اعتماد: از دیدگاه فرمی، جنین طی یک فرآیند فیزیکی چهل هفتهای شکل تکمیلی به خود گرفته و آماده ورود به زندگی ناخواستهای میشود که خود در انتخاب محل نزول، نژاد، رنگ پوست، بیماریها و ویژگیهای مادرزادی، تاریخ تولد، برخی خلقیات ژنتیکی و بسیاری دیگر از عِداد جبری، اختیار و استطاعت تعیین و تعویض ندارد. شاید این مهم مسلم لازم به یادآوری باشد نوزادی که در خانوادهای متمول در نیوزیلند پا به عرصه حیات گذاشته هیچگونه تفاوت و برتری نسبت به نوزادی که در قبیلهای محروم در کنگو به دنیا آمده، ندارد. همانگونه که نوزاد اوکراینی با نوزاد غزهای.
تمامی کنشهای شناخته شده و تکرار شونده بشری دارای یکسری نظامات و ضوابط پذیرفته شده توسط نهادهای بینالمللی هستند. حتی فعل قهرآمیزی مانند جنگ. بر اساس مادههای متعدد مصرح کنوانسیونهای چهارگانه ژنو، طرفهای درگیر در جنگ باید از آسیب رساندن به زنان و کودکان و افراد غیرنظامی و شهروندانی که به صورت علنی سلاح حمل نمیکنند، خودداری کرده و در قبال اسیران و مجروحان نیز مسوولیتهای ویژهای بر عهده دارند.
تا لحظه نگارش این متن بیش از بیست هزار انسان در غزه کشته شدهاند که از این تعداد چهارده هزار نفرشان زن و کودک هستند. بیست هزار کشته در کمتر از ۸۰ روز!
متفکران و انتلکتوئلها و افراد ذینفوذ، سرزمینهایی که به آنها کشورهای غربی میگوییم، بنا به مصلحت شخصی و اجتماعی و سیاستهای کلی کشورهای متبوعشان در ماجرای غزه، پشت سر اسراییل ایستادند یا دستکم در بهترین حالت سکوت کردند، چراکه نوع شناخت و آموزههای فرهنگی و پروپاگاندای رسمی کشورشان از ملت مسلمان خاورمیانه و بالاخص مردمان نوار غزه بدین شکل است که مردمانی تروریست، خشن و آدمکش در این منطقه ساکن هستند، کشتن آنها چندان موضوع مهمی نیست و بل ضرورت دارد و چه بسا جان تروریستها جانی بیارزش و شایسته مرگ است.
اما نکته دردناکتر و ترسناکتر از فجایع در حال ادامه در غزه این است که اکثریت سلبریتیها و نخبگان صنوف مختلف کشورهای اسلامی هیچگونه واکنش درخور جایگاه یک فرد شناخته شده و در شأن مردم بیسرپناه غزه از خودشان نشان ندادند. یکی از مهمترین دلایل این عدم واکنش، جایگاه مصدری سرزمینهای حامی اسراییل در اکثریت مناسبات جهانی و قدرتمندی رسانهای و رتبه بالای کیفی در ارایه خدمات پژوهشی و آکادمیک است. فلذا صاحبان کرسیهای علمی، فرهنگی، هنری و حتی ورزشی ساکنان کشورهای مسلمان همچنان سرزمین آرزوهایشان برلین و واشنگتن و پاریس و لندن است. اگر کشورهای جهان سومی به لحاظ توسعه ریشهدار و نه ظاهری، در وضعیتی بالاتر از غرب قرار داشتند، قطعا سخنوران و نویسندگانش بینیاز از پاسپورتهای وسوسهبرانگیز دول غربی و بدون لکنت و ترس از دادن گرین کارت به راحتی اعلام موضع و حمایت از مردم فلسطین میکردند. غالبا در قضایایی که امکان دارد تبعاتی از سوی غرب برای انتلکتوئلیستها داشته باشد، آنها بسیار محتاطانه عمل میکنند. نوعی قانون نامکتوب که ذینفعان متوسل به غرب ملزم به رعایت آن هستند. خاصه در ماجرای یهودیهای صیهونیست و فلسطین. عامه مردم کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی خیلی راحت در برابر این جنگ ناتمام موضعگیری میکنند و در این قضایا از نخبگان جوامع پیشروتر هستند. تفاوت در پیامد پس از اظهار دفاع از هر کدام است.
معادله ساده است. غرب حامی، حامیان یهودیان صیهونیست است و کشورهای مسلمان و ضد امریکایی حامی، حامیان فلسطین، بنابراین حساسیت روی ارائه دیدگاههای ضدصیهونیستی نخبههای مسلمان بیشتر است، همانگونه که اثرگذاری انتشار آرای ایشان نیز میتواند بسیار افزونتر از یک نخبه غربی باشد. شرمآور است که سینماگران مسلمان درباره یک معلم یا پزشک یا پدری بد فیلم میسازند، اما در برابر جنایات یک رژیم غاصب و سفاک اینچنین بدون واکنش به خوابی زمستانی مشغولند. شرمآور است که کارتونیستهای مطرح نشریات معتبر جهانی، کشته شدن یک گربه به دست مردی آفریقایی را سوژه کارتون روز خود قرار میدهند، اما شهامت نمایش جنایات روزانه یک شریر کراوات آبی را ندارند. شرمآور است که مقالهنویسان ستونهای سیاسی و اجتماعی از کوچکترین اعمال متخلفانه حاکمان جهان سومی برای یادداشت خود خمیرمایهای ورزدیده بیرون میکشند، اما نسبت به تعداد بیمارستانها و پناهگاههایی که در طول چند روز اول جنگ با خاک یکسان شدند، چیزی نمینویسند. شرمآور است که موسیقیدانان، نقاشان، مجسمهسازان، ورزشکاران، متفکران، خود انتلکتوئلپندارها، منتقدان معضلات سیاسی، فعالان اجتماعی و… شرمآور است.
حدیثی معروف درباره کیفیت نگاه به زندگی و مرگ داریم که در کتب مختلف دینی بسیار نقل شده و آن را به پیامبر اکرم(ص)، امیرالمومنین(ع) و بعضی به امام حسن مجتبی(ع) نسبت میدهند: «و اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا واعمل لاخرتک کانک تموت غدا» (برای دنیایت آنچنان عمل کن که گویی همیشه در این دنیا هستی و برای آخرتت چنان عمل کن که گویی اصلا عمری برای تو باقی نمانده و همین فردا میخواهی بمیری). در پیوند این حدیث پرمعنا با وقایع جاری و مرقوم عرضه شده میتوان افزود: شاید همین انتلکتوئلیستهای ساکت عمری طولانی داشتند و جنگ و رنج به کوچه آنها نیز رسید، اما طلب استمدادشان به جایی نرسید و شاید همین فردا رخ در نقاب خاک کشیدند و فرصت ایستادن در جای درست تاریخ را تا ابد از دست دادند.
اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتابهای مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.
وقتی موسیقی غمگین گوش میدهیم آن را در زمینه زیباییشناختی، لذتبخش میدانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته میشود.
هرکسی که نماد چیزی است، باید بهترین آن باشد. پژوهشگران اخلاق و فیلسوفان اخلاق هم از این امر مستثنا نیستند.
مروری بر زندگی و آثار آن تایلر
مروری بر هستیشناسی در شعر بیژن نجدی