img
img
img
img
img
برشت

صرفه‌جویی‌های برشت

نادر شهریوری

شرق:

– در را همیشه باید بست حتی پشت سر دوستی که رفته است وگرنه هوا خیلی سرد می‌شود.

– سردتر از آن ممکن نیست بشود.

– چرا ممکن است.۱

حکایت بالا از آن متی است، او مردی متفکر از اهالی چین است که برای دوستدارانش که به دیدارش می‌رفتند داستان‌هایی حکایت می‌کرد که آنها را به فکر فرومی‌برد. داستان‌های متی بسیار کوتاه و مختصر گاه در چند خط خلاصه می‌شود، زیرا متی بر این باور بود که «آدم متفکر در همه چیز صرفه‌جو است، در استفاده از چراغ، در خوردن نان و در تفکر». برشت متأثر از متی حکایت‌های او را تحت عنوان «اندیشه‌های متی» انتشار می‌دهد. آنچه برشت را تحت تأثیر قرار می‌دهد، روش متی در ارائه داستان‌هایش است: اختصار در داستان‌گویی و هم‌زمان به چالش کشاندن عادات روزمره ایده‌ای است که برشت در نوشتن نمایش‌نامه‌های پرتعدادش از آن بهره‌مند می‌شود. برشت با هرگونه اطاله کلام مخالف بود و آن را نوعی «ولخرجی» یا در حقیقت فلسفه‌بافی قلمداد می‌کرد. او موجز می‌نوشت و با خواننده همدلی می‌کرد، اما ناگهان یکباره با حمله‌ای غافلگیرکننده خواننده را به تأمل وادار می‌کرد تا باورهایش را مورد تردید قرار دهد. «تو نزد متی آمد و گفت می‌خواهم در جنگ طبقات شرکت کنم به من کار بیاموز. متی گفت بنشین، تو نشست و پرسید چطور باید مبارزه کرد؟

متی خندید و پرسید راحت نشسته‌ای، تو با تعجب گفت نمی‌فهمم، مگر چطور باید نشست؟ متی برایش توضیح داد ولی تو با بی‌صبری گفت: من که نیامده‌ام نشستن یاد بگیرم. متی با حوصله گفت می‌دانم تو می‌خواهی مبارزه یاد بگیری ولی برای این کار باید جایت راحت باشد، چون ما نشسته‌ایم و نشسته می‌خواهیم یاد بگیریم. تو گفت اگر انسان پیوسته به دنبال آن باشد که در راحت‌ترین وضع قرار گیرد و از اوضاع موجود بیشترین بهره را به دست آورد و خلاصه در پی درک لذت باشد، آن‌وقت چطور خواهد توانست بجنگد. متی گفت اگر آدم در پی لذت نباشد و نخواهد بیشترین بهره را از اوضاع موجود به دست آورد و در بهترین حالت قرار گیرد، پس برای چه مبارزه کند؟».۲

برشت اگرچه متأثر از آموزه‌های پراگماتیستی است و پراگماتیسم چنان که متی می‌گوید «بیشترین بهره از اوضاع موجود» به حساب می‌آید، اما پراگماتیسم برشت به نسبی‌گرایی منتهی نمی‌شود، بلکه به «حقیقتی مشخص» راه پیدا می‌کند. ایده «حقیقت مشخص است»، در اصل ایده‌های برشتی و از قضا موضوع بحث و گفت‌وگوهای طولانی برشت با والتر بنیامین، اندیشمند هم‌عصر او بود. با پیداشدن حقیقت، ادبیات و به‌طور کلی هنر سمت‌وسویی جانبدارانه پیدا می‌کند، به همین دلیل برشت از مخالفان جدی ایده «هنر برای هنر» بود و از نظرش هنری که جانبدار حقیقت نباشد، تنها سرگرم‌کننده می‌شود و به‌صورت مخدری عمل می‌کند که تماشاگر را در نهایت بی‌تفاوت و کودن به حال خود رها می‌کند.

آنچه برشت برنمی‌تافت، خوب‌بودن آدم‌ها در جهان بد بود. «رو که شاگرد متی بود می‌گفت کسانی فقیرند و کسانی ثروتمند، این بی‌عدالتی است، متی افزود بی‌عدالتی ثروتمندان. رو گفت: عشق به عدالت در فقرا زیادتر است. متی گفت: این را نمی‌دانم. اما فقرا محتاج عدالت‌اند و ثروتمندان محتاج بی‌عدالتی، این مهم است».۳ جهان بد که به نظر برشت ناشی از بی‌عدالتی ثروتمندان است -چنان که متی می‌گوید- او را به فکر فرومی‌برد. برشت می‌گوید اگر جهان بد است نه به آن سبب است که انسان‌ها خوب نیستند، بلکه به آن سبب است که شرایط چندان خوب نیست: «متی می‌گفت از مردم نخواهید خوب باشند، شغل‌های خوب درست کنید».۴  آنچه در پراگماتیسم برشت -مصلحت‌جویی معطوف به حقیقت مشخص- اهمیت پیدا می‌کند، گره‌زدن ایده‌هایش به زندگی روزمره است. برشت چنان‌که می‌گوید از چیزهای قدیمی خوب شروع نمی‌کند بلکه از چیزهای بد کنونی آغاز می‌شود تا آن را در خدمت حقیقت مشخص که عبارت است از تغییر وضع موجود قرار دهد. این چیزهای بد اموری کلی نیستند که نتوان با آنها ارتباط برقرار کرد، بلکه اموری کاملاً ملموس‌اند که هرکسی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و در حقیقت تجربه‌اش کند. «متی می‌گوید زمانی که می-ان-له در زندان بود تمام زمستان از پنجره‌اش به پرنده‌ها غذا می‌داد و می‌گفت: این‌ها محتاج کمک هستند، چون چیزی برای خوردن ندارند و حزب هم نمی‌توانند تشکیل بدهند».۵

