img
img
img
img
img

مسئولیت اخلاقی نخبگان در قبال معضلات جهانی چیست؟

مهدی کهن

خانه‌ی اخلاق‌پژوهان جوان: چند وقت یک‌بار اتفاقاتی در جهان رخ می‌دهد که همفکری و موضع‌گیریِ رهبران سیاسی، نخبگان و دانشمندان را به دنبال دارد. اما بعضی‌ها هیچ‌گاه موضع‌گیری نمی‌کنند! آیا اظهارنظر و موضع‌گیری، جزو مسئولیت اخلاقی نخبگان به حساب می‌آید؟ آیا همه باید حرفی برای گفتن داشته باشند؟ اگر توییتی هم نزنند، ایرادی ندارد؟

مسئولیت اخلاقی نخبگان در قبال معضلات جهانی

بیش از یک سال از کشتار فلسطینیان به دست صهیونیست‌ها می‌گذرد و هرروز خبرهای تلخی از کشته، زخمی و آواره شدن مردم فلسطین به‌خصوص زنان و کودکان می‌شنویم. اخبار این اتفاق، جهانی شده و همه از آن سخن می‌گویند. برای هر انسان آزاده‌ای تلاش برای کمک به هم‌نوع خود یک امر مهم و اخلاقی تلقی می‌شود، اما امروزه به‌سبب مرزهای جغرافیای و سیاسی امکان کمک مستقیم فراهم نیست. بسیاری از ما تلاش می‌کنیم با حضور در شبکه‌های اجتماعی انزجار و نفرت خود را از رفتار رژیم صهیونیستی ابراز کنیم.

در برخی کشورها راهپیمایی‌های اعتراضی پرشوری برپا می‌شود. آن‌ها که طاقت دیدن جنایاتی این‌چنینی را ندارند و راهی برای توقف آن نمی‌یابند به خودسوزی اعتراضی روی می‌آورند. برخی مانند یک شهروند ژاپنی هرروز مقابل سفارت رژیم غاصب صهیونیستی در توکیو می‌ایستد و خواستار توقف این نسل‌کشی می‌شود. بااین‌حال، همچنان برخی از نخبگان، اساتید برجستۀ دانشگاهی و افراد سرشناسِ سیاسی یا مذهبی موضعی در قبال این رفتار صهیونیست‌ها نگرفته‌اند.

شاید برای شما نیز این سؤال مطرح شود که آیا از نظر اخلاقی بر هر انسانی لازم است موضع خود را در قبال این جنایات، مشخص و اعلام کند؟ و به‌طور خاص نخبگان، رهبران سیاسی و مذهبی و صاحبان اندیشه باید در هر زمینه‌ای اظهارنظر و اعلام موضع کنند؟ می‌توان پاسخ به این مسئله را با بررسی جنبه‌های مختلف مسئولیت اخلاقی بررسی کرد و اینکه دامنۀ مسئولیت اخلاقی تا کجا ادامه دارد؟

مایکل والزر در مقالهٔ خود با عنوان دستیابی به عدالت جهانی و محلی در کتاب مسائل اخلاقی معاصر بر نقش همدلی طبیعی در شکل‌گیری وظایف اخلاقی تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که احساس همدلی ما نسبت به دیگران، بنیانی برای وظایف اخلاقی مانند «وظیفۀ کمک متقابل» است که جان رالز به آن اشاره کرده است. هینمن توضیح می‌دهد که همدلی طبیعی، از شناختی پیشافلسفی سرچشمه می‌گیرد؛ یعنی درک ما از دیگران به‌عنوان انسان‌هایی شبیه خودمان، با مشکلات و رنج‌هایی که می‌توانست برای ما هم رخ دهد.

این نوع همدلی، واکنش‌های جمعی انسان‌ها به بحران‌ها، مانند سیل یا زلزله، و فوران کمک‌های انسانی را توضیح می‌دهد. به بیان دیگر، همدلی طبیعی نقطۀ آغاز وظیفۀ اخلاقی کمک به دیگران است. در واقع اگرچه همدلی به‌عنوان یک واکنش احساسی شناخته می‌شود، اما در ادامه با تبدیل شدن به دلسوزی ما را به سمت عمل برای کاهش رنج‌های دیگران سوق می‌دهد.

