اطلاعات: مام موسی صدر در این نوشتار می کوشد ضمن بیان دیدگاه قرآن کریم درباره زن که با همه آرای فلسفی و مذهبی و عادات پیش و زمان نزول آن و نیز آرا و عادت متأخر اختلاف دارد، به طور اجمالی درباره حیات فاطمی و منزلت و جنبه های شخصیت ایشان بگوید و نشان دهد که او چگونه می زیست و چرا باید او را به دیده سرمشق نگریست.
«خـداونـد از خشـم فاطمـه خشـمگین و بـه سـبب خشـنودی او خشنود میشود»، «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد، مرا آزرده؛ هرکس با او دوستی ورزد، با من دوستی ورزیده است»، «فاطمه قلب و روح من است»، «فاطمه بانوی زنان دو جهان است».
این شهادتها و نظایر آن در کتابهای حدیث و سیره به تواتر از پیامبر(ص) نقل شده است؛ پیامبری که از روی هوا سخن نمیگوید و تحت تأثیر روابط نسَبی و سببی قرار نمیگیرد و در راه خدا از سرزنش نکوهشگران باکی ندارد. این گفتارها از کسی است که در دعوت خود ذوب شده و برای مردم الگو و نمونهای بود. تپشهای قلب او و نگاههایش و دست سودن و گامها و پرتو اندیشهاش، قول، فعل و تقریر او، تماماً بیانگر تعالیم دینی و احکام خدا و چراغ هدایت و راه نجات است. اینها نشانهای افتخار از جانب رسولخدا(ص) بر سینه فاطمه(س) است که به مرور زمان و با تکامل جوامع، درخشندگی بیشتری پیدا میکند، بهخصوص هر گاه به این اصل اساسی در اسلام توجه کنیم که در این سخن پیامبر(ص) به دخترش جلوه کرده است: «فاطمه، برای آخرت خود بکوش که من نمیتوانم در پیشگاه خداوند کاری برایت بکنم»!
فاطمه زهرا(س) نمونه زنی است که خدا میخواهد و پارهای است از اسلام مجسم در وجود محمد(ص)؛ زندگیاش برای زن مسلمان و انسان مؤمن در هر زمان و مکانی به منزله الگویی چهره مینماید. بهراستی شناخت فاطمه بخشی از کتاب رسالت الهی است و پژوهش و تحقیق در حیات حضرتش بهمثابه تلاشی برای فهم اسلام و ذخیرهای ارزشمند برای انسان معاصر است.
زن در اسلام
روشن کـردن دیدگاه اسلام دربـاره زن ، خالی از مشکلات و دشواریها نیست؛ زیرا در این باره برخی آثار دینی در نگاه نخست متفاوت و مخالف با یکدیگر به نظر میآیند. این مشکل هنگامی بزرگتر مینماید که برخی عادات ملل اسلامی با تعالیم اصیل اسلامی نیز به گونهای آمیخته که پژوهشگر تصور میکند این همه از اسلام است. وقتی به نظریات شرقشناسان، حتی آنان که حسننیت داشتهاند، مینگریم یا برخی از نوشتههای مؤلفان اسلامی را میخوانیم، چنین درمییابیم که موضع حقیقی اسلام در برابر زن بسیار پیچیده و ناشناخته است، بهطوری که بسیاری از آنان در اینباره نظریات دور از حقیقت و ناصواب بهدست دادهاند. عدهای از آنان نیز گمان کردهاند زن در اسلام مظلوم و تحت ستم واقع شده است.
حقیقت آن است که دو میراث مختلف در نزد مسلمانان وجود دارد: یکی تعالیم دینی مستقیم و مستند، و دیگر عادات موروثیای که هیچ نشانی از آنها در آثار دینی دیده نمیشود. باید با دقت هر یک از این دو را از دیگری متمایز کرد. از طرف دیگر، آثار دینی مربوط به زن نیز خود دو بخش است: بخشی درباره زن و شئونات او که در مرحلهای معین از تاریخ سخن میگوید و بخشی دیگر تعالیمی که بنیادین و جاودان است.
دیدگاه قرآن درباره زن
دیدگاه قرآن درباره زن با همه آرای فلسفی و مذهبی و عادات پیش و زمان نزول آن، و نیز آرا و عادت متأخر اختلاف دارد. قرآن حقیقت و ذاتِ زن را مانند مرد میداند: «از نشانههای قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید» (روم، ۲۱). پس از این، میگوید که زن در تکوین فرزند، مشارکت جوهری با مرد دارد و نه فقط ابزاری است برای تولیدمثل مردان و یا زمینهای برای تولید فرزند او: «پروردگارتان شما را از یک نفس آفرید و از آن همسرش را و از آن دو، مردان و زنان بسیار پدید آورد» (نساء، ۱). پیامبر بهطور مشخص شاهد صدق این موضع قرآن است، زیرا که خداوند نسل پیامبر را از فاطمه قرار داد. نیز پاسخ کسی را که پس از فوت ابراهیم، پیامبر(ص) را ابتر و بی فرزند میخواند، داد: «ما کوثر را به تو عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن که بدخواه تو خود ابتر است» (کوثر، ۱ـ۳).
