خانهی اخلاقپژوهان جوان: آیا میتوان با فناوریها و پیشرفتهای جدید علمی راه حلی برای کنترل پرخاشگریهای انسان یافت؟ این پرسشی است که نویسنده در این مقاله تلاش کرده است تا به آن پاسخ دهد یا دست کم آن را بررسی کند. او با توضیح راجعبه انواع پرخاشگری و راهحلهای جدید برای آن، مزایا و چالشهای چنین رویکردی را مورد بررسی قرار میدهد. فناوریهای تقویت انسان موضوعی است که بهطور جدی دربارۀ آن پژوهش میشود.
انسانها گاهی بیشازحد پرخاشگر هستند. آیا فناوریهای تقویت انسان میتوانند راهحلی ارائه کنند؟
اشتباه خواهد بود اگر تصور کنیم آن دست پرخاشگریهایی که منجر به بروز مشکل میشوند، مختص افراد مبتلا به اختلالات روانی است. افراد سالم هم ظرفیت خشونت تکانشی را دارند. و این میتواند منجر به رفتاری شود که به لحاظ اخلاقی اشتباه تلقی میشوند.
بهطور سنتی، رشد و تقویت انسان را نهادهای اجتماعی همانند دین، آموزش و پرورش و هنجارهای اجتماعی برعهده داشتهاند. اما تکنولوژی میتواند این موضوع را تغییر دهد.
اگر دانشمندان بتوانند علل پرخاشگری واکنشی را شناسایی کنند، زیستپزشکی ممکن است راههایی برای بهبود رفتار اخلاقی افرادی که بیشتر مستعد پرخاشگری دردسرساز هستند، ارائه کند.
مفهوم تقویت انسان، مفهومی بحثبرانگیز است. متخصصان اخلاق زیستی مطرح میکنند؛ آیا میتوان و باید از مداخلات زیستپزشکی برای توسعهٔ «اخلاقی» افراد استفاده کرد؟
به تحقیقات زیادی برای ارزیابی امکانسنجی علمی و اخلاقی تکنیکهای کاهش پرخاشگری نیاز داریم. با این حال کندوکاو در این فضا در حال انجام است.
تقویت انسان چست؟
فناوری «تقویت انسان» بهطور کلی به استفاده از زیستپزشکی برای بهبود عملکرد اخلاقی اشاره دارد. کاهش تعصب، افزایش همدلی، بهبود خودداری و بالابردن هوش، برخی از روشهای پیشنهادی است.
ممکن است که خیلی علمی-تخیلی به نظر بیاید، اما انواع دیگری از پیشرفتهای انسانی که درحال حاضر رخ داده است را مدنظر قرار دهید.
فراانسانگرایان از طریق حسگرهای لرزهای، ایمپلنتهای عصبی و دستگاههای مغناطیسی در حال توسعهٔ حالتهای جدید ادراک هستند. داروهای هوشمند برای تقویت حافظه و هوشیاری استفاده میشوند و رابطهای مغز و رایانه، ذهن و ماشین را به یکدیگر متصل میکند.
بنابراین، این تصور که ما بتوانیم فرآیندهای بیولوژیکی را که در پس رفتارهای اجتماعی ما هستند، هدف قرار دهیم، کار شاقی نیست.
البته، توسعهٔ اخلاقی موضوعی بحثبرانگیز است و دانشمندان اخلاق زیستی دربارهٔ امکان و اخلاقی بودن آن اختلاف نظر دارند. اصلاً آیا کار میکند؟ و تحت کدام شرایط (در صورت وجود) میتواند توجیه شود؟
آخرین تحقیق من به ایدهای میپردازد که من فکر میکنم کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ بهبود دستاوردهای اخلاقی با کاهش پرخاشگری.
یکی دیگر از روشهای نوظهور، درمان با روانگردانهاست. بیماران هنگام درمان توسط تراپیستها از موادی همانند شیشه، قرص اکس و ماشروم استفاده میکنند تا به حالتهای تغییر یافتهای از آگاهی دست یابند و ارزشها، افکار و رفتار خود را بهبود بخشند. آزمایشات بالینی اولیه نتایج امیدوار کنندهای از درمان بیماریهایی از جمله اعتیاد، افسردگی و اختلال اضطراب پس از سانحه نشان داده است.
پرخاشگری در زندگی روزمره/پرخاشگری روزمره
مدت طولانی است که پزشکان اختلالات تهاجمی را درمان میکنند. اما این مسئله معمولاً به موارد روانپزشکی محدود است. و ما میدانیم که پرخاشگری بسیار گستردهتر از آن چیزی است که آمار بالینی و پزشکی قانونی نشان میدهد.
