انصافنیوز: نعمت الله فاضلی با بیان اینکه «شخصاً شورشی محافظهکار هستم»، در توضیح این اصطلاح میگوید که شورشی محافظهکار کسی است که «همراه با جامعه خود» حرکت میکند اما به دنبال «یافتن راه حل» است.
نشست «خاستگاههای نظری مفهوم مسئولیت اجتماعی» با حضور نعمتالله فاضلی، هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی، از سوی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.
فاضلی که مسئلهی مسئولیت اجتماعی دانشگاه را موضوع اصلی صحبت خود قرار داده بود، گفت: مسئولیت اجتماعی در یک معنای عام یعنی خود را نسبت به دیگری مسئول دانستن؛ که این مفهوم در خصوص دانشگاه، نیازمند آزادی عمل این نهاد است.
او در ادامه افزود: اگر دانشگاه مستقل باشد، کارکرد اجتماعی هم خواهد داشت؛ دخالت حکومت، صنعت و شناخت متعارف و عامیانه مردم در دانشگاه مطلوب نیست.
این عضو هیئت علمی تاکید دارد که حکومت نباید برای دانشگاه خط مشی تعریف کند و میگوید: لازمهی مسئولیت اجتماعی دانشگاه، آزادی عمل این نهاد است.
فاضلی میگوید: انتظار پژوهش از دانشگاه برای رونق صنعت درست نبوده و وظیفهی دانشگاه تربیت افراد مسئول و کارآمد است. نباید فکر کنیم وظیفهی دانشگاه این است که برای آمار تعداد مقالات یا رونق صنعت، پژوهش کند.
او با بیان اینکه «مسئولیت اجتماعی با مسئولیت سیاسی تفاوت دارد»، گفت: انسان ایدئولوژیک و پیرو یک رهبر سیاسی و مذهبی مسئولیت سیاسیاش را انجام میدهد نه اجتماعی.
فاضلی مسئولیت اجتماعی یک استاد دانشگاه را «مسئولانه معلمی کردن» دانست و گفت: باید مسائل دانشگاهی را به زبان ساده برای مردم توضیح داد؛ البته گاهی برخی اساتید برای منافع فردی مخالف تولید سخن در فضای عمومی هستند.
او میگوید که سه رویکرد را میتوان نسبت به حکومت داشت که عبارتند از:
۱. ستیز: نبرد با حکومت
۲. سازش: پذیرش بی چون و چرا
۳. سخن: گفتوگو و نقادی به وسیلهی بینش و روش و منش علمی
این انسانشناس با بیان اینکه «من شخصاً شورشی محافظه کار هستم»، گفت: این اصطلاح یعنی همراه با جامعه خودم حرکت میکنم اما به دنبال یافتن راه حل هستم.
فاضلی با اشاره به جملهای از جان نیکسون مبنی بر اینکه «دانشگاه نهاد مدنیت است»، گفت: این جمله یعنی دانشگاه باید انسان مدنی تربیت کند. بنابراین باید منافع فردی را رها کنیم و به فکر مسئولیت اجتماعی دانشگاه باشیم.
نگاهی عصبشناختی به ارادهی آزاد
میل به خودکشی تنها آنگاه در روانِ آدمی پدیدار میشود که زندگی، ماهیتِ بحرانی خود را به شیوهای عریان آشکار کند.
در سینمای ایران گرچه از کتاب به عنوان منبع الهام و نگارش قصه و فیلمنامه استفاده شده که بیش از همه در سینمای اقتباسی ظهور میکند اما خود کتاب کمتر در درون قصه و کانون تصویر قرار گرفته و روایت شده است.
اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتابهای مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.
وقتی موسیقی غمگین گوش میدهیم آن را در زمینه زیباییشناختی، لذتبخش میدانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته میشود.