اعتماد: انگزنی از نظر اخلاقی کار درستی نیست، ناپسندیده و مذموم است. انگزنی یعنی چه؟ یعنی برچسبزنی، یعنی یک صفت یا عنوان کلی و قالبی و گاهی منفی را به کسی یا چیزی اطلاق کردن، بدون درنظر گرفتن جزییات و ظرایف و اینکه آیا واقعا آن انگ یا برچسب، کاملا بر آن مصداق قابل انطباق هست یا نه. به عبارت دیگر انگزنی یعنی ساختن قالبهای مفهومی و جا دادن مصادیق در آنها، گاه زورکی و گاه بهرغم اعتراض و نارضایتی خود فرد و در ادامه اطلاق تمام صفتهای آن انگ یا برچسب بر آن مصداق. مثلا میگوییم فلان فرد یا فلان جریان لیبرال است، اولا بدون آنکه مشخص کنیم منظورمان از لیبرال چیست و چه ویژگیهایی دارد و ثانیا بدون آنکه با استدلال و استناد دقیق نشان دهیم که آن فرد یا جریان مصداق همه یا اکثر این ویژگیها است.
قطعا همه انگها و برچسبها منفی نیستند، بسیاری از آنها هم درست هستند. برای مثال در همان مورد مذکور، ای بسا فرد یا جریانی که آن را لیبرال خطاب میکنیم، فیالواقع، یعنی با درنظر گرفتن ویژگیها و خصایص عمدهای که اکثر صاحبنظران برای لیبرال قائل هستند، چنین باشد، یعنی مثلا طرفدار آزادی باشد یعنی از میان شعارهای سهگانه آزادی، برابری و خواهر-برادری، برای اولی ارزش بیشتری قائل باشد، از حقوق فردی و مالکیت خصوصی دفاع کند، برای جامعه مدنی در برابر دولت شأن و اعتبار بیشتری قائل باشد و… در این صورت، اطلاق انگ یا برچسب لیبرال بر آن فرد یا گروه، صحیح و مطابق با واقع است و فرد انگزن، دروغی نگفته.
گاهی هم صفت یا عنوان یا مفهومی را به عنوان برچسب یا انگ به کسی یا چیزی یا جریانی اطلاق کنیم، اما این انگ یا برچسب، مطابق معیارهای شناخته شده آن صفت یا عنوان یا مفهوم، بر آن فرد یا چیز یا جریان قابل اطلاق نیست و این کار مصداق دروغگویی است، اما آن فرد یا چیز یا جریان از این برچسب راضی است. در همان مثال لیبرال، هیچ بعید نیست که اطلاق این صفت به فرد یا جریانی که اصلا با معیارهای مذکور لیبرال نیست و ای بسا اصلا مخالف آزادی یا مالکیت خصوصی و حقوق فردی است، با استقبال او مواجه شود، چراکه ویژگیها و خصالی به او اطلاق شده که درنظر عموم پسندیده است و برای او نام نیک میسازد.
البته واژه «انگ» در تداول عامیانه، معمولا به معنای منفی به کار میبرد و عموما کسی یا چیزی که روی او انگ زدهاند، از این اطلاق ناراضی است. به مثال پرکاربردمان بازگردیم. واژه لیبرال در مقام انگ، لااقل در ادبیات سیاسی و اجتماعی پیشین ما، به عنوان برچسب فرد یا گروهی طرفدار اباحهگری، ولنگاری، بیبند و باری و آزادی بیقید و شرط به کار میرفت. حتی برخی لیبرال را به معنای غربگرایی یا غربزدگی و تسلیم بیقید و شرط در برابر غرب تلقی میکنند. همچنین است واژه «چپ» یا «چپگرا» در مقام انگ که در گذشته به معنای مدافع بیحد و حصر کمونیسم و مرام اشتراکی بود و الان به عنوان طرفداری از دیکتاتوری پرولتاریا یا فرودستان و حمایت از حضور حداکثری دولت یا حاکمیت در همه عرصههای زندگی و نوعی استالینیسم به کار میرود.
اما چرا انگزنی به لحاظ اخلاقی رذیلت است و نباید انگ زد؟ دلیل اصلی آن مشخص است، زیرا نوعی اتهامزنی و اطلاق صفات و ویژگیهایی -گاه- مذموم به دیگری است، بدون ارایه دلیل و مدرک و سند و آن هم در لفافه یعنی پشت یک واژه مبهم. علت دیگر ناپسندی انگزنی آن است که مصداقی از حرف مفت (bullshit) به معنای خاص آن است. این معنای خاص را هری فرانفکورت، فیلسوف معاصر امریکایی در کتابی کوچک با عنوان «در باب حرف مفت» (با ترجمه محسن کرمی توسط نشر کرگدن منتشر شده است)، معرفی میکند، فرانکفورت معتقد است «حرف مفت»، حرفی است که بیتوجه به صدق و کذب بودن آن مطرح میشود. از دید فرانکفورت رواج حرف مفت به این معنا که متاسفانه در روزگار ما به علل و دلایلی زیادتر هم شده، از رواج دروغ هم نگرانکنندهتر و بدتر است، چراکه حساسیت افراد را به دلایل و شواهد از بین میبرد و باعث ترویج سخنان مهمل و بیپایه و اساس میشود.
انگزنی هم از آنجا که در آن دلایل و شواهد و معنای دقیق انگ مطرح نمیشود، نوعی از حرف مفتزنی است. در آن هم، چنانکه در آغاز آمد، فردی که انگ میزند، منظور و معنای خود را از انگی که به کار میبرد، نمیگوید و نشان نمیدهد که چرا این انگ بر یک چیز قابل اطلاق است. در نتیجه نوعی سوءتفاهم، برداشت غلط و مبهم رواج مییابد. گویا در عالم سیاست که عرصه رقابت و تلاش برای قدرت است، گریز و گزیری از انگزنی نیست، اگرچه ناپسند است. در عرصه اجتماع و در مناسبات روزمره هم این انگزنیها شیوع دارد. مشکل آن است که در عرصه فکر و اندیشه به یکدیگر انگ بزنیم، امری که متاسفانه در حوزه فرهنگی ما صورت میگیرد و برای از میدان به در کردن یا بدنام کردن رقیب، به او انگ میزنند. مثلا با گفتن اینکه فلانی چپ است یا لیبرال یا ناسیونالیست یا روشنفکر دینی، انگار تکلیف او را روشن میکنند و پروندهاش را میبندند، همزمان دستاویزی برای فرصتطلبان فراهم میکنند تا بدون گوش کردن به دلایل، به نفی و انکار و طرد او بپردازند، غافل از آنکه در فضای فکر و اندیشه، این انگزنیها مصداق حرف مفت است و خریداری ندارد.
منی برای اندیشمندان و هنرمندان شد تا ایدههای جاودان و آثار ماندگار خلق کنند.
زندگی مسئلهای نیست که باید حل شود، بلکه واقعیتی است که باید تجربه شود.
امروز سالروز درگذشت حسین پژمان بختیاری است.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟
به مناسبت زادروز بیژن جلالی