img
img
img
img
img
محسن آزموده

کار عشق و حدیث سرگشتگی انسان

محسن آزموده

اعتماد: در ابتدا می‌خواستم راجع به ماجرای ارتباط کمدی الهی و ارداویراف نامه بنویسم، اما نظرم عوض شد. همه اینها را خیلی دقیق‌تر و مفصل‌تر می‌توان در مقدمه‌های خوب و جامعی که مترجمان ترجمه‌های مختلف کمدی الهی نوشته‌اند، از جمله مقدمه شجاع‌الدین شفا و مقدمه فریده مهدوی‌دامغانی خواند و بهره برد. اما برای آنها که حوصله و زمان این کار را ندارند، تنها اشاره‌ای ضروری است.
 می‌دانیم که کمدی الهی، نوشته دانته آلیگیری، شاعر و نویسنده ایتالیایی قرون سیزدهم و چهاردهم میلادی است. دانته نگارش این کتاب را در میانسالگی خود (حدود ۴۵ سالگی) آغازکرد و چنانکه بنفشه شریفی‌خو در مطلب اصلی همین صفحه نوشته، در حدود ۵۵ سالگی به پایان رساند. کمدی الهی نه فقط مهم‌ترین اثر دانته که یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی جهان است و شهرتی عالمگیر برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده. برای شناخت ابعاد این بزرگی و اثرگذاری جهانی می‌توان به منابعی که بالاتر گفتیم، رجوع کرد.
داستان کمدی الهی خیلی ساده است. انسانی که خود راوی داستان است، سفری را شرح می‌دهد که از دوزخ شروع می‌شود، از برزخ گذر می‌کند و در نهایت به بهشت ختم می‌شود. در طول این سفر او از طبقات و جاهای مختلف عبور می‌کند و آدم‌های گوناگونی را می‌بیند. کمدی الهی به تعبیر امروزی سفرنامه‌ای است خیالی که طی آن در درون راوی یا مسافر، همزمان با گذر از عوالم مختلف بیرونی، تحولاتی عمیق رخ می‌دهد و او به رستگاری و نجات یا رهایی یا تعالی دست می‌یابد. از این جهت این داستان را ساده خواندم که ممکن است چنین سفری به ذهن هر کسی خطور کند، اما شمار بسیار اندک و انگشت‌شماری هستند که در طول تاریخ، با نگارش یا به تصویر کشیدن آن شاهکاری چنین سترگ و جاودانه خلق کرده‌اند. دانته یکی از بزرگ‌ترین آنهاست. هومر (حماسه‌سرای بزرگ یونانی قرن هشتم یا هفتم پیش از میلاد و نویسنده ایلیاد و اودیسه) و ویرژیل (شاعر رمی قرن اول پیش از میلاد) از بزرگانی هستند که در ادبیات جهانی آثاری مشابه کمدی الهی نوشته‌اند.
 در ادبیات ایرانی هم آثاری با درونمایه یا ساختار مشابه کمدی الهی می‌توان یافت. مهم‌ترین آنها نخست رساله ارداویراف نامه، نوشته موبدی زرتشتی در عصر ساسانی به زبان پهلوی است که به لحاظ صوری و درونمایه‌ای بسیار شبیه کمدی الهی است. در ارداویراف نامه نیز قصه صعود و عروج ویراف از اعماق دوزخ به بهشت روایت می‌شود، به گونه‌ای که بسیاری گفته‌اند احتمالا دانته از این کتاب و درونمایه آن اطلاع داشته. کتاب دیگر مثنوی سیرالعباد الی المعاد نوشته حکیم سنایی غزنوی است که دو قرن پیش از کمدی الهی دانته نوشته شده و در ۷۷۰ بیت، طرح کلی و مضامین مشابهی با کمدی الهی دارد. البته همان‌طور که احمد مهدوی‌دامغانی در مقدمه ترجمه فریده مهدوی‌دامغانی از کمدی الهی نوشته، در ادبیات ایران اسلامی، آثار مشابه دیگری هم می‌توان بازجست، مثل رساله معراجیه که اوایل قرن پنجم هجری نوشته شده یا رساله الغفران نوشته ابوالعلا معری شاعر و حکیم مشهور عرب در قرن‌های چهارم و پنجم هجری.