تحقیقات نشان میدهد که تنها نیمی از خشونتهایی که منجر به فوت کسی نمیشوند، گزارش شده است و حدود ۷۲ درصد از موارد گزارش نشده، تجاوزات جزئی را شامل میشود. اما فقط به این دلیل که پرخاشگری ممکن است خارج از محدودهٔ بالینی باشد، نمیتوان گفت که از منظر اخلاقی مشکل ساز نیست.
پرخاشگری روزمره در محیطهای آشنا رخ میدهند. خشونت در ورزش حرفهای شعلهور میشود. طغیان و خروش والدین در مسابقان نوجوانان امری رایج است. نمونههایی از والدین را دیدهایم که به داوران حملهور میشوند.
در سال ۲۰۱۴ حملات «یک مشت» در استرالیا به قدری شایع شده بود که رسانهها آن را به مثابه یک اپیدمی دانستند. خشم جادهای هم وجود دارد که هر ساله صدمات و آسیبهای زیادی را به همراه دارد.
چنین مثالهایی نشان میدهد که پرخاشگری تقریباً در تمام عرصههای زندگی انسانی رخ میدهند. این مثالها نشان میدهد که افراد سالم هم گاهی اوقات اختیار خود را از دست میدهند و خشم و عصبانیت بر آنها غلبه مییابد. و شاید برخی از ما برای دیگران خطرناک باشیم (بدون اینکه از آن مطلع باشیم).
اگر بتوان عوامل پرخاشگری تکانشی را شناسایی کرد، ممکن است بتوان از برخی از آسیبهای آنها قبل از اینکه ایجاد شوند، جلوگیر کرد.
چگونه میتوان پرخاشگری را دستهبندی کرد؟
در روانشناسی، پرخاشگری را به هر رفتاری که آسیبزا باشد، تعریف میکنند. چنین امری باعث آسیبی نمیشود که فرد برای دریافت سود بیشتر پرداخت میکند. مثلاً جراحی یا تتو کردن.
پرخاشگری را میتوان در دو نوع کلی دستهبندی کرد؛ تکانشی و ابزاری. پرخاشگری تکانشی را «خونگرم» توصیف میکنند که در مواجههٔ با تهدیدها به صورت عصبانیت شدید بروز پیدا میکند. پرخاشگری ابزاری را «خونسرد» توصیف میکنند که در مواجههٔ با تهدیدها بهصورت اقدامات محاسبه شده همراه با احساسات اندک بروز پیدا میکند.
اگرچه هردوی اینها میتوانند با هم همپوشانی داشته باشند، اما هر کدام الگوی عصبی خاص خود را دارد. پرخاشگری تکانشی مناطق ابتدایی مغز را فعال میکند، درحالی که درخاشگری ابزاری مناطق تکامل یافته در نئوکورتکس را فعال میکند.
به لحاظ اخلاقی، پرخاشگری تکانشی خطرناکتر از سایر اشکال پرخاشگری است. البته نباید فکر کنیم که پرخاشگری ابزاری خطرناک نیست. در واقع، در شرایط بسیار خطرناکتر همانند اختلال روانی مجرمانه نقش دارد.
اما پرخاشگری تکانشی متفاوت است، چرا که هیچ تفکر پیچیدهای در پس آن نیست. پرخاشگری تکانشی سیستم لیمبیک (ناحیهای از مغز که با واکنشهای احساسی و هیجانی و رفتاری در ارتباط است) را خیلی اساسی درگیر میکند. همچنین ناحیهٔ جلویی مغز که با تصمییمگیریهای منطقی سرو کار دارد را از کار میاندازد.
چه باید کرد؟
هنوز مارکرهای زیستی دقیقی از خشونت تکانشی ساخته نشده است، اما دانشمندان برخی از عوامل کلیدی را شناسایی و کشف کردهاند. این عوامل شامل ژنها، گیرندهها، مواد شیمیایی مرتبط با سروتونین و دوپامین، فعالیت بیش ازحد آمیگدال و کاهش ماده مغز در ناحیههای خاصی میشود.
برخی از روشهای زیستپزشکی امیدوار کننده است. تکنیکهای تعدیل عصبی میتواند با تغییر فعالیتهای مغز پرخاشگری را کاهش دهد. مثلاً یک روش بدون درد وجود دارد که در آن الکترودهای روی سر فرد، نواحی خاصی از مغز را تحریک یا مهار میکند.
پیشنهاد محققان این است که از این فناوری بر روی نوجوانانی که اختلالات رفتاری دارند استفاده شود تا بتوان از بروز مشکلات در بزرگسالی جلوگیری کرد.
