تفاوتهایی جدی هم در کار است که باعث میشود معرفتشناسی ابنسینا را نتوان در چارچوب تجربهگرایی متعارف جای داد و بهدلیل مؤلفههای عقلگرایانهاش فراتر از تجربهگرایی عادی قرار میگیرد.
۲- «قضایای اولیه: بخشی از بنیاد دانش»: آیا، همانطور که گوتاس میگوید، اولیات (قضایای اولیۀ) ابنسینا قضایایی تحلیلی هستند؟ پاسخ اجمالی نویسنده منفی است. پاسخ مبسوط او مبتنی است بر واکاوی این مسائل در باب اولیات: تبارشناسی اولیات، چگونگی تفکیک آنها از سایر مبادی دانش، پدیدارشناسی آنها، علت تصدیق آنها، چگونگی تبیین رابطۀ میان فطرت عقل و اولیات، و معنای برهانناپذیری آنها.
۳- «پیدایش نفس و رابطۀ آن با بدن»: این مقاله با جملهای کوبنده آغاز میشود: «دیدگاه ابنسینا دربارۀ ماهیت نفس دچار مشکلات هستیشناسانۀ عمیقی است.» در این مقاله، فقط یکی از نظریات نفسشناسی ابنسینا بررسی میشود: پیدایش یا حدوث نفس. طبق تعریف و تفسیر رایج، این دیدگاه بدین معناست که نفس انسانی همراه با حدوث بدن انسانی زماناً حادث میشود. نویسنده با بررسی انتقادی آثار و موشکافی متون ابنسینا نتیجه میگیرد که این نظریه خالی از ابهام نیست و با توجه به عبارتها و مطالب دیگر میتوان نظریهای جدید در این باب ارائه کرد. این مسئلۀ پایهای البته نتایج و پیامدهایی در باب دیگر مسائل نفسشناسی دارد که نویسنده در بخشهای پایانی مقاله آنها را نیز مطرح میکند.
۴- «خودآگاهی و انواع آن»: موضوع مقالۀ چهارم خودآگاهی است، آگاهی نفس به خود. مسئله این است که آیا حیوانات هم ازخودآگاهی برخوردارند؟ اگر آری، خودآگاهی آنها چگونه و به چه وسیله است؟ در باب انسان چطور؟ به چه صورت و با چه وسیله یا واسطهای رخ میدهد؟ پس از این مقاله، این بخش دوم، یعنی «ذهن»، دو پیوست هم دارد که اولی در باب مفهوم نفس است و دومی در باب اصطلاح «من حیث»، یعنی «از جهتِ»، اصطلاحی پرکاربرد در متون فلسفی ابنسینا.
۵- «سمانتیک “معنا”»: مقالۀ پنجم در باب معنای «معنا» است. واژۀ «معنا» در آثار ابنسینا چه معنایی، چه ویژگیهایی، چه انواعی و چه کاربردهایی دارد؟ این مسئله جزو مباحث مهم و جدیدی است که در ابنسیناپژوهی چندان مورد توجه نبوده است اما پیگیری آن میتواند روزنههایی نو به مباحث فلسفی معاصر در زمینۀ ذهن و زبان و منطق بگشاید.
۶- «گفتار در باب بعضی از آنچه نیست»: با توجه به اینکه در قضایا، هر حملی حمل یک صفت یا همانند آن بر چیزی موجود است، چگونه میتوان دربارۀ معدوم (چیزی که نیست) سخن گفت؟ سخن گفتن در باب معدوم حمل صفت بر آن چیز معدوم را لازم میآورد. این یک مسئلۀ کلاسیک است که گذشتگان برای آن راهحلهایی اندیشیده بودند، اما نویسنده آنها را قانعکننده نمیداند. به همین دلیل، در پی راهحلی دیگر است. برای این منظور، به سراغ ساختار گزاره میرود و اجزای آن (موضوع، محمول و حمل) را بهتفصیل بررسی میکند تا زمینه برای ارائۀ یک پاسخ جدید فراهم شود.
مقالات این کتاب سه ویژگی دارند. اول اینکه همگی مقالاتی بلندند، بهطور متوسط پنجاه صفحه و بیشتر. دوم اینکه ناظر به مباحث ابنسیناپژوهان معاصر و غربی نگاشته شدهاند، بهویژه در پاسخ به بعضی از نظریات نادرست آنان در باب دیدگاههای ابنسینا. سوم اینکه به سبک و سیاق فلسفۀ تحلیلی نگاشته شدهاند؛ یعنی واضح، دقیق، منظم و استدلالی. مجموع این ویژگیها باعث میشود که این مقالهها، علاوه بر محتوای جدیدشان، از جهت شکل و صورت و روش نیز الگویی برای نوشتارهای فلسفی متعاطیان فلسفۀ اسلامی در ایران باشند.
این اثر، یک رمان عاشقانه است که در فصل کریسمس شروع میشود و در طول ماهها ادامه مییابد.
معرفی کتاب «درآمدی بر شناخت دین و فرهنگ زردشتی»
درباره کتاب ادبیات تطبیقی که بیانیهای جسورانه برای بازاندیشی در جایگاه ادبیات در جهان پرآشوب و متحول است
سفری در سلوک اگزیستانسیل
روایت تاریخ در آثار رضا جولایی