نویسندگان و پژوهشگران زیادی در این باره بحث کرده‌اند که آیا دانته غیر از آثار غربی (اودیسه و انه ئید ویرژیل) و ادبیات و الهیات مسیحی با آثار شرقی و ایرانی نیز آشنا بوده یا خیر. اما چنانکه در معرفی داستان کمدی الهی نوشتم، واقعیت آن است که طرح کلی قصه یعنی تخیل سفری از اعماق جهنم به بالاترین مراتب بهشت احتمالا به ذهن بسیاری از آدمیانی که برای جهان به ساختاری مشابه باور داشتند، خطور کرده و می‌کند و پس از این نیز خواهد کرد. در همین روزگار معاصر، فیلمسازان فراوانی تلاش کرده‌اند جهان‌هایی مشابه را در آثار هنری خود پدید آورند. یک نمونه آشنای دیگر برای ایرانیان، کتاب سیاحت غرب نوشته آقا نجفی‌قوچانی از عالمان شیعه یکصد سال پیش است که در آن شرح سفری خیالی به عالم برزخ روایت می‌شود.
بنابراین طرح کلی داستان یا حتی محتوای آن اگر چه مهم است، اما اصل مطلب چیز دیگری است. کما اینکه امروز بسیاری انتقادهای فراوانی به برخی مدعیات دانته در کمدی الهی دارند و آنها را مبتنی بر جهان‌بینی یک انسان مسیحی قرون وسطایی در ایتالیا ارزیابی می‌کنند و قابل قبول نمی‌دانند. آنچه در کمدی الهی مهم است، «ادبیت» و هنر شگفت‌انگیز دانته است، در اینکه روایت خود را به زبانی جهانی و همه زمانی و همه مکانی و قابل ترجمه به همه زبان‌ها بیان می‌کند به گونه‌ای که هر انسانی با هر فرهنگی و در هر جغرافیایی، خواه به الهیات مسیحی باور داشته باشد یا نه، با آن همذات‌پنداری می‌کند. سطرهای اولیه کمدی الهی از این حیث حیرت‌انگیز است: «در نیمه راه زندگانی ما، خویشتن را در جنگلی تاریک یافتم، زیرا راه راست را گم کرده بودم و چه دشوار است وصف این جنگل وحشی و سخت و انبوه که یادش ترس را در دل بیدار می‌کند!» (دانته، کمدی الهی، دوزخ، ابتدای سرود اول، ترجمه شجاع‌الدین شفا) . دانته از نیمه راه زندگانی «ما» یعنی همه انسان‌ها سخن می‌گوید و کدامین انسان است که در میانه راه زندگی خود چنین حس سرگشتگی و گمشدگی نداشته باشد؟ همچنانکه کمدی او نه با تایید یک آیین و دین خاص، بلکه با اذعان به برتری و تفوق عشق پایان می‌یابد، درونمایه‌ای که ربطی به یک جغرافیا و تاریخ خاص ندارد و همه انسان‌ها آن را می‌فهمند: «و این کار عشق بود که خورشید و دیگر اختران را در گردش دارد.» (همان، بهشت، واپسین شعر) 

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  چند درصد از ایرانیان این مرد بزرگ را می‌شناسند؟

اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتاب‌های مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.

  چرا از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت می‌بریم؟

وقتی موسیقی غمگین گوش می‌دهیم آن را در زمینه زیبایی‌شناختی، لذت‌بخش می‌دانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته می‌شود.

  بی‌اخلاقی پژوهشگران اخلاق ایرادی ندارد!

هرکسی که نماد چیزی است، باید بهترین آن باشد. پژوهشگران اخلاق و فیلسوفان اخلاق هم از این امر مستثنا نیستند.

  زندگی، عشق و ادبیات

مروری بر زندگی و آثار آن تایلر

  شاعری در حضور پروانگی‌های مقدس

مروری بر هستی‌شناسی در شعر بیژن نجدی