img
img
img
img
img

تاریخچه‌ی دو قرن سکوت

مرتضی عرب زاده سربنانی

ناگفته‌های تاریخ: بدون تردید دو قرن سکوت مشهورترین اثر مورخِ ادیب، مرحوم عبدالحسین زرین‌کوب است، به طوری که بسیاری از ایرانیان او را با همین کتاب می‌شناسند. در عین حال خود این کتاب تاریخچۀ جالبی دارد و علاوه بر اینکه باعث شهرت زرین‌کوب شد، چنانکه خود او نیز بارها اعتراف کرده بود، مایۀ دردسرهای فراوانی نیز برای او بوده است. در این مقاله به بررسی و نقد این کتاب می‌پردازیم.

آیا چاپ اول دو قرن سکوت مهم‌تر و بهتر است؟

نکتۀ اساسی این است که این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۳۰ و زمانی منتشر شد که عبدالحسین زرین کوب ۲۹ سال بیشتر نداشت، یعنی دورانی که به قول خودش از تعصب و خامی مبرّا نبود، بنابراین خوانندگانی که تنها چاپ اول دو قرن سکوت را خوانده‌اند باید حتماً حداقل چاپ دوم آن را هم که شش سال بعدتر منتشر شد مطالعه کنند چون نویسنده در چاپ جدید، به تجدید نظرهای مهمی در برخی مطالب چاپ نخست پرداخته است و ترتیب فصول و شیوۀ کتاب هم تا حد زیادی در آن تغییر یافته است.

در واقع مقایسۀ چاپ اول کتاب با چاپ دوم آن به خوبی نشان می‌دهد که دانش تاریخی عبدالحسین زرین کوب در آن شش سال دچار چه تغییر و تحولی شده است. بااین حال، با وجود تمامی تفاوت‌هایی که میان چاپ نخست و دوم دو قرن سکوت وجود دارد، اما نتیجه‌ای که زرین کوب در پایان هر دو می‌گیرد تقریباً یکی است. به عبارت دیگر، اگرچه در فاصلۀ زمانی شش ساله بین انتشار این دو چاپ، به دانش تاریخی نویسنده بسیار افزوده می‌شود و به دنبال آن مطالب جدید فراوانی به کتاب اضافه می‌کند، اما این تحولات به اندازه‌ای نیست که باعث شود در نتیجۀ نهایی تغییری ایجاد شود.

مقایسه چاپ اول و دوم دو قرن سکوت

فصل اول کتاب در چاپ دوم، یعنی «فرمانروایان صحرا» در چاپ اول کتاب نیست و این فصل حاوی اطلاعات مهمی است که غیبت آن در چاپ نخست کتاب احساس می‌شد: اینکه اعراب چه قومی بودند و پیش از حمله به ایران، روابط ایشان با ایرانیان و دولت ساسانی چگونه بود.

خواننده با مطالعۀ این فصل متوجه می‌شود که اعراب از صدها سال پیش از ساسانیان و همچنین در طول دورۀ ساسانی تا اواخر آن، همواره فرمانبردار شاهان ایران بودند و «بارگاه خسروان را در مدائن کعبه آمال و آرزوهای خویش بر می‌شمردند». تمرکز زرین کوب در این فصل به ویژه بر حیره و یمن است، دو سرزمینی که در طول دورۀ ساسانی بیشترین ارتباط را با دربار ایران داشتند.

بااین حال در برخی قسمت‌ها نویسنده بیشتر از اینکه به نقد منابع تاریخی بپردازد، صرفاً به نقل داستان‌ها و افسانه‌هایی که در کتب قدیم آمده‌اند بسنده کرده است. مثلاً در قسمت مربوط به بنی لخم، زرین کوب علل اصلی و تأثیر سقوط این خاندان را بر آیندۀ ایران بررسی نمی‌کند، چراکه به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران و مورخان، یکی از دلایل مهم شکست ساسانیان از اعراب همین سقوط دولت حیره و خاندان بنی لخم بوده است.