لارنس هینمن، دلسوزی (Compassion) را در چارچوب فضیلت‌گرایی اخلاقی به‌عنوان یکی از فضایل نهادینه‌شده در ذات بشر تعریف می‌کند که از سطح یک احساس صرف فراتر می‌رود و به یک واکنش فعال و مهربانانه تبدیل می‌شود. او توضیح می‌دهد که دلسوزی به معنای سهیم‌شدن در رنج دیگران است، اما تنها به این حس محدود نمی‌شود؛ بلکه شامل توانایی و تعهد برای کاهش رنج یا تسکین آسیب‌دیدگان نیز هست.

به باور هینمن، احساس دلسوزی بدون عمل، معنای خود را از دست می‌دهد و فضیلت دلسوزی تنها زمانی تحقق می‌یابد که فرد نه‌تنها رنج دیگران را درک کرده و با آن همدلی (Empathy) کند، بلکه برای کمک به آن‌ها دست به اقدام بزند (لارنس هینمن، ۱۳۹۸، ص ۵۶۳).

در واقع احساس همدلی اولین گام است که ما را از رنج دیگری آگاه می‌کند. زمانی‌که این احساس با تفکر اخلاقی، وجدان و فضیلت دلسوزی ترکیب شود، به وظیفه‌ای قوی‌تر تبدیل می‌شود که از ما می‌خواهد اقدام کنیم. شاید بتوان گفت همدلی جرقّه‌ای است که آتش تعهد اخلاقی را شعله‌ور می‌کند.

به‌زعم بعضی از فیلسوفان اخلاق، دلسوزی همچون پیش‌نیازی برای برانگیختن وجدان اخلاقی عمل می‌کند و سپس فرد را به‌سمت اتخاذ یک عمل اخلاقی سوق دهد که واجد مسئولیت اخلاقی باشد. این عمل می‌تواند مورد ارزیابی اخلاقی قرار گیرد و درنتیجه باعث مدح یا ذم شود.

در نظر بسیاری از نظریه‌پردازان اخلاقی، به‌ویژه در اخلاق فضیلت‌گرایانه، گویی انسان‌ها به‌طورمعمول در قبال اتفاقاتی که برای هم‌نوعان خود رخ می‌دهد احساس مسئولیت می‌کنند و نمی‌توانند به‌راحتی از کنار آن عبور کنند. در واقع این وجدان اخلاقی هر فرد است که به او امر می‌کند تا از محنت دیگران بی‌غم نباشد.

با نگاه به تاریخ زندگی بشر می‌توان مشاهده کرد که انسان‌ها در برابر رنج و آلام هم‌نوعان خود احساس مسئولیت می‌کردند. هرکجا رنجی از جانب طبیعت به انسان‌ها تحمیل می‌شد، افرادی به آسیب‌دیدگان کمک می‌کردند یا اگر گروهی ظالمانه به شهر و دیاری حمله می‌کردند، افرادی که از این ظلم باخبر می‌شدند به کمک مظلومان می‌شتافتند.

امروزه نیز تشکیل سازمان‌های بین‌المللی مانند صلیب سرخ، هلال احمر، یونیسف و… نشان از همین نوع‌دوستی دارد. همچنین وضع قوانین حقوق بشری برای حفظ حقوق اولیه انسان‌ها و جلوگیری از گسترش تعدّی و ظلم از اقدامات بشردوستانۀ انسان‌های امروزی است.

موضوع «مسئولیت اخلاقی» به‌طور دقیق و مفصل در فلسفۀ اخلاق مطرح می‌شود. مسئولیت اخلاقی به یک معنا عبارت است از وضعیتی که مستحق ستایش، سرزنش، پاداش یا مجازات برای یک فعل یا ترک فعل مطابق با الزامات اخلاقی است. به‌عبارت‌دیگر، این مسئله که چه چیزی «اخلاقاً واجب» است و چه اعمالی از نظر اخلاقی قابل ستایش یا سرزنش هستند، یکی از دغدغه‌های اصلی در این حوزه به‌حساب می‌آید. فیلسوفان اخلاق سعی دارند معیاری برای تشخیص درستی و نادرستی اعمال ارائه دهند تا مسئولیت اخلاقی افراد در این زمینه قابل ارزیابی و تفکیک باشد.

