img
img
img
img
img
پرویز شاپور

آبتنی در سراب

اسماعیل امینی

وینش: کاریکلماتور، نوعی از نوشته است که بیش از هر چیز با ظرفیت‌های زبان خلق می‌شود. اگر چه پرویز شاپور این شیوه‌ی نوشتن را به‌طور اختصاصی آغاز کرد و رواج داد اما این گونه کوتاه‌نویسی مبتنی بر ظرافت‌ها و ظرفیت‌های زبانی در متون شعر و نثر پیش از او نمونه‌های بسیار دارد.

 برای شناخت برخی از ظرافت‌های زبان و بیان کاریکلماتورهای پرویز شاپور، در این یادداشت چند نمونه از آن‌ها را از منظر قابلیت‌های زبان و فنون بیانی بررسی کردم.

«گربه از درخت بالا می‌رود و من لبخندزنان پایین آمدن درخت از گربه را به تماشا می‌نشینم

“پایین آمدن درخت از گربه” نسبت دادن رفتار حیوان به گیاه است که از گونه‌های اِسناد مجازی است، یعنی نسبت دادن فعل به فاعلی که قادر به انجام آن نیست.

«آب تنبل دنبال چاله می‌گردد

 در این نمونه نیز، اِسناد مجازی آفریننده‌ی تصویر شده است؛ نسبت دادن صفات انسانی به آب که موجود زنده نیست، که در اصطلاح بیانی به “تشخیص” موسوم است.

  «عمر هزارپا کفاف بستن بند کفش‌هایش را نمی‌دهد.»

 افزون بر تشخیص یعنی تصور کفش و بند کفش برای هزارپا،استفاده از ظرفیت نام این حیوان که با اغراق ساخته شده زمینه‌ساز این تصویر طنزآمیز است.

«از وقتی سینه‌ام خراب شده، سیگار را با ترازو می‌کشم

 ایهام در فعل “می‌کشم” تناسب دوگانه ساخته است؛ یکی با سیگار کشیدن و دیگری با ترازو کشیدن. با این نگاه به نظر می‌رسد بخش اول این نمونه ” از وقتی سینه‌ام خراب شده” قابل حذف است.

 «به ریش موجودی اشک می‌ریزم که برای آب‌تنی در سراب مایو می‌پوشد.»

 در این نمونه نیز بخش اول “به ریش موجودی اشک می‌ریزم که” قابل حذف است. موقعیت طنز در این نمونه حاصل تغییر بافت معنایی “سراب” است از توهم رفع تشنگی در گرما، به هوس شناگری در رودخانه.

«روی ماهت نقطه‌ی تلاقی نگاه‌هاست

 “روی ماهت” بیان مجازی است با ذکر اسم (ماه) به جای صفت (زیبا) . “نقطه‌ی تلاقی نگاه‌ها” ذکر معلول و اراده‌ی علت است برای اشاره به زیبایی و جذابیت صاحب آن روی ماه.

«با آدم پرگو در بازار آهنگرها وعده‌ی دیدار می‌گذارم

 “بازار آهنگرها” برگرفته از کنایه‌های رایج در زبان است. صورت دیگر این کنایه، بازار مسگرها است. نسبت معنای نزدیک و معنای دور (ازدحام صداها) در این کنایه بسیار ساده و زودیاب است اما ظرافت اصلی سخن در تشبیه پوشیده‌ی آدم پرگو به بازار آهنگرهاست.

«درباره‌ی موش حرف می‌زدم تا سروکله‌ی گربه پیدا شد حرف‌هایم پا به فرار گذاشتند

 فانتزی زیبای این سخن، با نسبت دادن رفتار موش به “حرف‌ها” و جان‌دارانگاری حرف‌ها، شکل گرفته است.

 «از روزنه‌ی امید گلوله‌ای به مغزم شلیک شد.»

 “روزنه‌ی امید” اضافه‌ی تشبیهی است. در این ترکیب مفهوم انتزاعی روزنه، و نه مدلول عینی آن مدنظر است. مؤلف مدلول عینی را وارد تصویر خود کرده و این شوخی مؤثر و خلاق را ساخته است.

 «ابر عقیم آرزوی دیدن چتر را به گور می‌برد.»

 “آرزوی دیدن چتر” مجاز علت و معلول است؛ معلول که در متن ذکر شده یعنی گشودن چتر، برای اشاره به علت است یعنی باران. اگر مؤلف مستقیم می‌نوشت: ابر عقیم آرزوی دیدن باران را به گور می‌برد، اثرش خلاقانه نبود اما با آوردن “چتر” تصویری تازه ساخته و مخاطب را در کشف تصویر سهیم کرده است.

  «خواب غفلت احتیاجی به لالایی ندارد.»

 “خواب غفلت” اضافه‌ی تشبیهی است و روشن است که مدلول اصلی کلمه‌ی خواب در این ترکیب نقش ندارد. مؤلف مدلول اصلی را به متن آورده و به تناسب آن “لالایی” را به عناصر سازنده‌ی شوخی افزوده است.

