ایران کتاب: در این مطلب به شکل خلاصه با برخی از بزرگترین نویسندگان کانادایی آشنا میشویم که آثارشان، گواهی بر قدرت و تأثیرگذاری «ادبیات کانادا» در سطح جهان بوده است.
مشارکتهای کانادا در عرصهی ادبیات، متنوع و در سطح جهان تأثیرگذار بوده است. آثار نویسندگان برجستهی این کشور، دیدگاههایی کاملاً متمایز از یکدیگر را ارائه میکند که نشانگرِ پیشینهها و تاریخچههای گوناگونی است که میراث فرهنگی غنی کانادا را تشکیل میدهد.
در این مطلب به شکل خلاصه با برخی از بزرگترین نویسندگان کانادایی آشنا میشویم که آثارشان، گواهی بر قدرت و تأثیرگذاری «ادبیات کانادا» در سطح جهان بوده و تصویری ژرف و بهیادماندنی از زندگی را برای انسانها خلق کرده است.
مایکل اونداتیه
«اونداتیه» که بیش از هر چیز به خاطر خلق رمان برندهی جایزهی «من بوکر»، کتاب «بیمار انگلیسی» شناخته میشود، در «سریلانکا» به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۲ و پس از نقل مکان به کانادا، تابعیت این کشور را دریافت کرد. طیف گستردهی آثار او که شامل داستان، خودزندگینامه، شعر و فیلم میشود، به برنامههای درسیِ مدارس در سراسر کانادا راه یافته است.
از دیگر آثار شایانتوجه «اونداتیه»، میتوان به این دو اثر اشاره کرد: کتاب «در پوست شیر»، داستانی دربارهی مهاجرینی که در ساختن شهر «تورنتو» نقشی مهم داشتند، اما پس از آن، نادیده گرفته و بهتدریج به حاشیه رانده شدند؛ و کتاب «مجموعه آثار بیلی دِ کید»، یک مجموعهشعر درباره رویدادهای مختلف زندگیِ هفتتیرکشِ معروف آمریکایی، «ویلیام بانی» که با لقب «بیلی دِ کید» شناخته میشد.
سراسر جنگ با بیماران بیشماری سرکار داشت و سعی کرده بود نقش پرستار را برای هر کدام به خوبی ایفا کند. «این یکی را انجام خواهم داد. مردن او تقصیر من نبود.» اینها جملاتی بودند که در طی جنگ و جابهجایی از این منطقه به آن شهر در ذهنش زمزمه میکرد. از «اربینو»، «آنگیاری»، «مونترچی» و تا «فلورانس» و کمی دورتر تا ساحل «پیزا» هر روز این حرفها از خاطرش میگذشت. در بیمارستان «پیزا» برای اولین بار، بیمار انگلیسی را ملاقات کرد.—از کتاب «بیمار انگلیسی» اثر «مایکل اونداتیه»
«رابینسون» به عنوان یکی از اعضای «اقوام اولیه» در کانادا، در آثار داستانی کوتاه و بلند خود به شکلی همیشگی به موضوعات و مسائل مختلف درباره فرهنگ «هایسلا» (از اقوام بومی این کشور) پرداخته است. نخستین اثر او، کتابی تحسین شده به نام «مسیر تلهها»، تصویری تاریک از زندگی چهار نوجوان است که در یکی از اقامتگاههای قوم «کیتامات» زندگی میکنند. هر کدام از چهار بخش این اثر، به دیدگاه یکی از این شخصیتها میپردازد و مخاطبین را با شرایط بیثبات و اغلب ظالمانهی محل زندگی آنها آشنا میکند.
آثار دیگر «رابینسون» شامل کتاب «ساحل میمون»—برنده «جایزه داستانیِ اِتِل ویلسون» و نامزد دریافت «جایزه گیلر» و «جایزه گاورنر جنرال»—و کتاب «ورزشهای خونین» میشود که «رابینسون» در آن دوباره به بسیاری از مضامین و شخصیتهای معرفی شده در کتاب «مسیر تلهها» میپردازد.
جوزف بویدن
«بویدن» برای خلق نخستین رمان خود، کتاب «جاده سه روزه»، از خاطرات خانوادهی خودش استفاده کرد و داستان دو مرد جوان را نوشت که به عنوان تکتیرانداز در جنگ جهانی اول مشغول به خدمت هستند. این رمان با کسب جایزه «راجرز رایترز تراست» در سال ۲۰۰۵، مسیر را برای درخشش آثار بعدی «بویدن» هموار کرد.
