img
img
img
img
img
ابوالحسن نجفی

ابوالحسن به روایت شبلی

محسن آزموده

اعتماد: حقیقتاً که فرزند صالح، گلی است از گل‌های بهشت. چقدر خوب است که فرزندان فرهیختگان و هنرمندان فقید آستین بالا زده‌اند و از پدر و مادرهای خود می‌گویند و می‌نویسند و فیلم می‌سازند. امسال سه مستند دیدم درباره سه چهره بزرگ هنری و ادبی، یکی از یکی دیگر بهتر. اولی مستند سینمایی «رخ» ساخته سام کلانتری که برداشتی آزاد از زندگی علی‌اکبر صادقی نقاش و مجسمه‌ساز برجسته معاصر است به تهیه‌کنندگی فرزندش آرش صادقی. رخ را در جشنواره سینما حقیقت دیدم. دومی مستند ۶ قسمتی «هنرمند بودن در ایران» درباره نصرت کریمی هنرمند همه‌فن حریف ایرانی ساخته مشترک پسرش بابک کریمی و دو مستندساز مطرح دیگر یعنی مهرداد اسکویی و روح‌الله انصاری. درباره این مستند هم هفته پیش یک یادداشت در روزنامه نوشتم که خوشبختانه مورد توجه سردبیر قرار گرفت. مستند سوم «وزن کلمات» است، درباره استاد ابوالحسن نجفی (۱۳۹۴-۱۳۰۸) نویسنده، زبانشناس و مترجم سرشناس و بزرگ ایرانی ساخته پسرش شبلی. انصافاً دست مریزاد به این اولاد صالح. شیر مادر حلالشان. 
«وزن کلمات» یک ساعت و نیم است، اما در طول تماشا اصلاً گذر زمان را احساس نمی‌کنید. این مستند درباره یکی از ارکان زبان و نگارش فارسی در شصت-هفتاد سال اخیر است، استادی که نه فقط با کتاب‌ها و مقالاتی که نوشته یا ترجمه و تصحیح کرده، به تداوم و غنای زبان فارسی ادای سهم کرده، بلکه در پرورش و بالیدن شماری از نویسندگان بزرگ معاصر همچون هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی، نقش موثر ایفا کرده است. استاد نجفی به تعبیر دقیق دکتر معصومی همدانی یک «کمال‌گرای پرکار» است و این یعنی جمع متناقضین. به راستی هم درباره این وجوه شخصیت و کار استاد ابوالحسن نجفی بزرگان باید بگویند، همان‌ها که در فیلم هم هستند، استاد ضیا موحد، استاد منوچهر بدیعی، استاد حسین معصومی همدانی، استاد فرزانه طاهری، دکتر عباس میلانی، استاد بهمن فرمان آرا، دکتر امید طبیب زاده، استاد یونس تراکمه و استاد عبدالحسین آذرنگ. جذابیت و یگانگی کار شبلی نجفی در پرداختن به نجفی زبان‌شناس یا نجفی مترجم یا نجفی مصحح یا نجفی نویسنده نیست. به نظر من آنچه وزن کلمات را تماشایی و منحصر به فرد ساخته، پنجره‌ای است که شبلی، به زندگی خصوصی و شخصی پدرش گشوده. به رابطه یگانه و تکرارناپذیر پدر و پسر. در فیلم آقای نجفی را نه فقط به عنوان پژوهشگر و ادیب که در جایگاه یک انسان می‌بینیم، پدری مهربان و دلسوز و بسیار دوست‌داشتنی و عزیز که از به یاد آوردن خاطرات دوره کودکی فرزندش متاثر می‌شود و نقاشی‌های کودکانه او را با دقت نگه داشته، پیرمردی شیک و مرتب و اتوکشیده که خودش لباس‌هایش را با دست می‌شوید و پهن می‌کند، یک شهروند منضبط و قانونمند، یک کتاب‌باز حرفه‌ای و قهار که تمام عشق و علاقه‌اش کتاب و کتابخانه‌اش است، یک انسان متواضع و فروتن و خجول و محجوب که از اینکه در مرکز توجه باشد و از او در کوچه و خیابان و پارک فیلم بگیرند، خجالت می‌کشد، پیرمردی که از پیدا کردن عکسی از دوران نوجوانی و جوانی‌اش مثل کودکی پاک و معصوم ذوق‌زده و خوشحال می‌شود، متفکری فرهیخته و ساکت و کم‌حرف. 
امکان ندارد این مستند را ببینید و شیفته آقای نجفی نشوید. من تا پیش از تماشای این مستند، ابوالحسن نجفی را به واسطه آثارش و همچنین گفتارها و نوشتارهای دیگران می‌شناختم، از جمله از طریق ویژه‌نامه‌ای که روزنامه اعتماد در دیماه ۱۳۸۷ درباره او با عنوان «گوشه‌نشین فرهنگ» منتشر کرد و در آن غیر از چهره‌های بالا، شخصیت‌هایی چون عبدالمحمد آیتی، یوسف اباذری، رحیم اخوت، سعید ارباب‌شیرانی، برهان‌الدین‌حسینی، بهاءالدین‌خرمشاهی، رضا سیدحسینی، علی اشرف صادقی و مدیا کاشیگر درباره آقای نجفی نوشته بودند و همچنین کتاب بسیار خواندنی و جذاب گفت‌وگو با ابوالحسن نجفی به همت امید طبیب‌زاده (نشر نیلوفر). مستند «وزن کلمات» با همه اینها متفاوت است و پیشنهاد می‌کنم حتی اگر هیچ کتاب و نوشته‌ای از استاد ابوالحسن نجفی نخوانده‌اید یا او را نمی‌شناسید، حتماً روایت شبلی از پدرش ابوالحسن را از دست ندهید. 

كلیدواژه‌های مطلب: / /

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  ما زبان فارسی را بلد نیستیم

فکر نکنید کار ترجمه با آموختن زبان مبدا راه می‌افتد. شما باید زبان مقصد را هم بیاموزید.

  زندگی‌ساز نه تمدن‌سوز

وجه دیونوسوسی ادبیات کلاسیک فارسی

  روانشناسی حاکمیت نگاه منازعه و پارانویا در سیاست ایران

پارانویای مظلومان: وقتی همیشه کار، کار خودشان است.

  قند پارسی

بازخوانی داستان «فارسی شکر است» نوشته محمدعلی جمالزاده

  فیلسوف‌های کوچک

درباره آموزش فلسفه برای کودکان (فبک)