آوانگارد: غَسان فایز کَنَفانی، نویسنده و سیاستمدار برجسته فلسطینی و یکی از رمان نویسان پیشرو نسل خود و از نویسندگان برجسته فلسطینی در دنیای عرب، زادهی ۸ آوریل ۱۹۳۶ در فلسطین بود.
اگرچه غسان کنفانی به عنوان یک متفکر سیاسی، مبارز و روزنامهنگار شناخته میمیشود، اما او به وضوح بیان کرده است که ادبیات روح شکل دهندهی سیاستهای او بوده است. سبک ادبی کنفانی شفاف و مستقیم توصیف شده است؛ تکنیک روایی مدرنیستی او نشان دهندهی پیشرفتی قابل توجه در ادبیات عربی است.
در بسیاری از آثار او معضلات پیچیدهای را که فلسطینیها از زمینههای مختلف باید با آنها مواجه شوند، به تصویر میکشد. کنفانی نخستین کسی بود که مفهوم ادبیات مقاومت را در مورد نوشتار فلسطینی به کار برد.
غسان کنفانی نوشتن داستانهای کوتاه را زمانی آغاز کرد که در اردوگاههای پناهندگان کار میکرد. این داستانها اغلب از دیدگاه سیاسی او و باورش به این که آموزش به دانش آموزانش باید با محیط اطرافشان مرتبط باشد، نشات میگرفتند.
غسان کنفانی فردی با اصالت و استعدادهای فراوان بود. او داستانهای کوتاه، رمان و نمایشنامههای زیادی نوشت. بسیاری از آثار او به شانزده زبان ترجمه شده است.
غسان کنفانی در سال ۱۹۳۶، در یک خانواده سنی مسلمان، با ریشههای کردی در شهر عکا در فلسطین به دنیا آمد. او سومین فرزند محمد فایز عبدالرزاق کنفانی بود. پدرش وکیلی بود که در جنبش ملی گرایی در فلسطین مشغول بود و چندین بار به خاطر فعالیتهای سیاسیاش توسط بریتانیاییها زندانی شده بود. او پنج برادر به نامهای غازی، مروان، عدنان، نعمان و حسن و دو خواهر به نامهای فائزه و سها داشت. او با یک زن دانمارکی به نام آنی هوور ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای فایز و لیلا شد.
غسان تحصیلات ابتدایی خود را در یک مدرسه کاتولیک فرانسوی در شهر یافا به پایان رساند. زمانی که درگیریها در جنگ به عکا سرایت کرد، هی او مجبور به تبعید شدند و به صدها فلسطینی آواره پیوستند. او در نامهای که سالها بعد برای پسرش نوشت، از شرم عمیق خود در سن ده سالگی به هنگام مشاهدهی تسلیم شدن مردان خانوادهاش و پناهنده تبدیل شدن سخن گفت. آنها پس از فرار در دمشق مستقر شدند. ارتباط او با فعالان سیاسی عرب که جنبش ملی گرایی عربی را تأسیس کرده بودند، از سال ۱۹۵۳ آغاز شد. پس از ملاقات با جورج حبش، شروع به نوشتن برای مجلهی هفتگی «الرای» کرد. او در حین تدریس به عنوان معلم هنر، به مدت سه سال در رشتهی زبان عربی در دانشگاه دمشق مشغول به تحصیل بود. او همچنین برای مجلهی هفتگی «الفجر» مینوشت. در سال ۱۹۵۷، اولین داستان خود را با عنوان «خورشید جدید» منتشر کرد.
از رمانهای او میتوان به مردانی در آفتاب (۱۹۶۲)، تمام آنچه برای شما باقی مانده است (۱۹۶۶)، ام سعد (۱۹۶۹)، بازگشت به حیفا (۱۹۷۰)، چیز دیگر و عاشق اشاره کرد. او داستانهای کوتاهی همچون موت سریر رقم ۱۲، زمین پرتقال غمگین، دنیایی که مال ما نیست، دربارهی مردان و تفنگها، پیراهن دزدیده شده نوشته است. و در زمینهی درام نویسی نیز دستی بر قلم داشته است و آثاری نظیر پل به ابدیت، دروازه، کلاه و پیامبر خلق کرده است.
رمان مردانی در آفتاب، یکی از آثار مهم غسان کنفانی است که در سال ۱۹۶۲ منتشر شده است. و به عنوان یکی از آثار مورد تحسین و نقل قول شده در ادبیات مدرن عربی شناخته میشود. این رمان به عنوان یک تمثیل از مصیبت فلسطینیها پس از فاجعه توصیف میشود و شکست، ناامیدی، انفعال و فساد سیاسی را در زندگی فلسطینیها در اردوگاههای پناهندگان نشان میدهد. این رمان به فارسی با ترجمهی احسان موسوی خلخالی در نشر نیلوفر منتشر شده است.
رمان بازگشت به حیفا، روایت زندگی یک زوج فلسطینی، سعید و همسرش صفیه را روایت میکند که نزدیک به دو دهه در شهر رام الله زندگی کردهاند. داستان با مواجةههی سعید با خانوادهای یهودی که فرزندشان را از آنها گرفتهاند، پیش میرود. آنها با این واقعیت روبهرو میشوند که فرزندشان به عنوان یک یهودی اسرائیلی بزرگ شده است. این اثر بیانگر این است که چگونه برای فلسطینیها، آشنا میتواند به غریب تبدیل شود و نماد این است که امیدهای خودشان برای آینده همچنان در تضاد غیرقابل حل با آرزوهای اسرائیلی قفل شده است.
در ۸ ژوئیهی ۱۹۷۲، غسان کنفانی در بیروت توسط موساد، ترور شد. موساد اسرائیل یک بمب در خودروی او کار گذاشته بود که باعث کشته شدن او و خواهرزادهاش، لمیس، که با او بود شد. پس از ترورش، برخی از رمانها و داستانهایش به فیلمهای سینمایی یا فیلمهای کوتاه تبدیل شدند. مانند اولین رمان او یعنی مردانی در آفتاب، که در سال ۱۹۷۳، کارگردانی به نام توفیق صالح مصری فیلمی تحت عنوان فریبخوردگان از روی آن رمان ساخت. این فیلم در همان سال جایزهی طلایی جشنوارهی کارتاژ برای سینمای عرب و آفریقایی را کسب کرد.
غسان کنفانی یک فعال سیاسی بود که به شدت به قضیهی فلسطین متعهد بود. مردی اهل قلم، هنرمندی ماهر، و یکی از برجستهترین رماننویسان و نمایشنامهنویسان مدرن عرب در نیمهی دوم قرن بیستم به شمار میرود.
راه بیونگ از متالوژی تا فلسفه
تاملی بر نقش قدرت سیاسی در شکل گیری فرهنگ جوامع
زندگی مسابقه نیست و ما نمیتوانیم همه چیز را تجربه کنیم. امکانات و استعدادهای ما به هر حال محدود هستند.
میهن، مادر و سفره، برای من رابطهای ناگسستنی با هم دارند. ایران، مادری است که هویت ما تمام و کمال پیوسته اوست. هیچکدام از ما نمیتوانیم خود را از این ماهیت جدا کنیم.
اگر امروز نام امیرارسلان را میشنویم و حتی شخصیتهایی مانند مادر فولادزره در ضربالمثلهایمان جا دارند، این میراث را مدیون هوش، ذوق و تلاش زنی هستیم که نشان داد تاریخ فقط در کتابهای بزرگ نوشته نمیشود.