اثر بعدی او، کتاب «از میان صنوبرهای سیاه»، جایزه «گیلر» را به دست آورد و نام «بویدن» را در کنار برجستهترین نویسندگان کانادایی معاصر قرار داد. این نویسنده در کتاب «اورِندا» نیز موفق میشود از طریق ارائهی داستانی تراژیک و هیجانانگیز، زندگی تازهای به تاریخ کشورش ببخشد.
حتی ارتششان را هم به سه بخش تقسیم کردهاند؛ پیادهنظام، توپخانه و سوارهنظام و این سه بخش، سه دورهی مشابه، یعنی آموزش، جنگ و سپس تجدید قوا را میگذرانند. این عشق به عدد سه، تمامی افراد را دربرمی گیرد؛ از آن عدهای که دستور میدهند تا آن عدهای که دستورها را اجرا میکنند. به محض این که برای استراحت از خطوط دور میشویم، از همان طرح پیروی میکنیم؛ غذا، استراحت و زنان. حتی به صورت سهگانه میمیریم. بارها چگونه مردن یک سرباز را دیدهام. قبل از این که گلوله به او اصابت کند، یک انسان است اما هنگامی که صدمه میبیند و درد وارد بدنش میشود، پی میبرد که فقط دقایقی میتواند در این دنیا باشد و تبدیل به موجودی مستأصل میشود.—از کتاب «جاده سه روزه» اثر جوزف بویدن
«لارنس» به عنوان یکی از اعضای بنیانگذار «انجمن نویسندگان کانادا»، بیش از هر چیز به خاطر مواضع فمینیستی و تأکید همیشگی خود بر ترویج صلحطلبی شناخته میشود. اگرچه او بخش عمدهی زندگی خود در بزرگسالی را در انگلستان و آفریقا گذراند، اما دوران کودکی و نوجوانی این نویسنده در منطقهی «مانیتوبا» در کانادا، تأثیری آشکار و ماندگار بر آثار مهم او داشت.
یکی از آثار مهم او، کتاب «فالگیرها» است که داستانش بر اساس زندگی خود نویسنده شکل گرفته است. «موراگ گان»، شخصیت اصلی در این داستان، در «مانیتوبا» به دنیا میآید، در روزنامهای محلی مشغول به کار میشود، با مردی موفق ازدواج میکند، مدتی را در «ونکوور» و بریتانیا میگذراند، از همسرش جدا میشود و سپس به نویسندگی روی میآورد.
این کتاب به عنوان آخرین رمان برجستهی «لارنس»، جایزه «گاورنر جنرال» را برای او به ارمغان آورد. «لارنس» از طریق جلب توجهِ منتقدین و مخاطبین در سطح جهان، نقشی مهم در شکلگیری عصری جدید در ادبیات کانادا و بیشتر شناخته شدنِ آن در سایر نقاط دنیا داشت.
«اتوود» که در شهر «اتاوا» به دنیا آمد، اکنون یکی از موفقترین نویسندگان در تاریخ «ادبیات کانادا» با آثاری متمایز به شمار میآید: از اثر برنده جایزه «من بوکر» یعنی کتاب «آدمکش کور» تا کسب جایزه «گاورنر جنرال» هم برای مجموعهشعر «بازی دایره» و هم رمان ماندگار «سرگذشت ندیمه». اگرچه «اتوود» بیشتر به عنوان یک رماننویس شناخته میشود، اما او همچنین شعرها و داستانهای کوتاه زیادی خلق کرده است.
کتاب «زن خوراکی»، اولین رمان انتشار یافته از «اتوود» و یکی از آثار برجستهی او به شمار میآید. این رمان که خود «اتوود» آن را یک اثر «پروتو-فمینیستی» (دربردارندهی مضامین فمینیستی، پیش از مطرح شدن آنها در جامعه) توصیف کرده است، توجه مخاطبین را به موضوعاتی جلب کرد که سالها بعد، به بخشی جداییناپذیر از تحولات اجتماعی در سطح جهان تبدیل شد.