قرآن در آیات بسیاری بر این مساوات تأکید و عبارتِ «بَعضُهم مِن بَعض» (همه از یکدیگرند) را تکرار میکند. افزون بر این، برای احترام کار زن از نظر مادی، قوانینی وضع کرده است. مجبور کردن مرد و زن (حتی اگر شوهر زن باشد) به کاری و یا مانع آنان شدن در کاری و محدودکردن آزادی آنان و یا محروم کردن زن و مرد از حقالزحمهشان، از محرّمات است. قرآن درباره احترام معنوی کار زن میگوید: «من کار هیچ کارورزی را از شما، چه زن و چه مرد، ناچیز نمیسازم» (آلعمران، ۱۹۵) و درباره احترام اقتصادی کار زن میفرماید: «مردان را از آنچه کنند، نصیبی است و زنان را نیز از آنچه کنند» (نساء، ۳۲) و در خصوص احترام سیاسیِ کار زنان آورده است: «ای پیامبر، اگر زنان مؤمن نزدت آمدند تا بیعت کنند، بدین شرط که هیچکس را با خدا شریک نسازند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و فرزندی را که از شوهرشان نیست، بهدروغ به او نسبت ندهند و در کارهای نیک نافرمانی تو را نکنند، با آنها بیعت کن و برایشان از خدا آمرزش بخواه» (ممتحنه، ۱۲). قرآن احترام خود را نسبت به قرابت زنان و حقشان در میراث تأکید میکند: «از هر چه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث میگذارند، مردان را نصیبی است. و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث میگذارند، چه اندک و چه بسیار، زنان را نصیبی است؛ نصیبی معیّن» (نساء، ۷). و سرانجام، به همه حقوق زن در همه امور زندگی اذعان میکند: «برای زنان حقوقی شایسته است همانند وظیفهای که بر عهده آنان است» (بقره، ۲۲۸).
در هیچیک از آیات قرآن نمیبینیم که زن از تصرف در اموالش منع شده باشد، حتی پس از ازدواج. در دنیای معاصر و در کشورهای متمدن قوانینی وجود دارد که پس از ازدواج، زن را از داراییهایش محروم میکند. در قرآن هیچوقت اجازه داده نشده است که ازدواج بدون رضایت زن بر او تحمیل شود و حق اجازه پدر درباره ازدواج اول دختر جنبه مشاوره دارد و نمیتواند ازدواجی را بر او تحمیل کند، و اگر پدر دختر را با وجود مصلحت و شایستگی، از ازدواج منع کند، حق مشاوره اش ساقط میشود. آیاتی که در بیان احکام یا قانونگذاری یا پند و اندرزها، زن را به مرد ملحق میسازد، فراوان است، بدون آنکه مقام زن را تنزل دهد یا او را تحقیر کند و شأنش را کمتر از مرد بداند: «هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده باشد، زندگی خوش و پاکیزهای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان عطا خواهیم کرد» (نحل، ۹۷) .
در زمینه زندگی زناشویی و برای صیانت از زن و بـرای اینکه زندگی مشترک به بنبست نرسد و نیز برای آنکه زن و مرد بتوانند به امور مربوط به زندگی مشترک خود بهدرستی بپردازند، خداوند به مرد، نسبت به همسرش، نه دیگر زنان، مرتبتی داده و این پس از آن است که خداوند در آیه زیر تأکید فرموده حقوق و تکالیف زن همانند مرد است: «برای زنان حقوقی شایسته است همانند وظیفهای که بر عهده شان است، و مردان را بر زنان مرتبتی است» (بقره، ۲۲۸)؛ درجه و رتبهای که قرآن از آن در جای دیگری چنین تعبیر کرده است: «مردان از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند» (نساء، ۳۴). کسیکه در قرآن تعمق میکند، درمییابـد کـه تفاوتهایی کـه قرآن میان مرد و زن قائل شده، مساوات ذاتی میان آن دو را تحکیم میبخشد و توجهی عادلانه و یکسان به هر دو دارد. پس تفاوت در احکام و واجبات و حقوق در بیشتر اوقات به تفاوت در تواناییها و ویژگیها و استعدادهای هریک از آنان بازمیگردد.
