اعتماد: برخی آثار نوشتاری با «بدبیاری» روبهرو میشوند بدین معنا که به دلایل یا عللی آنطور که سزاوارند، دیده و خوانده نمیشوند.
علل و عواملی چون انتشار اثر در فضای نامناسب و سرد، عدم پوشش رسانهای لازم، وجود ارادههایی برای فراموشی اثر و مواردی از این قبیل میتواند در خوانده نشدن یک اثر سزاوار مطالعه گسترده موثر باشد.
خاطرات زندهیاد مهندس عزتالله سحابی تحت عنوان «نیم قرن خاطره و تجربه» از جمله آثاری است که در حد ارزش و استحقاق آن، دیده و خوانده نشده است.
علل و عواملی که به آنها اشاره شد، به نظرم در عدم توجه لازم به کتاب خاطرات شادروان عزتالله سحابی، بیتاثیر نبوده است، اما شاید مقدمه تحلیلی طولانی و مفصلی که مرحوم سحابی در ابتدای خاطرات خود آورده، مهمترین نقش را در نادیدهگیری آن بازی کرده باشد!
نمیدانم آیا مهندس سحابی به ابتکار خود آن تحلیل صد صفحهای از تحولات تاریخ معاصر ایران را در ابتدای خاطرات خود گنجانده یا به توصیه فرد یا افرادی به این کار مبادرت کرده است؟
اگر به توصیه دیگران بوده، توصیهگران از خود بیذوقی نشان دادهاند و اگر به ابتکار شخص خودش بوده، ابتکارش همراه با ذوق لازم نبوده است!
خوانندهای که خود را برای مطالعه کتاب خاطرات یک شخصیت آماده میکند، معمولا حوصله یک مقدمه تحلیلی طولانی از طرف نویسنده را ندارد، به خصوص که این نوع تحلیلها بنا به سرشت خود، سرد و بیروح و خستهکننده از کار در میآیند و از وقت و حوصله خوانندگان عادی خارج میشوند.
خواننده خاطرات انتظارش این است که نویسنده از همان ابتدا به دل حادثه بزند یا احوالات شخصی خود را نزد او برملا کند تا کشش لازم برای مطالعه اثر پدید آید.
یک مقدمه تحلیلی طولانی راهزن ایجاد چنین کششی است و این همان اتفاقی است که برای خاطرات مهندس سحابی پیش آمده است.
این در حالی است که اصل خاطرات مرحوم سحابی از سالهای فعالیت سیاسی و دوران زندانش بسیار جذاب و دلنشین و پرکشش و حتی به عبارتی مقداری غیرمنتظره است.
غیرمنتظره از این جهت که زندهیاد سحابی از لحن و زبانی صریح و بینهایت صادقانه در شرح خاطراتش بهره گرفته است. توصیف او از شیوه تربیتی پدرش زندهیاد دکتر یدالله سحابی، صراحتی بینظیر و حتی نامعمول در بین اشخاص مشهور دارد و خواننده را با ویژگیهای شخصی ولی ناشناخته مرحوم دکتر آشنا میکند.
مهندس سحابی در خاطراتش، بر مشکلات خانوادگی نیز که اغلب در مسیر مبارزات سیاسی پیش میآید، پرده نپوشانده و برخی نارضایتیهای همسرش زندهیاد زریندخت عطایی را به قلم آورده است.
تجربهها و خاطرات عبرتآموزی که مهندس سحابی از دوران حبس خود در زندان عادلآباد شیراز نقل کرده، از هر جهت بیهمتا و مفید است.
او به خصوص داستانی را در مورد برخورد تند یکی از زندانیان سیاسی با مامور ساواک و عواقب پرهزینه آن برای تمام زندانیان بند سیاسی بازگو میکند که میتواند برای هر زندانی سیاسی درسآموز باشد.
در سالن ۱۲ زندان گوهردشت کرج من بارها و بارها این بخش از خاطرات مرحوم سحابی را برای همبندیان نقل کردم که بعضا بهطور کامل بیاثر هم نبود!
هفته آینده به این داستان اشاره میکنم، اما پیش از آن امیدوارم خاطرات مهندس سحابی بدون آن مقدمه تحلیلی مفصل و طولانی به زودی تجدید چاپ شود.
نگاهی به ترجمهی جدید «غرور و تعصب»
منی برای اندیشمندان و هنرمندان شد تا ایدههای جاودان و آثار ماندگار خلق کنند.
زندگی مسئلهای نیست که باید حل شود، بلکه واقعیتی است که باید تجربه شود.
امروز سالروز درگذشت حسین پژمان بختیاری است.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