img
img
img
img
img
محسن آزموده

مراقب حرف زدنت باش!

محسن آزموده

اعتماد:  تیتر این مطلب کاملا آگاهانه انتخاب شده است. تعبیر  «مراقب حرف زدنت باش» معمولا در بحث و جدل‌های داغ کاربرد دارد، یک نفر از دست طرف دیگر شاکی است یا ناراحت و سخنان و حرف‌های او را نمی‌پسندد، به تندی به او می‌گوید: «مراقب حرف زدنت باش»! هیچ بعید نیست این بحث و جدل به دعوا و مرافعه بکشد. اما در یادداشت فعلی به این نحوه کاربرد این تعبیر کار نداریم و انتخاب آن برای عنوان این یادداشت، گذشته از معنایش، از جهت جذابیتش است، تیتر یادداشت باید جذاب و گیرا باشد. وگرنه ما معنایی متفاوت از معنای مصطلح تعبیر بالا را مد نظر داریم. 
درست است، جملات و کلمات و تعبیرها و اصطلاحات زبانی، در زمینه‌ها و متن‌های گوناگون، معناها و دلالت‌های مختلف دارند. به بیان دیگر معنای تعابیر زبانی به نحوه کاربرد آنها و شرایط زمانی و مکانی این کاربرد ربط دارد. مهم‌ترین متفکری که این نکته را گوشزد کرد، لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف اتریشی بود، او که ابتدا فکر می‌کرد، می‌توان یک زبان معیار برای صحبت کردن پدید آورد، در مواجهه با آدم‌ها در زندگی روزمره متوجه شد که کاربرد واژگان و کلمات و جملات، در سیاق‌ها و بسترهای گوناگون متفاوت است و برای فهم حرف‌های یک آدم، باید به این دقت کرد که آن سخنان را کجا و در چه شرایطی به کار برده است. 
اصولا ویتگنشتاین و فیلسوفان هم دوره‌ای‌های او برای زبان اهمیت خاص و ویژه‌ای قائل بودند و اصلا معتقد بودند که زبان، مهم‌ترین موضوعی است که در فلسفه باید مورد توجه قرار گیرد. اصل حرف ما در این یادداشت هم همین است، نسبت به کلمات و جملات و اصطلاحاتی که به کار می‌بریم، بی‌توجه نباشیم و به آنها دقت کنیم، همچنان که به لباس پوشیدن و خورد و خوراک‌مان توجه می‌کنیم. البته روشن است که همیشه این کار امکان‌پذیر نیست، زیرا زبان آنقدر به ما نزدیک است و آنقدر آن را به کار می‌بریم که معمولا حضورش را فراموش می‌کنیم، مثل قیچی برای خیاط یا آرایشگر. آرایشگر و خیاط نمی‌توانند دم به دقیقه به قیچی توجه کنند، چون در آن صورت ممکن است پارچه و موی مردم را خراب کنند. آنها قبل یا پس از کاربرد قیچی یا هنگامی که خراب است، به آن توجه می‌کنند. ما هم اگر موقع حرف زدن، بخواهیم مدام به کلمات و جملاتی که به کار می‌بریم، دقت کنیم، از بیان مقصود و سخنوری باز می‌مانیم. 
اما آدمیزاد موجودی خودآگاه است و این یکی از اصلی‌ترین تفاوت‌های ما با سایر موجودات است، یا دست‌کم چنین می‌گویند. یعنی ما همچنان که از چیزی آگاه هستیم، به آگاهی از آن چیز هم آگاهیم، به شخصی هم که آگاهی دارد، یعنی خودمان آگاهی داریم. ما می‌توانیم همچنان که صحبت می‌کنیم یا در شبکه‌های اجتماعی می‌نویسیم، تا حدودی به کلمات و جملات‌مان دقت کنیم، همچنان که وقتی در برابر مقامی بلندمرتبه قرار می‌گیریم، مواظب کلماتی هستیم که از دهان‌مان بیرون می‌آید. البته در مواردی از این دست، اگر تمرین نداشته باشیم، سوتی می‌دهیم و دچار لکنت زبان می‌شویم. 
بسیاری از ما ناخواسته و ناآگاهانه تکیه کلام داریم یا کلمات یا اصطلاحاتی را به شیوه‌ای خاص ادا می‌کنیم. این تکیه کلام‌ها فی‌نفسه اشکالی ندارند، حتی ممکن است به ما «شخصیت» یا «کاراکتر» خاصی بدهند. مثلا اگر رمان مدیر مدرسه جلال آل‌احمد را خوانده باشید، به یاد می‌آورید که در آنجا هر یک از شخصیت‌های داستان یک تکیه کلام داشت و این تکیه کلام به او شخصیت می‌داد. اصلا نویسندگان و ادبای بزرگ، هر یک سبک و زبان و بیان و نثر و نظم خاص خودشان را دارند و صاحبنظران می‌توانند با دقت در یک متن دریابند که آیا این متن از آن ادیب و نویسنده هست یا خیر. مشکل زمانی است که ما ناخواسته و نادانسته کلمه یا تعبیری را درست یا غلط تکرار کنیم. این کاربرد ناخودآگاهانه زبان است، خواه در نوشتار و خواه در گفتار. پیامد آن شکل‌گیری تصویری از ما در ذهن دیگران است که ممکن است مطلوب خودمان نباشد. فراموش نکنیم که دیگران همچنان که (وای بسا بیشتر از آنکه) به معنا و محتوای حرف‌های ما گوش کنند، به نحوه بیان ما دقت می‌کنند و اثر شیوه حرف زدن ما در اکثر مواقع بیشتر از محتوایی است که بیان می‌کنیم.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  شاید همگی به هوموساکر بدل شده‌ایم

پیشنهاد کتاب‌خوانی رؤیا دستغیب

  بله، ممکن است!

پیشنهاد کتاب‌‌خوانی مریم نصراصفهانی

  از علم هرمنوتیک تا مامان و معنای زندگی

پیشنهاد کتاب‌خوانی شیما بحرینی

  روزگارمان با داستان‌ها نو می‌شود

پیشنهاد کتاب‌خوانی گیتی صفری

  از شازده کوچولو تا پورداوود

پیشنهاد کتاب‌خوانی آناهید خزیر