یکی دیگر از روشهای نوظهور، درمان با روانگردانهاست. بیماران هنگام درمان توسط تراپیستها از موادی همانند شیشه، قرص اکس و ماشروم استفاده میکنند تا به حالتهای تغییر یافتهای از آگاهی دست یابند و ارزشها، افکار و رفتار خود را بهبود بخشند. آزمایشات بالینی اولیه نتایج امیدوار کنندهای از درمان بیماریهایی از جمله اعتیاد، افسردگی و اختلال اضطراب پس از سانحه نشان داده است.
روشهای مبتنی بر ژن همانند تکنیک ویرایش ژنی کریسپر نیز امیدی برای درمان و بهبود هستند. این روشها با وارد کردن مواد ژنتیکی به بدن فرد برای اصلاح یا جایگزین کردن ژنهای نامطلوب استفاده میشوند. اکثر این روشهای ژندرمانی هنوز در مرحلهٔ آزمایشات اولیه هستند. پیش از اینکه بتوان آنها را بر روی انسانها استفاده کرد،لازم است که آنها را بیشتر مورد ارزیابی قرار داد.
پرسش مهم این است؛ هنگامی که از داروهایی استفاده میشود که باعث تغییر مغز میشوند، آیا رشد اخلاقی هم اتفاق میافتد یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا روشهای جدید رشد اخلاقی باید به عنوان بخشی از درمانهای پیشگرانهٔ موجود تلقی شوند؟
فناوری «تقویت انسان» بهطور کلی به استفاده از زیستپزشکی برای بهبود عملکرد اخلاقی اشاره دارد. کاهش تعصب، افزایش همدلی، بهبود خودداری و بالابردن هوش، برخی از روشهای پیشنهادی است.
چالشها
اجرای هر یک روشهای بالا برای کاهش پرخاشگری، با چالشهای جدی مواجه است. یکی از این چالشها غیر اختصاصی بودن است: به این معنی که آن ناحیهای از مغر که مربوط به پرخاشگری است، مثلاً به ترس، پاداش، انگیزه و تشخیص تهدید هم مربوط میشود.
همچنین نمیتوان ارتباط رفتارهای ضداجتماعی را محدود در یک یا دو ژن دانست. رفتارهای ضداجتماعی از یک سیستم ژنتیکی پیچیده ناشی میشوند که در این سیستمها صدها یا هزاران ژن با محیط یا سبک زندگی یک فرد در ارتباط و تعامل هستند.
حتی اگر بتوانیم با خیال راحت علل پرخاشگری تکانشی را هدف قرار دهیم، باز هم ملاحظات عملی و اخلاقی همچنان باقی میماند. مثلاً اینکه تمامی پرخاشگریها ضداجتماعی نیستند. گاهی برای محافظت و دفاع از خود، پرخاشگری لازم و حیاتی است.
همچنین افراد میتوانند انگیزههای متفاوتی داشته باشند، بنابراین در یک موضوع انواع مختلفی از پرخاشگری را میتواند به وجود آید. برخی از پژوهشگران طبقهبندیهای بیشتری از پرخاشگری همانند؛ پرخاشگری «خرد»، «محرمانه» و «اعتیادآور» پیشنهاد میکنند.
هر پیشنهاد برای توسعه اخلاقی باید تأثیر خود بر فرد، شخصیت و احساس خود شخص ر ا در نظر بگیرد. افزون بر اینها نگرانیهایی در مورد، استقلال، آزادی فردی و درمان اجباری نیز وجود دارد.
چنین عواملی باید در کنار مزایای بالقوهٔ کاهش پرخاشگری به دقت ارزیابی شود.
با پیش رفتن در این مباحث، ما باید اهمیت اخلاقی انواع پرخاشگری، نحوهٔ بروز آنها در اعمال یک فرد و ارتباط آنها با زیستشناسی را بهتر و بیشتر بیاموزیم و درک کنیم.
«کلاغ» داستان راوی داغداری است که در سوگ معشوق ازدسترفتهاش لِنور، غرق اندوه است.
از دیدِ هگل، دین و فلسفه از سرآغازهای خود پیش میروند و در روزگار مدرن به اوج میرسند؛ برعکس، هنر در یونان به اوج خود میرسد و در دوران مدرن به سمت زوال میرود.
نگاهی به فناوریهای تقویت انسان
فرم فشردهی داستان کوتاه میتواند احساساتی مانند تعلیق، شادی، غم یا غافلگیری را تشدید کند.
معرفی آثار ویلکی کالینز