امروزه اندیشمندان فلسفۀ اخلاق تلاش زیادی دارند تا مسئولیتی اخلاقی در قبال اتفاقات و معضلات جهانی برای تک‌تک افرادی که به این دنیا قدم نهاده‌اند، وضع کنند. افراد بسیاری در قبال فقر و گرسنگی، جنگ و خونریزی، اعتیاد و اعدام، مبارزه با تروریسم، نژادپرستی، محیط‌زیست و… اظهارنظر کرده‌اند که معتقدند باید در قبال این مشکلات در سراسر دنیا اقدامی مؤثر انجام داد و نباید نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت بود.

نکتۀ قابل‌توجه این است که این دغدغه زمانی فراگیر خواهد شد که نخبگان و اندیشمندان در هر جامعه‌ای نسبت به چنین اتفاقات و معضلاتی احساس مسئولیت کرده و در برابر آن واکنشی مناسب اتخاذ کنند.

با این حساب، بی‌راه نیست اگر بگوییم نخبگان جامعه ابتدا به‌عنوان یک انسان و در درجۀ بعد به‌عنوان عضوی تأثیرگذار از جامعۀ انسانی نمی‌توانند در قبال اتفاقاتی که در جهان رخ می‌دهد بی‌تفاوت باشند. چه‌بسا اگر سکوت آن‌ها نشان از بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی به وقایع پیرامونی در جهان باشد، بعدها آن‌ها را در تاریخ مورد مؤاخذه قرار دهند که چرا برای حل بحران‌های موجود اقدام مؤثری ولو در حد توان و وُسع خود انجام ندادند.

اگرچه به این نکته نیز باید توجه کرد که آنچه لازم است نخبگان دربارۀ آن واکنش درخوری نشان دهند، مسائل اخلاقی‌ای است که در سطح جهانی پذیرفته شده و امری مسلّم است. اصولی مانند عدالت، انصاف، صداقت و احترام به حقوق بشر که به‌عنوان اصولی جهانی و فراگیر شناخته می‌شوند. بنابراین، در شرایطی که الزامات اخلاقی به‌صورت جهانی مطرح شوند، مسئولیت‌های اخلاقی نیز می‌توانند در سطح جهانی مشابه و یکسان باشند.

همچنین باید در نظر داشت که اظهارنظر کردن و واکنش نشان دادن به وقایع و اتفاقاتی که در جهان رخ می‌دهد، به شرایط هر فرد نخبه بستگی دارد. ممکن است افراد به دلایلی مانند عدم دانش کافی در موضوعات پیچیده، خطرات شخصی، زندگی در یک حکومت تمامیت‌خواه و فاسد، نتوانند موضع‌گیری کنند. درنتیجه مسئولیت اخلاقی که شامل تحسین یا سرزنش بیرونی است، به شرایط درونی و پیرامونی هر فرد نیز بستگی دارد.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  نجات جایی است که خطر آنجاست

کرونا بیماری پست‌مدرن در گفتار فیلسوف ایرانی

  ۳۳ رمان برتر به پیشنهاد ماریو بارگاس یوسا

یوسا دو بار به توصیه‌ دو ناشر دست به معرفی بهترین آثار ادبیات جهان زد که برخی از آن‌ها به زبان فارسی نیز ترجمه شده‌اند.

  افسردگی در رمان‌ها

تعداد بسیار زیادی از نویسندگان، در طول زندگی خود با افسردگی مواجه بوده‌اند. برخی پژوهشگران اعتقاد دارند شخصیت‌های خلاق، آسیب‌پذیریِ بیشتری در مقابل افسردگی دارند.

  سعدی و جامعه هنگامی که عضوی به درد آید

سعدی با تعریف دقیق فضایل اخلاقی و جایگاه هر عضو در بدن جامعه، بنیانی نظری برای توسعه نهادی فراهم آورده که امروز نیز می‌تواند راهنمای عملی باشد.

  آیا هوش مصنوعی هیچ‌گاه هوشیار خواهد شد؟

هوش یعنی توانایی تحلیل اطلاعات، یادگیری از تجربه‌ها، و تصمیم‌گیری بر اساس داده‌ها. هوش مصنوعی در این زمینه‌ها، به سطحی بی‌سابقه رسیده است.