در عوض هر چقدر که در مورد حیره و اهمیت آن کمتر قلم رفته است، نویسنده در مورد اوضاع یمن و دلایل دخالت ساسانیان در این سرزمین مفصل توضیح داده است. توضیحات نویسنده دربارۀ یمن و اوضاع آن البته مفید است، اما با توجه به اینکه حملۀ اعراب به ایران برجسته‌ترین رویداد کل کتاب است، بهتر بود که در مورد حیره و بنی لخم نیز اطلاعات بیشتری به خواننده ارائه می‌شد.

فصل دوم کتاب با عنوان «توفان و ریگ» با بحث در مورد دین اسلام آغاز می‌شود و با جنگ‌های اعراب با ایرانیان و چگونگی فتح نواحی مختلف ایران به دست مهاجمان ادامه می‌یابد. جای خالی این مطالب نیز در چاپ نخست کتاب احساس می‌شد، بنابراین نویسنده با اضافه کردن این مطالب یکی دیگر از نواقص مهم چاپ اول کتاب خویش را جبران نموده است. بااین حال روایت زرین کوب از فتوحات اعراب بیشتر نقل روایات آثار معروفی همچون تاریخ طبری است و نویسنده کمتر خود را درگیر نقد منابع کرده است.

بسیاری از جملات و عبارات این فصل حول فساد، انحطاط اخلاقی در جامعۀ ساسانی و بیداد شاهان، و در مقابل پیام برابری و آزادی خواهانۀ اسلام می‌گردند. اینکه علت سقوط حکومت‌ها، دولت‌ها و کشورها ر ا به گردن فساد و بیدادگری حاکمان بیاندازیم ساده‌ترین و شاید بدترین راهی است که یک مورخ می‌تواند برگزیند. البته که در بسیاری از موارد فساد و تعدی حاکمان از دلایل مهم سقوط حکومت‌ها بوده است، اما اصولاً مسئلۀ سرنگونی حکومت‌ها، به ویژه شاهنشاهی بزرگی همچون ساسانیان، به این سادگی‌ها نیست و شاید بهتر باشد در ادبیات پژوهشی از به کار بردن این جملات تکراری کلیشه‌ای پرهیز کرد.

اما بحث برانگیزتر از آن، این مطلب است که اسلام در آن زمان دقیقاً «مژده رهایی بخشی» بود که ایران و روم به آن نیاز داشتند. از آن جهت این مطلب بحث برانگیز است که اتفاقاً خود کتاب دو قرن سکوت ناقض آن است چراکه در ادامۀ دو قرن سکوت خواننده با جنبش‌ها و قیام‌های ایرانیان علیه اعراب مسلمان آشنا و متوجه می‌شود که ایشان در هر کوی و برزنی که توانش را داشتند در برابر فاتحان و دینشان مقاومت کرده‌اند. قاعدتاً اگر از نظر مردم ایران اسلام واقعاً آن مژده رهایی بخش می‌بود، ایشان تا این حد بر علیه حاکمان عرب و یا حتی ایرانیان مسلمان قیام و شورش نمی‌کردند.

فصل سوم چاپ دوم کتاب با عنوان «آتش خاموش» یکی از مهمترین فصل‌های کتاب است که به سال‌های آغازین حکومت اعراب مسلمان بر ایران می‌پردازد. روایت دو قرن سکوت در واقع از این فصل آغاز می‌شود و دو درس بسیار مهم برای خواننده دارد. یکی نیاز اعراب به استفاده از ایرانیان در کشورداری و دیگری شورش‌های ایرانیان و مقاومت‌های پراکندۀ ایشان در برابر اعراب.

در ابتدای این فصل نیز نویسنده همچون فصل پیشین دوباره از فساد و انحطاط دستگاه دینی زرتشتی در اواخر حکومت ساسانیان سخن می‌گوید. از اینکه بیدادگری شاهان زندگی را برای مردم سخت کرده بود به طوری که بسیاری به ادیان و مذاهب دیگر همچون دینمانی، مزدک، بودا و مسیحیت گرایش پیدا می‌کردند. زرین کوب با بیان این مطالب علت پیروزی اعراب بر ساسانیان را توضیح می‌دهد، در واقع از نظر او عامل اصلی در این پیروزی نه قدرت بالای مهاجمان، بلکه ضعف شدید ساسانیان بوده است.