زن بنابر خصوصیات جسمی و روحی خود، شایستگی مادری و پرورش فرزندان را دارد: «خدا برای مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان مؤمن و زنان مؤمن، و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان شکیبا و زنان شکیبا، و مردان خداترس و زنان خداترس، و مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده، و مردان روزهدار و زنان روزهدار، و مردان پاکدامن و زنان پاکدامن، و مردانی که خدا را فراوان یاد میکنند و زنانی که خدا را فراوان یاد میکنند، آمرزش و مزدی بزرگ آماده کرده است» (احزاب، ۳۵). این وظیفه، طبق حدیثی از پیامبر(ص)، مهمترین بنا در ساختمان اسلام قلمداد شده است: «ما بُنِیَ فِی الإسلامِ بَناءٌ أحبّ الی اللهِ مِن التَّزوِیج». تأثیر این وظیفه کم از هیچ وظیفه حیاتی دیگر نیست؛ زیرا مادر فرد را که به منزلۀ قوام و استحکام جوامع است، تربیت میکند. این وظیفه با روح زن تناسب دارد. اسلام نیز وی را برای پرداختن به این وظیفه تشویق میکند، بیآنکه بخواهد این وظیفه را بر او تحمیل کند، بلکه میکوشد تا فضای مناسب را برای ادای مسئولیت زن ایجاد کند و این کار را با وجوبِ نفقه بر مرد صورت میدهد. در مقابل، بهره مرد را از میراث دوبرابر قرار داده تا بدین وسیله عدالت محقق گردد و به تعبیر قرآن «مال دست به دست در میان توانگران نگردد». اسلام بر این اساس و با این ویژگی و این روش، دیگر احکام خود را نیز بنیان نهاده و به قبول شهادت زن در چارچوب کار خود حکم مثبت داده است.
حجاب
موضوع حجاب در اسلام بهمنظور تحقیر زن یا حبس یا بزرگداشت و تمجید بیش از حد او صورت نگرفته است، آنچنانکه نزد برخی از ملل چنین دیدگاهی متعارف است، بلکه حجاب سلاح زن در جلوگیری از طغیان جنبۀ زنانگی اوست، تا مبادا این جنبه زن بر دیگر تواناییهای او غلبه کند. این مقصود در آیات قرآنی که زنان را از نرمش در سخن گفتن یا پای کوفتن به هنگام راه رفتن یا زینتنمایی بازمیدارد، بهخوبی و روشنی آشکار است. آیات قرآنی در اینباره بسیار است که برخی از آنها را در اینجا ذکر میکنیم: «به نرمی سخن مگویید تا آن مردی که در قلبش مرضی هست، به طمع افتد» (احزاب، ۳۲)؛ «چنان پای بر زمین مزنند تا آن زینت که پنهان کردهاند، دانسته شود» (نور، ۳۱) ؛ «چنانکه در زمان جاهلیت میکردند، زینتهای خود را آشکار مکنید» (احزاب، ۳۳).
حقیقت این است که آشکار کردن زیباییهای زن به غلبۀ جنبه زنانگی بر وجود زن منجر می شود و زن را تنها به یک تابلوی هنری بدل میسازد که این امر تحقیر زن و انکار استعداد و توانمندیهای اوست و باعث ازبین رفتن عمر، وقت و فرصتهای گرانبهای او میشود. خصوصاً این مسئله به محرومیت زن و جامعه از ایفای درست وظیفه مادری میانجامد. اینها مهمترین مواضع اسلام درباره زن است و بر ایـن اساس میتوانیم سنتها و عادات را بشناسیم و آنها را از احکام دین باز بنماییم.
پیامبر(ص) تلاش پیگیری برای بالا بردن سطح زنان انجام داد، همچنین تلاش بسیاری برای بهتر کردن نگاه مردم به زن مبذول داشت؛ چنان که فرمود: «بهترینِ فرزندان دختراناند»، «بهترینِ شما، بهترینِ زنان برای همسرش است» و زن همچون نماز از دوستداشتنیهای دنیاییِ اوست و این که زنان «امانت پیامبر در امت» هستند.
