img
img
img
img
img

بیانیه راسل ـ اینشتین

مرتضی میرحسینی

اعتماد: اواسط دهه ۱۹۵۰ در سال‌های موسوم به جنگ سرد، نگرانی بزرگی میان جمعی از عقلای جهان شکل گرفت. آنان می‌ترسیدند که تصمیم‌گیران اصلی در امریکا و شوروی روزی دست به دیوانگی بزنند و در کشمکشی که میان‌شان وجود دارد، از سلاح هسته‌ای استفاده کنند. تقریبا همه می‌دانستند که به‌کارگیری سلاح هسته‌ای احتمالا به حیات بشر روی کره زمین – حداقل به این شکلی که می‌شناسیم -پایان می‌دهد و جنگ اتمی عملا هیچ برنده‌ای نخواهد داشت. اما وجود خطری چنین بزرگ، تغییری در کنش و واکنش‌های دو ابرقدرت ایجاد نمی‌کرد و نشانه‌ای از تزلزل وجدان دو طرف دیده 
نمی‌شد. 
چنین به نظر می‌رسید که زندگی و آینده نوع بشر به تصمیم چند نفر گره خورده است و لغزش یک ابرقدرت و پاسخ متقابل دیگری، کار میلیاردها انسان را تمام می‌کند. برتراند راسل یکی از آن عقلای نگران بود. در نامه‌ای به اینشتین نوشت که به همبستگی مردان علم برای تحریک افکار عمومی و فشار به سیاستمداران نیاز داریم وگرنه فاجعه‌ای بزرگ همه ما را به کام خود می‌کشد. اینشتین که زمانی به نیت مهار هیتلر و آلمان نازی در پروژه منهتن (ساخت بمب اتمی) نقش موثری ایفا کرده بود در پاسخ به راسل نوشت که در نگرانی‌ات شریک هستیم و با هر کارزاری که به بیداری افکار عمومی و توقف رقابت تسلیحاتی بینجامد، 
همراهی می‌کند.
 راسل به پشت‌گرمی اینشتین، متن بیانیه‌ای را آماده کرد و برای گرفتن امضا و تایید، با گروهی از دانشمندان سرشناس آن سال‌ها به صحبت نشست. اما کار، از چیزی که در ابتدا تصور می‌شد، سخت‌تر بود. سایه جنگ سرد نه فقط بر سیاست که بر ذهن و وجدان دانشمندان نیز سنگینی می‌کرد و بسیاری از نوابغ آن روزگار، به یکی از دو ابرقدرت تعلق خاطر داشتند و نمی‌توانستند بی‌طرفانه و به درستی نقش میانجی را
 ایفا کنند. 
اینشتین نیز چندی بعد از دنیا رفت و راسل در نهایت از ۹ دانشمند امضا گرفت و متنی را که معمولا از آن به بیانیه راسل ـ اینشتین یاد می‌شود، در چنین روزی از جولای ۱۹۵۵ در لندن رسانه‌ای کرد. «نظراتی که در این بیانیه از سوی ما اعلام می‌شود، نظرات عضوی از یک ملت یا قاره یا دین یا مذهب خاص نیست. 
ما به نمایندگی از نوع بشر صحبت می‌کنیم. بشری که ادامه حیاتش روی این کره خاکی، با خطری جدی مواجه شده است. جهان امروز مملو از منازعات سیاسی و مذهبی است… ما خواهان طرفداری از یک دسته یا محکومیت دسته دیگر نیستیم.  همه در خطر هستند و ما اگر بتوانیم در این برهه حساس زمانی این خطر را به خوبی درک کنیم، امید به پیشگیری از آن را خواهیم داشت… زمزمه‌هایی از برخی محافل قدرت به گوش رسیده است که ما توانایی آن را داریم تا بمبی بسازیم ۲۵۰۰ بار قوی‌تر از بمب هیروشیما… و صاحب‌نظران همگی بر این نکته اتفاق‌نظر دارند که انفجار بمبی که از آن صحبت می‌شود، نقطه پایانی بر حیات بشری خواهد بود. آن هم نه یک پایان آنی و لحظه‌ای، بلکه نابودی تدریجی و با دردناک‌ترین بیماری‌ها و دهشت‌بارترین شکنجه‌ها 
برای نوع بشر.» 
راسل نوشته بود اکنون دو انتخاب پیش روی بشریت است؛ یکی ادامه همین مسیر که در نهایت به تاریکی و تباهی می‌انجامد یا بازنگری در برنامه‌های نظامی هسته‌ای و مهم‌تر از آن، پذیرش این اصل که منازعات دوجانبه جز با گفت‌وگو ختم به خیر نمی‌شود و جنگ نباید یکی از گزینه‌های در دسترس سیاستمداران باشد، چه آنکه «ما هر قدر در زمان صلح در ممنوعیت به‌کارگیری بمب اتمی به توافق برسیم، به هیچ یک از این وعده‌ها و پیمان‌ها در شرایط جنگی نمی‌توان 
امید بست.»
 پس باید جلوی جنگ را گرفت و «به دنبال روش‌های مسالمت‌آمیز برای حل دعواها بود.» بعد از این بیانیه، بسیاری در گوشه و کنار جهان به تکاپو افتادند و از آنچه راسل خوانده بود، پشتیبانی کردند. کارزار خلع سلاح و صلح به راه افتاد و بحث چگونگی استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای داغ شد.  اما دو ابرقدرت تغییری در برنامه اتمی خودشان ندادند و رقابتی را که شروع کرده بودند، با همان شدت پی گرفتند. بعد هم چند کشور دیگر سلاح هسته‌ای ساختند و ماجرا را از چیزی که بود، بدتر و پیچیده‌تر کردند.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  مصرف فرهنگ

یکی از مهم‌ترین محورهای این «جهانی شدن»  اجباری، اولویت و برتری یافتن کامل اشکال زیست شهری نسبت به اشکال زیست روستایی و عشایری بود.

  میراث ماندگار

بهترین کتاب‌های داستایفسکی

  «انجمن سرّی بندیکت»: ماجراجویی در دنیایی از معما

مخاطبین کودک و نوجوان کاملاً ممکن است با قلم خود مشغول نشانه‌گذاری بر روی صفحات کتاب شوند تا پازل‌ها و معماهای پرتعداد این داستان را خودشان حل کنند.

  عشق

عشق، میان آن کس که دوست دارد و آن کس که موضوع عشق است تفاوت نمی‌گذارد.

  واقع‌گرایی احمد محمود

از «همسایه‌ها» تا «مدار صفر درجه»، سیری تکاملی در آثار محمود دیده می‌شود و اگر در «همسایه‌ها» به قول خودش بیشتر براساس غریزه به نوشتن پرداخته، در «مدار صفر درجه» روایت براساس شناخت داستان پیش رفته است.