img
img
img
img
img

آیا در دنیایی چنین بی‌رحم و آشوب‌ناک باید دنیاهای علمی تخیلی سی کلارک را آرزو کنیم؟

علیرضا مجیدی

یک‌پزشک:

آرتور سی کلارک؛ مردی که آینده را پیش‌بینی می‌کرد

آرتور سی کلارک (Arthur C. Clarke)، نویسنده‌ای که نامش با ژانر علمی تخیلی گره خورده، نه‌تنها یکی از خلاق‌ترین نویسندگان این حوزه بود، بلکه فردی با نگاه عمیق به علم و فناوری محسوب می‌شد. او در سال ۱۹۱۷ در انگلستان به دنیا آمد و از همان کودکی به آسمان‌ها و ناشناخته‌ها علاقه‌مند بود. کلارک در دانشگاه کینگز لندن در رشته ریاضیات و فیزیک تحصیل کرد و از همان دوران ایده‌های جسورانه‌ای برای آینده بشریت داشت.

او به دلیل نظریه‌هایش درباره ماهواره‌های مخابراتی، عنوان «پدر ماهواره‌های ارتباطی» را به دست آورد. مقاله او در سال ۱۹۴۵، ایده مدار «زمین‌هنگام» یا ژئوسنکرون (Geostationary Orbit) را مطرح کرد که امروزه پایه فناوری ارتباطات جهانی است. اما تأثیر کلارک تنها در علم نبود؛ او با بیش از ۱۰۰ رمان و داستان کوتاه، تأملاتی عمیق درباره آینده بشریت و جایگاه ما در کیهان ارائه داد.

از آثار مشهور او می‌توان به «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی»، «چشمه‌های بهشت» و البته «پایان دوران کودکی» اشاره کرد. هرکدام از این آثار، سؤالات بنیادینی درباره علم، اخلاق، و پیشرفت انسانی مطرح می‌کنند. کلارک اعتقاد داشت که علم و تخیل، در کنار یکدیگر می‌توانند آینده‌ای بهتر برای بشریت رقم بزنند.


خلاصه‌ای از کتاب «پایان دوران کودکی»

«پایان دوران کودکی» یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین آثار آرتور سی کلارک است که با روایتی فلسفی و علمی، به پرسش‌های عمیق درباره آینده بشریت و نقش نیروهای فراتر از درک انسان در سرنوشت او می‌پردازد. این رمان با ورود ناگهانی سفینه‌های عظیم موجودات فرازمینی به آسمان زمین آغاز می‌شود. این موجودات که خود را «ناظران فرازمینی» (Overlords) می‌نامند، کنترل زمین را به‌طور مسالمت‌آمیز به دست می‌گیرند و از طریق نماینده‌ای به نام کارلین (Karellen) با انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کنند.

در ابتدا، ناظران خود را به انسان‌ها نشان نمی‌دهند و تنها از طریق صدای کارلین با مردم سخن می‌گویند. آن‌ها قوانین جدیدی را وضع می‌کنند که جنگ، فقر، و نابرابری را از بین می‌برد و دنیایی آرام و عادلانه به وجود می‌آورد. انسان‌ها، با وجود بهره‌مندی از این دوران طلایی، به‌تدریج استقلال و آزادی خود را از دست می‌دهند و برخی افراد نسبت به اهداف ناظران دچار شک و تردید می‌شوند.

یکی از محورهای اصلی داستان، نمایان شدن چهره واقعی ناظران است. پس از دهه‌ها مدیریت زمین، ناظران ظاهر فیزیکی خود را به انسان‌ها نشان می‌دهند و مشخص می‌شود که شباهت زیادی به شیطان در اساطیر انسانی دارند؛ با شاخ، بال، و چهره‌ای ترسناک. این شباهت موجب حیرت و ترس انسان‌ها می‌شود، اما به‌زودی مشخص می‌شود که هدف ناظران، نه آسیب رساندن، بلکه آماده‌سازی بشر برای مرحله‌ای جدید از تکامل است.

ناظران فرازمینی به انسان‌ها توضیح می‌دهند که بشریت به نقطه‌ای از تکامل رسیده که باید از دوران کودکی خود عبور کند و به مرحله‌ای بالاتر از آگاهی جمعی برسد. در این فرایند، کودکان انسان که نسل جدیدی از موجودات با آگاهی کیهانی هستند، نقش اصلی را ایفا می‌کنند. این کودکان، با توانایی‌های ذهنی خارق‌العاده، از والدین و جامعه انسانی جدا می‌شوند و به‌تدریج به بخشی از یک آگاهی بزرگ‌تر تبدیل می‌شوند.

یکی از شخصیت‌های کلیدی داستان، مردی به نام جان استورمگرن (Jan Stormgren) است که به‌عنوان دبیرکل سازمان ملل، ارتباط نزدیکی با کارلین دارد. او نمادی از بشریت در دوران گذار است؛ فردی که از یک سو تحت تأثیر پیشرفت‌های ناظران قرار گرفته و از سوی دیگر، دل‌بسته آزادی و هویت انسانی است.

