img
img
img
img
img
حمیدرضا شعیری

مکانیسم هستی برای کاهش تراژدی زندگی

حمیدرضا شعیری

ایران:

 ۱. ما نوروز را با چهار واژه می‌شناسیم: «زمین»، «زمان»، «زایش» و «زدایش». واژه «زمین» به بیداری زمین اشاره دارد؛ یعنی انرژی‌های خوابیده در زمین در نوروز بیدار می‌شوند و به بیرون منتقل می‌گردند. این بیداری باعث تغییر رنگ زمین از تیره و قهوه‌ای به سبز می‌شود. این تغییر رنگ، نشانه آغاز تحول در هستی است؛ بنابراین تغییر در هستی با تغییر در زمین شروع می‌شود.
۲. واژه دوم، «زمان» است که در نوروز بیدار می‌شود. این بیداری به معنای به حرکت درآمدن گهواره زمان است. با حرکت گهواره زمان، هوشیاری آن به جهان بیرون منتقل می‌شود. آغاز دوباره زمان در نوروز، یعنی آغاز بیداری. این بیداری ما را در زمانی قرار می‌دهد که دارای «لایه‌های کیفی» است. این لایه‌ها به معنای انتقال تحرک، پویایی، اشتیاق، شور و حرارت از زمان به ماست که ما را به حرکت وا می‌دارد. بنابراین زمان در نوروز دیگر سرد، سخت و کمّی نیست؛ بلکه نرم، پر از بارقه، تعامل و تعادل است. انسان در نوروز از طریق زمان به تعادل درون هستی و روی زمین دست می‌یابد.
۳. واژه سوم، «زایش»، با دو واژه پیشین، یعنی «زمین» و «زمان»، پیوندی ناگسستنی دارد. از دل زمین، آب‌ها جاری می‌شوند، طبیعت سرسبز و شکوفا می‌گردد و جانوران رشد می‌کنند. از دل زمان، نور، حرارت و حرکت زاییده می‌شود. نوروز زمین و زمان را به هم پیوند می‌دهد و از این پیوند، هستی به تعالی می‌رسد. زایش به انسان‌ها کمک می‌کند تا تعادل خود را درون هستی بازیابند. زمین انرژی‌هایش را به بیرون منتقل می‌کند و زمان این انرژی‌ها را به حرکت درمی‌آورد. از این رابطه، انسان‌های درون هستی به تعادل می‌رسند.
۴. واژه چهارم، «زدایش»، به معنای پاک‌سازی همه ناپاکی‌ها و آلودگی‌هاست. نوروز درون خود آلوده‌زدایی را دارد. هر آنچه سرد، منجمد، سیاه، تیره، قیراندود و کبود است، در نوروز به گرما، حرارت، سبکی و رهایی تبدیل می‌شود. این تغییر از درون رخ می‌دهد؛ هر آنچه ناپسند، پلشتی، درد و اندوه نامیده می‌شود، جای خود را به زیبایی، سبکی، دوستی و صمیمیت می‌دهد. نوروز یعنی زدودن دردها؛ چه درونی و چه بیرونی. نوروز یعنی پاک‌کردن هر آنچه مادی و سرد است، برای رسیدن به آنچه متعالی و رهاست.
۵. همه این واژه‌ها در هفت‌سین نوروز تجلی می‌یابند. «آب» که ماهی را به حرکت درمی‌آورد، نماد حرکت، نور و روشنایی است. «سبزه» نشانه زایش طبیعت است که در آن نور، آب و خاک حضور دارند. «سکه» نماد رونق، پویایی و تعادل است. «سیب» حاصل طبیعت و گهواره به حرکت درآمده آن است. «سنبل» نماد درخشش، پاکی، سبکی، رهایی و نور است. «سرکه» در سفره هفت‌سین نقش پاک‌کننده و زداینده دارد. «سماق» و «سیر» نیز هر دو از دل طبیعت برآمده‌اند؛ یکی به رنگ سفید، نماد پاکی، معصومیت و رهایی و دیگری به رنگ قرمز، نماد شوق، اشتیاق و حرارت است.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  مکانیسم هستی برای کاهش تراژدی زندگی

«زمین»، «زمان»، «زایش» و «زدایش» چطور در نوروز کدگذاری شده‌اند؟

  راستی‌آزمایی و پژوهش تاریخی

تاریخ‌پژوه باید به این سوال پاسخ بدهد که چرا چنین قصه‌ای این‌چنین بر سر زبان‌ها افتاده است؟

  پرشیا در تماس با غرب

مروری بر رساله دکتری علی‌اکبر سیاسی

  آبتنی در سراب

تأملی در کاریکلماتورهای پرویز شاپور

  دیوار کج واژه‌گزینی

مدتی است که بخش واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پایش را روی پدال گاز گذاشته و با سرعتی سرسام‌آور در جاده واژه‌سازی پیش می‌رود.