img
img
img
img
img

صنعت ـ فرهنگِ در اغما

داود علی‌بابایی

اعتماد: نمی‌دانم باید از کجا شروع کنم! به قول فردوسی: «سخن هر چه گویم همه گفته‌اند/ بر و بوم دانش همه گشته‌اند – سخن گفته شد گفتنی هم نماند/ یکی از تو خواهم یکی بر تو راند»؛ سرمایه‌داران ورشکسته معمولا به کسانی گفته می‌شود که بالقوه سرمایه‌دار و بالفعل ورشکسته هستند؛ حال آنکه در زمان کنونی ناشران، سرمایه‌گذارانی هستند که به مرحله ورشکستگی بالفعل رسیده‌اند. یعنی یا در حال ورشکستگی هستند یا ورشکست شده‌اند.

دو قشر در جامعه با ناشران تعاطی و تعامل دارند و اگر نشر رکود کند، آنها هم دیگر نمی‌توانند امرار معاش کنند؛ یکی نویسندگان و دیگری مترجمان. دو گروهی که همه می‌دانیم در جامعه کنونی ایران به سختی روزگار می‌گذرانند. در اینجا در رابطه با ناشران، نویسندگان و مترجمان نکات زیر را مطرح می‌کنم:

۱- ناشران، اینها فرهنگیانی‌اند که عمر و سرمایه خود را صرف فرهنگ این مرز و بوم می‌کنند. کسانی که باید صبر ایوب، گنج قارون و عمر نوح داشته باشند تا بتوانند در صنف خود کارشان نتیجه بدهد. متاسفانه در کشور ما هیچ نهاد یا ارگانی از این قشر فرهنگی حمایت نمی‌کنند به همین سبب است که هم‌اکنون ده‌ها ناشر، نویسنده و مترجم به علت بدهی مالی و سرمایه‌گذاری در امر کتاب در بند مالی زندان‌های مختلف به سر می‌برند و هر چه هم فریاد می‌کشند که ما سرمایه و زندگی‌مان را برای فرهنگ این مرز و بوم گذاشته‌ایم و به همین سبب هم‌اکنون در حبس به سر می‌بریم ولی هیچ نهاد و ارگانی به این فریادها بهایی نمی‌دهد و همچنین ناشران بسیاری هستند که از بانک‌ها و موسسات مالی، اعتباری مختلف وام‌ها گرفته‌اند و صرف نشر کتاب کرده‌اند و الان وثیقه‌های آنها از طرف این موسسات و بانک‌ها در معرض حراج و مزایده قرار گرفته است و کسی نیست به داد این قشر برسد در حالی که در کشور ما ده‌ها نهاد، ارگان فرهنگی دولتی و غیردولتی وجود دارد.

۲- ناشران در کشورهای پیشرفته، توسعه‌یافته، کشورهای غربی، کشورهای در حال توسعه و حتی در امریکا که ما آنها را دشمن خود می‌دانیم مورد حمایت این دولت‌ها قرار می‌گیرند مثلا در کشور سوئد از منطقه اسکاندیناوی یک ناشر ایرانی مقیم این کشور می‌گفت: هر سه ماه به سه ماه از طرف یک نهاد فرهنگی که وابسته به کاخ ملکه سوئد است به نشر و کتاب‌فروشی‌ها سرکشی کرده و به آنها کمک مالی می‌کنند، مثلا من که محل کارم اجاره‌ای است، آنها اجاره‌بهای دفتر مرا پرداخت می‌کنند و آنها از هر عنوان کتابی که به وسیله ناشران به چاپ می‌رسد بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ نسخه آن را با سه برابر قیمت پشت جلد از ناشر خریداری می‌کنند تا بدین صورت صنعت نشر در کشورشان دچار رکود نشود و حتی این کشور برای اینکه بتواند مفاخر فرهنگی را نگهداری کند، تونلی بتنی را در زیر زمین کنده و از هر عنوان کتاب یک یا دو نسخه در این محل نگهداری می‌شود، علت اینکه این تونل در زیر زمین حفر شده، این است که از توفان، سیل و زلزله و حوادث غیرمترقبه مصون باشند. حتی در کشورهای امریکا و کانادا از ناشران حمایت مالی می‌شود به همین سبب گاهی تیراژ کتاب در این کشورها از میلیون‌ها نسخه تجاوز می‌کند. آن وقت کارگزاران اداره کتاب به ما می‌گویند شمارگان کتاب از چند هزار نسخه به ۱۰۰ تا ۲۰۰ نسخه تنزل یافته است. متاسفانه دولت ما که نماینده آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است با سانسور و مثله کردن کتاب‌ها باعث رکود بازار و صنعت نشر می‌شود، گرچه بعضی از کتاب‌ها را در شمارگان ۱۰۰ یا ۲۰۰ نسخه خریداری می‌کند و این حمایت محسوب نمی‌شود.