برشت منتقد واقعی هدف‌های دوردست و راه‌حل‌های کلی است؛ به بیانی دیگر او در انتشار ایده‌های خود نه‌تنها دست و دلباز نیست بلکه صرفه‌جو است. او تلاش می‌کند تا سودمندی‌های کارش را با صرفه‌جویی تجربه کند و از نتیجه آن بهره‌مند می‌شود. در غیر این صورت رسیدن به دوردست‌ترین هدف‌ها به یک معنا نرسیدن است. «لای-تو که یکی از شاگردان متی بود، روزی به او گفت قصد دارد به سفر بزرگی روانه شود. متی گفت چطور می‌خواهی سفر کنی در حالی که هنوز سه سرزمین ده، سوئه و نو هرچند که دشمنی مشترک و زورمند دارند، هنوز متحد نشده‌اند؟ لای-تو دختری بود که تأثیری بر جریان امور نداشت و اتحاد سه سرزمین چیزی بود که به نظرش بیرون از قدرت او می‌آمد. وقتی این را گفت، متی جواب داد: اتحاد سه کشور هدفی دوردست است ولی دوردست‌تر از یک هدف دور بی‌هدفی است. سفر تو هدفی ندارد».۶ برشت اگرچه بر هدف به‌منظور تحقق دنیای بهتر تأکید می‌کند «تا آدمیان در واپسین ساعات زندگی دنیای بهترشده‌ای را ترک گویند»،۷‌ اما هنگامی که به آرمان‌شهرها می‌رسد، آن‌ها را چنان‌که باید قابل تحقق نمی‌داند؛ در نتیجه با باورهای پراگماتیستی‌اش همخوانی پیدا نمی‌کند. به نظر برشت آرمان‌شهر نوعی هدفی دور که بی‌هدفی است به حساب می‌آید. از نظرش آرمان‌شهرگرایی یا هدف‌های کلی در اصل نوعی ولخرجی بی‌حساب‌وکتاب است که با منش مشخص برشت که ریزبینی توأم با صرفه‌جویی است جور درنمی‌آید، طرفه آنکه به نظرش هیچ نظمی هم در نهایت پایدار نمی‌ماند. «از این شهرها تنها یک چیز پایدار خواهد ماند/ آنچه از بین آنها می‌گذرد، نسیم».۸ «با من به جورجیا بیا» شعری مشهور از برشت است که به یک معنا نقد آرمان‌شهری‌های تثبیت‌شده است، زیرا هنگامی که شاعر پا به آرمان‌شهر می‌گذارد، درمی‌یابد که نظم استقراریافته ماندگار نیست. «بنگر اندیشه‌هایت را و ببین/ که کهنه‌اند/ به یاد آر که روزگاری چه نو بودند/ اکنون با چشم درون در آن منگر/ به سردی بنگر و بگو که کهنه‌اند/ با من به جورجیا بیا/ در آنجا خواهی دید/ بسیاری اندیشه‌های نو را/ و زمانی که این اندیشه‌ها نیز کهنه شوند/ ما در آنجا نخواهیم ماند».۹

برشت نویسنده‌ای تأثیرگذار بود، تأثیرگذاری او را می‌توان با سارتر مقایسه کرد، هرچند ادبیات او به تعبیری مهم‌تر و ماندگارتر از سارتر به حساب می‌آید. او به‌رغم نمایش‌نامه‌های متعدد شخصیتی وفادار و ازجمله وفادار به اندیشه‌های متی بود. «آدم متفکر در همه‌چیز صرفه‌جو است، در استفاده از چراغ، در خوردن نان و در تفکر». این وفاداری را می‌توان در شخصی‌ترین روابط عاطفی برشت نیز ملاحظه کرد. برشت در نامه‌ای به همسرش هلنه وایگل می‌نویسد: «می‌دانی که برای تو بی‌نهایت ارزش قائل هستم، هرچند که به‌ندرت و شاید هرگز به زبان نیاورده‌ام».

۱- ۶، ۸. «اندیشه‌های متی» برشت، ترجمه بهرام حبیبی

۷، ۹. شعری از برشت

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  چندگانگی فرهنگی چیست؟

چندگانگی فرهنگی شکلی از سیاست هویت است اما تاکید آن بیشتر بر «سیاست تفاوت» است.

  نگاه کوآنتومی خواننده

چگونه خواننده و نویسنده می‌توانند در آفرینش مشارکت داشته باشند؟

  دوغ و دوشاب

در حاشیه نقدها و انتقادها به روشنفکران و روشنفکری در ایران

  داستان ورود تیره‌بختان به ایران و ارتباطش با پروین اعتصامی

جمعیت بشری از دو مرض مزمن و از دو آفت جانگداز متألم است. این دو مایه تیره‌بختی چیست؟ نادانی و فساد اخلاق.

  کانتی دیگر

دو سخنرانی از فوکو