img
img
img
img
img

زبان فارسی و دزدان چراغ‌به‌دست

امید طبیب‌زاده

شرق: برخی دانشجویان ایرانی رشته‌های علوم انسانی که رساله‌های ارشد یا دکتری خود را در خارج از ایران به زبان انگلیسی یا به زبان‌های دیگری جز فارسی می‌نویسند، هنگام بحث درباره مسائل گوناگون مربوط به ایران و زبان فارسی، با خیال راحت از مآخذ فارسی استفاده می‌کنند، بدون آنکه کوچک‌ترین ارجاعی به آن آثار بدهند! استادان راهنما و مشاور این دانشجویان نیز که عمدتا فارسی نمی‌دانند (یا گاهی چون فقط فارسی می‌دانند، بی‌هیچ صلاحیت و تخصصی، راهنما و مشاور شده‌اند)، تمام دستاوردهای این رساله‌ها را به نبوغ و همت دانشجویان خود نسبت می‌دهند و دانسته یا ندانسته اخلاق علمی را زیر پا می‌گذارند و جمعی سارق مدرن چراغ‌به‌دست را به خیل سارقان سنتی اضافه می‌کنند! با افزایش مهاجرت جوانان به خارج، تعداد این قبیل انتحال‌ها بیشتر و بیشتر شده، به حدی که باید فکری به حال آن بشود، اما چه فکری؟ قاطعانه‌ترین طریق برای کوتاه‌کردن دست این قاطعان طریق، پیوستن ایران به پیمان حق مؤلف یا همان کپی‌رایت است که البته در شهر این نشان نمی‌بینم؛ راه دیگر، نقد این آثار و بی‌آبروکردن نویسندگان آنهاست که آن هم نیازمند امید و انگیزه منتقدان است و البته بر همه کس واضح و مبرهن است که وقتی خانه از پایبست ویران باشد، دیگر جای فکرکردن به نقش ایوان نخواهد بود! این جفا بر زبان فارسی تازگی دارد اما روزافزون است و اگر ادامه یابد کم‌کم دانشمندان ایران‌شناس و علمای علوم انسانی ما نیز به زبان انگلیسی مهاجرت می‌کنند تا دست‌کم برای افکار خود خانه‌ای امن‌تر و آسوده‌تر بیابند. زبان فارسی قرن‌هاست که زبان علم بوده و دریغ است که ویران شود! باری گرچه در قید آن نیستیم که نشنید یا شنید، اما از نفثةالمصدوری نیز «که مهجوری بدان راحتی تواند یافت چاره نیست…».

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تجلیل تو را گفتن با دفتر صد نتوان

به مناسبت درگذشت استاد برجسته ادبیات فارسی، جلیل تجلیل

  درباره‌ی مشکلات فلسفه‌ی اسلامی

حکمت و فلسفه و فیلسوفان مسلمان همواره در طول تاریخ مورد سوءظن اولیای دین و اهل شریعت قرار داشته است!

  «چرایی زندگی» فراتر از «چگونگی زندگی»

آن طرح که پاسخ برتر به «چرایی هستی و زندگی» داشته باشد، اقبال می‌یابد.

  دانشمند ایرانی که هزار سال پیش دیدگاهی مشابه اینشتین داشت

بیرونی به عنوان محقق بزرگ، علاوه بر پرداختن به تمام دانش روز در موضوعات گوناگون به کار‌های دیگر از جمله تاسیس آزمایشگاه‌ها در کشور‌های کنونی ایران، پاکستان، افغانستان و ترکمنستان کمک شایانی کرد.

  بهمنی را چند سال پیش کشته بودند!

بهمنی هم مثل همه شاید یا حتی قطعاً، تصمیم‌های درمجموع نادرستی در مراقبت از شعر و هنرش داشته است اما نمی‌دانم آیا ما در مقام دانا و قاضی مطلق هستیم؟