حیات فاطمی
حضرت فاطمه در سال پنجم بعثت متولد شد. وی آخرین زادۀ حضرت خدیجه است. در مکه و در خانه وحی و در جو ّ صبر و پایداری به دنیا آمد. سختی را تحمل کرد و در فضایی آکنده از عواطف صادقانه میان پدر و مادر بزرگ شد. در سال دوم هجری با حضرت علی(ع) ازدواج کرد. با آنکه زنان مدینه بسیار کوشیدند تا او را از این ازدواج به بهانه فقر علی(ع) و توجه او به جهاد در راه خدا و سختی زندگیاش، منصرف کنند. فاطمه هشت سال با علی زیست. زندگی خوب این دو زبانزد همگان شد و به صورت نمونهای اعلا درآمد. او حسن، حسین، زینب، امکلثوم و محسن را (که در وقایعِ پس از وفات پیامبرص سقط شد) به دنیا آورد و چند ماه پس از رحلت پدر زیست و بنا به وصیتش در محلی مجهول به خاک سپرده شد. مراسم دفن و تشییع نیز بنابر وصیتش دور از چشم مردم و در تاریکی شب صورت پذیرفت.
مجموع عمر آن حضرت هجده سال و چند ماه بود؛ اما عمر کوتاه وی نمونه کامل و شاملی بود از زندگی زن کامل، آنچنانکه خداوند میخواهد و دین برای پدید آوردن چنین زندگیی تلاش میکند. تعالیم دینی به نمونههای بشری نیازمند است تا بتواند در قالب انسانی تجلی و تجسم یابد و اجرای کامل آنها را تحققپذیر گرداند، تا بدینوسیله دین را از شکل فریضهای ایده آل و ذهنی بیرون بیاورد و به دایره واقعیتها بکشاند و برای مردم جای هیچ عذر و بهانهای باقی نگذارد.
زمـانی که رسولخدا(ص) آهنگ مباهله با مسیحیان نجـران کرد، به موجب آیه قرآن باید کسانی را همراه میآورد که مردان و زنان و فرزندان اسلام بهشمار میآمدند. آن حضرت، علی و فاطمه و حسن و حسین را برگزید و بدینگونه ایمان خود به خدا و نمایندگی خاندان خود را بهمثابه الگوهایی کامل از آئینش، برای همگان آشکار ساخت.
مام پدر
فاطمه توانست پدر خودرا از جنبه عاطفی غنی سازد و او را برای به دوش کشیدن بار بزرگ رسالت یاری کند. این است که مکرر از پیامبر(ص) نقل میشود: «فاطمه مادر من است». نیز میبینیم با او چنان رفتاری دارد که گویا با مادرش رفتار میکند. بر دستانش بوسه میزند و وقتی از سفری بازمیگردد، نخست به دیدارش میشتابد و هنگام عزیمت به مسافرتها، با او وداع میگوید و گویی از این چشمه بیزوال، عاطفهای بیکران برای سفر خود برمیدارد.
وقتی به مردم فرمان داده میشود که پیامبر(ص) را با لقب «رسولالله» خطاب کنند و فاطمه از این فرمان تبعیت میکند، آن حضرت وی را از این کار بازمیدارد و میگوید که وی را مانند گذشته با لفظ «پدر» خطاب کند. آن حضرت به هنگام برخورد با خستگی و اندوههای بزرگ، بسیار به نزد دخترش میرفت. وقتی در جنگها زخم برمیداشت، یا هنگام گرسنگی و فقر و یا هنگامیکه مهمانی بر او وارد میشد، تنها به خانه فاطمه میرفت. فاطمه نیز از سویی مانند مادری مهربان به او ملاطفت و رسیدگی میکرد، بر زخمش مرهم مینهاد و دردهایش را سبک میکرد، و از سوی دیگر همچون دختری کمر به خدمت و اطاعت از پدر میبست.
فاطمه(س) صاحب فرزندانی شد؛ به تربیت و پرورش آنان همت گماشت و به کارشان رسیدگی کرد. او با عبارتی پوزشخواهانه که در واپسین دمِ حیات، علی(ع) را با آن خطاب کرد، زندگی کوتاهش را به پایان رسانید: «پسرعمو، مرا نه دروغگو یافتی، نه خیانتکار، و از هنگامیکه به همسری ات درآمدم، با تو به مخالفت برنخاستم.» آنگاه زمانی که شنید علی(ع) میگوید: «پناه بر خدا، تو به خداوند داناتر بودی، نیکوکارتر و پرهیزگارتر و بزرگوارتر بودی و بیشتر از خدا پروا داشتی. مرا چه رسد که تو را به سبب مخالفت با خود مورد سرزنش قرار دهم؟ بهراستی دوری از تو بر من چقدر گران است»، با آرامش خاطر جانسپرد.
اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتابهای مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.
وقتی موسیقی غمگین گوش میدهیم آن را در زمینه زیباییشناختی، لذتبخش میدانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته میشود.
هرکسی که نماد چیزی است، باید بهترین آن باشد. پژوهشگران اخلاق و فیلسوفان اخلاق هم از این امر مستثنا نیستند.
مروری بر زندگی و آثار آن تایلر
مروری بر هستیشناسی در شعر بیژن نجدی