۳- در کشورهای اروپایی و برخی کشورهای امریکایی و آسیایی نویسندگان و مترجمان از حکومت کمک مالی دریافت می‌کنند بدون اینکه دولت و حکومت از این کمک چشمداشتی داشته باشد و این نویسندگان و مترجمان با اینکه از طرف دولت‌ها حمایت مالی می‌شوند ولیکن هیچ وقت از نظر نوشتاری و فکری وابستگی به این دولت‌ها ندارند. آنها با آزادی در اندیشه قلم می‌زنند و هر چه می‌خواهند خلق می‌کنند، البته آنها هم خط قرمزی دارند ولیکن این خط قرمزها جناحی و سیاسی یا دولتی نیست، ولی در کشور ما نویسندگان مجبورند برای امرار معاش منتظر بمانند تا ناشر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز قبل از چاپ برای اثرشان دریافت کند و اثر آنها به چاپ برسد و حق‌التالیفی اندک دریافت کنند یا از طریق تشکیل کارگاه نویسندگی و داستان‌نویسی بتوانند امرار معاش کنند. به همین سبب است که ما هیچ وقت در نویسندگی و مترجمی نتوانستیم آثار خلاق و پرآوازه‌ای به وجود آوریم، چون همیشه ناشران، نویسندگان و مترجمان ما دغدغه امرار معاش داشته‌اند و چون در پشت سر خود حامی مالی و اقتصادی‌ای نمی‌بینند رو به کارهای کلیشه‌ای و کپی‌برداری و کتاب‌سازی می‌آورند تا بتوانند مخارج روزمره خود را تامین کنند.

۴- ده سال قبل وزیر فرهنگ افغانستان اعلام کرد: هیچ یک از نهادهای نظامی یا امنیتی حق دخالت و ورود به دفتر نشریات، مجلات و نشر کتاب را ندارند و نمی‌توانند در کار فرهنگی این اقشار دخالت کنند؛ در حالی که در کشور ما متاسفانه جلوی فعالیت ناشران گرفته می‌شود یا از نشر کتاب‌های آنها ممانعت به عمل می‌آید.

۵- در کشورهای غربی، امریکا، کانادا، ژاپن، کشورهای امریکایی و برخی کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای جهان سوم اتحادیه‌ها و سندیکاهای صنفی و کارگری فعالند و از حقوق اعضای خود دفاع می‌کنند مثلا در این کشورها اتحادیه و سندیکای نویسندگان از حقوق نویسندگان خود در برابر ناملایمات و بی‌عدالتی‌ها حمایت معنوی و مادی می‌کنند و سندیکای مترجمان نیز همچنین و اتحادیه ناشران در این کشورها بسیار فعالند و در تمام جهات از حقوق ناشران دفاع می‌کنند. در حالی که در کشور ما هیچ اتحادیه یا سندیکای نویسندگان و مترجمان وجود ندارد و اتحادیه‌های ناشرانی که به وفور در کشور وجود دارد هیچ حمایتی از حقوق صنفی، فرهنگی ناشران به عمل نمی‌آورند و فقط حالت سمبولیک دارند و حق عضویت از ناشران دریافت می‌کنند و هیچ نقشی در خط‌مشی صنفی و فرهنگی ناشران ندارند.

۶- در سال‌های گذشته یارانه کاغذ به مطبوعات از میلیاردها تومان تجاوز کرده است که اکثر این نشریات از این یارانه بهره‌مند شده‌اند، ولیکن ناشران هیچ یارانه‌ای بابت کتاب دریافت نمی‌کنند. در چنین شرایطی چگونه آنها می‌توانند با این اقتصاد ناسالم و بازار نامناسب کتاب و چک‌های برگشتی مشتریان بدون حمایت دولت روی پای خود بایستند؟

ناشر (مدیر مسوول نشر امید فردا)

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  چگونه داستانِ ترسناکِ پرمغز بنویسیم؟

در لفاف یک داستان ترسناک نویسنده می‌تواند بی‌عدالتی در جهان را مقابل مخاطبی پدیدار کند که در شرایط عادی گوش شنوایی برای شنیدن آن ندارد.

  چگونه اول ژانویه به عنوان آغاز سال میلادی تثبیت شد؟

انتخاب اول ژانویه به‌عنوان آغاز سال میلادی، ریشه‌های تاریخی و فرهنگی متعددی دارد که در طول زمان تکامل یافته است.

  بازگشت به گذشته

بازگشت به گذشته در روزگار ما که عصر نوجویی و تجدد است، نه تنها خیلی امر مثبتی تلقی نمی‌شود، بلکه تحت عناوینی چون ارتجاع، بسیار مذموم و ناپسند هم خوانده می‌شود.

  کابوس‌های ژوزف گوبلز، رؤیاهای ایلان ماسک

پروپاگاندا که روزگاری با بلندگو پخش می‌شد، حالا با الگوریتم کار می‌کند.

  ۱۷ دلیل برای زندگی و زیستن

دلایل زیادی برای زندگی کردن وجود دارد. با این حال، گاهی اوقات، همه چیز پیچیده و درهم می‌شود و ما به طور کامل امید خود را از دست می‌دهیم.