«به عقیده گیوتین سر آدم زیادی است

 در نگاه اول، این جمله با نسبت دادن صفات انسانی (عقیده‌مندی) به اشیاء (گیوتین) ساخته شده، یعنی استعاره‌ی مکنیه و تشخیص است. اما کلمه‌ی گیوتین نام مخترع این وسیله‌ی هولناک است، پس می‌تواند اشاره به آن مخترع هم باشد. هم چنین به شیوهی مجاز ابزار، گیوتین که ابزار کار جلادان و مستبدان است، اشارتی دارد به این جماعت و عقاید غیرانسانی آن‌ها.

«روی‌هم‌رفته زن و شوهر مهربانی هستند

 “روی‌هم‌رفته” که از ترکیب‌های برساخته‌ی مترجمان ناشی است، ظرفیت دو معنایی(ایهام) دارد و معنای ثانوی آن اشارت هزل‌آمیز دارد. آمدن نشانه‌ی “زن و شوهر” در متن برای تداعی این معنا و البته تعدیل گزندگی اشارت هزل‌آمیز آن است.

«عمر پشه صرف شبیخون زدن می‌شود

 “شبیخون” کلمه‌ی مرکب است و مدلول آن حمله‌ی شبانه‌ی ناگهانی است. بنابراین در همین مدلول متداول با سایر اجزای این جمله سازگار است. اما دلالت جداگانه‌ی اجزای این کلمه (شب، خون) در تناسب با (پشه) تصویر تازه‌ای می‌سازد که مخاطب را غافلگیر می‌کند.

صائب تبریزی می‌گوید: «پشه با شب زنده‌داری خون مردم می‌خورد/ زینهار از زاهد شب زنده‌دار اندیشه کن»

«در خشکسالی آب از آب تکان نمی‌خورد

 “آب از آب تکان نمی‌خورد” کارکرد کنایی دارد؛ یعنی معنای اولیه و نزدیک آن (تکان خوردن آب) مورد نظر نیست و ذهن شنونده بلافاصله به معنای ثانوی (آرامش و سکون) منتقل می‌شود.

در این جمله، معنای اولیه و مدلول عینی “آب از آب تکان نمی‌خورد” برجسته شده و در تناسب با خشکسالی تصویر آیرونیک ساخته است.

«هر برگ زرد، پاییز کوچکی است

 تعمیم یکی از نشانه‌های عینی (برگ زرد) برای بیان یک مفهوم ذهنی (پاییز) و تجسم تصویری آن، هم‌چنین تخصیص یک مفهوم عام (پاییز) در یک مصداق خاص (برگ زرد).

«وقتی ابر می‌گرید، گل‌های تشنه می‌خندند

دو جمله‌ی سازنده‌ی این سخن به شیوه‌ی “اِسناد مجازی” و نسبت دادن رفتار انسانی به موجودات دیگر (تشخیص) شکل گرفته‌اند. تقابل میان “می‌گرید” که مفرد است با “می‌خندند” که جمع است، تداعی طنزآمیز دارد.

در مثنوی مولوی آمده است: «تا نگرید ابر کی خندد چمن؟»

**

حاصل این مرور اجمالی بر ویژگی‌های زبانی و بلاغی کاریکلماتورهای پرویز شاپور تأمل در این نکته است که این شیوه‌ی سخنوری، همسایه‌ی دیواربه‌دیوار شعر است، ازآن‌رو که از تمهیدات شعری بهره‌ها دارد؛ از جمله ایجاز، تعلیق، حسن‌تعلیل، استعاره، انواع مجاز، انواع جناس و سجع و بسیاری از هنروری‌های دیگر از این دست.

 مرز جدا کننده‌ی کاریکلماتور و شعر بیش از هر چیز مبتنی است بر نبودن موسیقی و نداشتن پیوستگی ساختاری.  بر این اساس، چون تمرکز کاریکلماتور بر زبان‌آوری و کشف قابلیت‌های آشکار و نهان زبان است آثار این شیوه‌ی سخنوری که پس از پرویز شاپور نیز استمرار یافت، منبع مناسبی برای مطالعات زبانی و بلاغی است، به ویژه از آن جنبه که زیبایی‌شناسی سخن را در جلوه‌های زنده و کاربردی آن به دوستداران زبان فارسی عرضه می‌دارد

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  آبتنی در سراب

تأملی در کاریکلماتورهای پرویز شاپور

  دیوار کج واژه‌گزینی

مدتی است که بخش واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پایش را روی پدال گاز گذاشته و با سرعتی سرسام‌آور در جاده واژه‌سازی پیش می‌رود.

  شب‌های انواریه

در حال‌وهوای دومین سال درگذشت «سیدعبدالله انوار»

  زمزمه‌های مخملین

روایتی از نیایش و سلوک اگزیستانسیل در دنیای مدرن

  «مارسل پروست» را بهتر بشناسیم

با این مطلب همراه شوید تا درباره‌ی خالق رمان «در جست و جوی زمان از دست رفته» بیشتر بدانیم.