آلیس مونرو
«مونرو»—برنده جایزه «من بوکر» به خاطر مجموعه آثار خود، سه بار برنده جایزه «گاورنر جنرال» در بخش داستانی و البته برنده جایزه «نوبل ادبیات» در سال ۲۰۱۳—چهرهای کمنظیر در «ادبیات کانادا» است. او که مهارتی ویژه در خلق داستان کوتاه دارد، در آثار خود به شکلی بیپرده به کاوش در روابط میان انسانها در زندگی روزمره میپردازد. کتابهایی همچون «عشق زن خوب»، «رگه های عجیب و غریب»، «خوشبختی در راه است»، «رویای مادرم» و «گریزپا» از جمله آثار برجستهی او به شمار میآید.
پدرم و خانوادهاش، علاقه چندانی به موسیقی نداشتند. آنها درست متوجه این قضیه نبودند و گمان میکردند که بیحوصلگی یا حتی خصومتی که نسبت به نوع خاصی از موسیقی داشتند، (که حتی در نحوهی تلفظ و ادای واژهی «کلاسیک»، خودش را نمایان میکرد) صرفاً بر اساس قدرت شخصیت آنهاست؛ نوعی عزم راسخ و ارادهی محکم که فریب نمیخورد. گویی آهنگی که از نغمهای ساده پدید میآمد، میخواست سرپوشی بر وجود آدمی بگذارد و همهی افراد در اعماق وجودشان از این آگاه بودند، اما برخی از سر تظاهر و خودنمایی یا از سر سادهانگاری و صداقت، هرگز این موضوع را قبول نمیکردند.—از کتاب «عشق زن خوب» اثر «آلیس مونرو»
اگرچه «مارتل» اهل «کِبِک» است و زبان اول او فرانسوی است، اما این نویسندهی کانادایی که در اسپانیا به دنیا آمده، انگلیسی را به عنوان زبان آثار ادبی خود انتخاب کرده است. زندگی در «آلاسکا»، «بریتیش کلمبیا»، کاستاریکا، فرانسه، «اُنتاریو» و مکزیک و سفرهای طولانی به ترکیه، ایران و هندوستان، بدون تردید در شکلگیری دغدغهها و جنبههای مربوط به «همزیستی فرهنگی» در آثار او نقش ایفا کرده است.
«مارتل» در دهه ۱۹۹۰، در خارج از کانادا چندان شناختهشده نبود تا این که اثر پرطرفدار او، کتاب «زندگی پی»، در سال ۲۰۰۱ به انتشار رسید و شهرتی بینالمللی را برای این نویسنده به ارمغان آورد. کتاب «زندگی پای» به داستان زندگی پسری میپردازد که مجبور میشود ۲۲۷ روز را بر روی یک قایق نجات در میانهی اقیانوس آرام، در کنار یک ببر بنگال سپری کند. این کتاب، جایزه «من بوکر» و جایزه «بوکه» را از آن خود کرد و همچنین، نامزد دریافت جایزه «گاورنر جنرال» شد.
«مونتگُمِری» در سال ۱۸۷۴ در «پرینس ادوارد آیلند» به دنیا آمد؛ منطقهای که اغلبِ داستانهای او در آن رقم میخورد، از جمله اثر بسیار موفق این نویسنده، مجموعه داستانهای «آن شرلی». «مونتگمری» علاوه بر خلق بیست رمان، حدود پانصد داستان کوتاه، سی مقاله و صدها شعر به انتشار رساند. پادشاه «جرج پنجم» در سال ۱۹۳۵، «نشان افتخار امپراتوری بریتانیا» را به او اعطا کرد.
«بنیاد مونتگمری» با هدف پژوهش در آثار، نامهها، سایر جنبههای زندگی «مونتگمری» و اهمیت فرهنگی و تاریخی آنها در دانشگاه «پرینس ادوارد آیلند» به وجود آمد. تصویر این نویسندهی تأثیرگذار، روی تمبرهای یادبود در کانادا به چشم میخورد و حضور او در زادگاه و خانهاش، «پرینس ادوارد آیلند»، همچنان احساس میشود.
نگرشی به نسبت شاهنامه با متون یونان باستان در آستانه روز فردوسی
تأملی پیرامون افسانه دکتر فاوست و داستان ضحاک در شاهنامه به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی
برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به منوال گذشته همچنان اهمیتی و فایدهای دارد؟
زندگی عکسی قابشده و محدود نیست؛ بلکه تجربهای است پیوسته و بیمرز.
۱۵ حقیقت خواندنی درباره کتاب پیرمرد و دریا ارنست همینگوی