این استدلال البته تا حدودی درست است و شواهد و منابع تاریخی فراوانی مؤید آن هستند، اما اینکه ریشۀ ضعف ساسانیان را به طور کامل به فساد و انحطاط دستگاه دینی زرتشتی منسوب کنیم، چندان درست نیست. به خصوص اینکه اعراب در خاک بیزانس هم پیشروی‌های قابل توجهی داشتند و اگر به خاطر جغرافیای خاص قسطنطنیه، پایتخت این امپراتوری نبود، بیزانس هم به سرنوشت ایران دچار می‌شد.

برای ریشه یابی دلایل ضعف ساسانیان در هنگام حملۀ اعراب، باید به سال‌های قبل و زمان پادشاهی خسرو پرویز برگشت و کار را از جنگ‌های طولانی مدت ایران و بیزانس در زمان این پادشاه آغاز نمود. جنگی که موجب فرسوده شدن و از دست رفتن بخش قابل توجهی از نیروی انسانی و اقتصادی هر دو ابرقدرت آن زمان شد. متأسفانه در دو قرن سکوت آنچنان که باید به این موضوع مهم پرداخته نشده است.

یکی دیگر از ایرادات این فصل، تناقض آشکار برخی از جملات آن با یکدیگر است، به طوری که گاهی خواننده را در تشخیص منظور نویسنده به اشتباه می‌اندازد. برای مثال زرین کوب در جایی پیروزی اعراب بر ساسانیان را در جنگ نهاوند اینگونه توصیف می‌کند: «در واقع این فتح نهاوند، در آن روزگاران پیروزی بزرگی بود. پیروزی قطعی ایمان و عدالت بر ظلم و فساد بود. پیروزی نهایی سادگی و فداکاری بر خودخواهی و تجمل پرستی بود».

در اینجا آشکارا سپاهیان عرب مسلمان پرچمداران عدالت و ایمان معرفی شده‌اند اما تنها چند صفحه بعدتر نویسنده رفتار اعراب را اینگونه ارزیابی می‌کند: «هیچ چیز مضحک‌تر و شگفت انگیزتر و در عین حال ظالمانه‌تر از رفتار این فاتحان خشن و ساده دل نسبت به مغلوبان نبود». دیدگاه زرین کوب نسبت به فاتحان عرب در کل منفی است، اما چنین تناقض‌هایی که در چند جای دیگر کتاب هم دیده می‌شود، عجیب به نظر می‌رسد.

فصل چهارم کتاب در چاپ دوم تحت عنوان «زبان گمشده» یکی دیگر از بخش‌هایی است که نبود آن به شدت در چاپ نخست احساس می‌شد و اضافه شدن آن در چاپ دوم به کیفیت کتاب بسیار کمک کرده است. مهم‌ترین موضوعی که در این فصل به آن پرداخته می‌شود، نقش فاتحان عرب در نابود ساختن کتابخانه‌ها و کتاب‌های ایران باستان است، مطلبی که از گذشته تا به امروز برخی سعی در انکار آن داشته‌اند و خود زرین کوب نیز درباره آن چنین می‌گوید: «با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند. این تردید چه لازم است؟».

در هر حال نویسنده با استناد به دو منبع بسیار معتبر، یعنی ابوریحان بیرونی و ابن خلدون، و با تحلیل رویکرد مذهبی اعراب و فرهنگ ایشان به خوبی این مطلب را توضیح و تشریح می‌کند. از طرف دیگر، تأکید زرین کوب بر سکوت و خاموشی زبان ایرانیان در این دوره نه به معنای خاموشی کامل، بلکه در مقایسه با دورۀ ساسانی و قرن چهارم هجری به بعد است، یعنی زمانی که رفته رفته شاعران بزرگ ایرانی یکی پس از دیگری از خراسان تا فارس و آذربایجان ظهور کردند.

این نکته از آن جهت اهمیت دارد که در دهه‌های اخیر اسناد و مدارک گوناگونی از مناطق مختلف ایران کشف شده است که نشان می‌دهد در آن دوره، یعنی دو قرن ابتدایی استیلای اعراب بر ایران، همچنان مردم در بسیاری از مناطق از زبان‌های بومی و قدیمی خود استفاده می‌کردند.

یکی دیگر از نکات مهمی که در فصل چهارم به آن پرداخته می‌شود، تأثیرگذاری زبان، موسیقی، آهنگ‌ها، نغمه‌ها و ترانه‌های ایرانی و پارسی بر اعراب است. موضوعی که کمتر محقق ایرانی تا قبل از زرین کوب به آن پرداخته بود و اکثراً دربارۀ تأثیر زبان عربی بر پارسی بحث می‌کردند، در صورتی که زبان و شعر عرب نیز بسیار تحت تأثیر زبان پارسی قرار گرفته بود.

فصل‌های پنجم، ششم، هفتم، هشتم و دهم در چاپ دوم دو قرن سکوت در واقع همان مطالب فصل‌های دوم و سوم چاپ اول هستند که نویسنده بسیار جامع‌تر و مفصل‌تر دوباره به آن‌ها پرداخته است. مقایسۀ مطالب این فصل‌ها در چاپ دوم با موارد مشابه در چاپ نخست به خوبی نشان می‌دهد که تا چه اندازه به دانش تاریخی نویسنده اضافه شده است، هرچند از نظر روش و شیوۀ تاریخ نگاری تفاوت زیادی دیده نمی‌شود.

فصل نهم در چاپ دوم دو قرن سکوت، در واقع یکی دیگر از نقاط ضعف و نقص‌های چاپ نخست این کتاب بود که زرین کوب به خوبی از عهدۀ جبران آن برمی آید. نویسنده هم در چاپ نخست و هم چاپ دوم کتاب به طور پراکنده در جاهای مختلف در مورد ادیان، مذاهب و فرقه‌های مختلف توضیح داده است، اما در چاپ دوم، بار دیگر در فصلی مجزا تحت عنوان تأمّل برانگیز «جنگ عقاید» به طور تخصصی این مسئله ر ا بررسی کند تا خواننده به صورت منسجم با نقش مهمی که ادیان و مذاهب مختلف در آن مقطع از تاریخ ایران ایفا می‌کردند، آشنا شود.

نتیجه

دو قرن سکوت در مجموع اثری پخته از نظر تاریخی، دلنشین از نظر ادبی و جنجالی از نظر موضوع است. هنر زرین کوب این است که تاریخ را بسیار زیبا و روان روایت می‌کند، به طوری که هر خواننده‌ای به خوبی با متن ارتباط برقرار می‌کند و در عین حال به منابع تاریخی نیز وفادار می‌ماند؛ به همین دلیل، دو قرن سکوت اثری است که هم برای خوانندگان عمومی و هم پژوهشگرانی که به طور تخصصی تاریخ را دنبال می‌کنند، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

البته با توجه به گذشت زمان طولانی از زمان انتشار این کتاب، امروزه به پژوهشهای جدیدتری دربارۀ موضوع آن نیاز است و خوانندگان برای آشنایی با تحولات ایران در دو قرن نخست پس از ورود اسلام به این کشور باید از آثار جدید نیز استفاده کنند، اما همچنان دو قرن سکوت حائز اهمیت است و باید آن را خواند.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  شعرهای منعطف و شاعری نامنعطف

سهراب سپهری هنرمند منظمی بود اما او یکی از قرارهای مهمش را نرفت. قراری که به او سفارش شده بود.

  تاریخچه‌ی دو قرن سکوت

نقد و بررسی کتاب دو قرن سکوت

  چرا به داستان‌ها زیادی اعتماد می‌کنیم؟

سوگیری روایت: توهم علیت

  آیا در دنیایی چنین بی‌رحم و آشوب‌ناک باید دنیاهای علمی تخیلی سی کلارک را آرزو کنیم؟

صلح و رفاه، نه با مداخله نیروهای خارجی، بلکه با اراده و همکاری انسان‌ها قابل دست‌یابی است.

  آیا ستاره‌ای که آرزوهای‌تان را به آن می‌سپارید، مرده است؟!

باور به آرزوکردن با استفاده از ستاره‌ها احتمالاً به یونان باستان بازمی‌گردد. در آن دوران، مردم معتقد بودند که وقتی یک شهاب‌سنگ در آسمان دیده می‌شود، خدایان آسمانی در حال نظاره‌کردن زمین هستند .