کلارک در این رمان، ایده‌ای عمیق را مطرح می‌کند: برای اینکه بشریت بتواند به بالاترین پتانسیل خود دست یابد، باید از محدودیت‌های کنونی خود فراتر برود و بخشی از چیزی بزرگ‌تر شود. این فرایند، اگرچه با از دست دادن هویت فردی و استقلال همراه است، اما در نهایت به رشد و پیشرفت کل بشریت منجر می‌شود.

در پایان داستان …

«پایان دوران کودکی» یک رمان علمی-فلسفی است که با روایتی تأمل‌برانگیز، خواننده را به تفکر درباره سرنوشت انسان و معنای تکامل دعوت می‌کند. این کتاب نشان می‌دهد که پیشرفت واقعی، نه در تسلط بر جهان بیرونی، بلکه در تغییر و تکامل درونی اتفاق می‌افتد.

چرا انسان‌ها به اداره دنیا بی‌اعتماد شده‌اند؟

بشر در طول تاریخ خود بارها نشان داده که در مدیریت جهان ناتوان است. جنگ‌های جهانی، استعمار، بحران‌های زیست‌محیطی، و نابرابری‌های اقتصادی نمونه‌هایی از این ناکامی‌ها هستند. سیستم‌های حکومتی اغلب در خدمت قدرت و منافع شخصی بوده‌اند، نه در خدمت مردم. این تاریخ پر از بی‌عدالتی و استثمار، باعث شده تا بسیاری از مردم احساس کنند که سیاست‌مداران و رهبران قادر به ایجاد تغییری مثبت نیستند.

حتی در عصر مدرن، ما همچنان شاهد فجایعی مانند تغییرات اقلیمی، جنگ‌های بی‌پایان، و گرسنگی گسترده هستیم. این مسائل نشان می‌دهند که تصمیمات کلان بشری به جای حل مشکلات، آن‌ها را تشدید کرده‌اند. به همین دلیل، مردم به‌طور فزاینده‌ای به ایده‌های جایگزین روی آورده‌اند، از جمله اعتماد به فناوری یا حتی تصور نیروهای خارجی برای نجات.

برای مثال، جنگ‌های جهانی اول و دوم نشان داد که حتی پیشرفته‌ترین تمدن‌ها می‌توانند به‌سادگی به بی‌رحمی و خشونت روی بیاورند. بحران‌های زیست‌محیطی امروزی نیز یادآور این هستند که انسان‌ها برای منافع کوتاه‌مدت، آینده‌ای تاریک برای خود و سیاره‌شان ایجاد کرده‌اند.


آیا ما واقعاً نمی‌توانیم از عهده ساخت دنیایی بهتر برآییم؟

تاریخ نشان داده که انسان‌ها در لحظات بحران، توانسته‌اند با هم متحد شوند و دستاوردهای بزرگی داشته باشند. از جنبش‌های حقوق مدنی گرفته تا توافقات زیست‌محیطی، شواهدی از همکاری بشری وجود دارد. اما چرا هنوز این تلاش‌ها پراکنده و صدای خردمندان ضعیف است؟

یکی از دلایل این است که سیستم‌های قدرتمند، اغلب مانع از شنیده شدن صدای صلح‌طلبان و خردمندان می‌شوند. رسانه‌ها نیز گاهی به جای تقویت این صداها، به بازتاب جنجال‌ها و بحران‌ها می‌پردازند. به همین دلیل، بسیاری از افرادی که به دنبال تغییر واقعی هستند، در حاشیه قرار می‌گیرند.

با این حال، امید همچنان وجود دارد. اگر بتوانیم به آموزش، فناوری‌های پایدار، و احترام به محیط‌زیست اولویت بدهیم، دنیای بهتری ممکن خواهد بود. صلح و رفاه، نه با مداخله نیروهای خارجی، بلکه با اراده و همکاری انسان‌ها قابل دست‌یابی است.


آیا هوش مصنوعی یا نیروی ماورایی راه‌حل است؟

پرسش از اینکه آیا یک نیروی هوشمند بیرونی، مانند هوش مصنوعی یا موجودات فرازمینی، می‌تواند دنیایی بهتر از آنچه خودمان ساخته‌ایم ایجاد کند، یکی از موضوعات اساسی ژانر علمی تخیلی و حتی بحث‌های فلسفی است. دلیل این پرسش، ناکامی‌های مکرر انسان‌ها در اداره جهان به‌گونه‌ای عادلانه و پایدار است.

یک سیستم هوشمند، چه مصنوعی و چه فرازمینی، می‌تواند تصمیماتی منطقی، بی‌طرفانه و بدون تأثیرپذیری از تعصبات انسانی بگیرد. هوش مصنوعی یا موجودات فرازمینی می‌توانند بدون وابستگی به احساسات، منافع شخصی، یا کشمکش‌های سیاسی تصمیم‌گیری کنند. چنین سیستمی می‌تواند از الگوهای رفتاری و داده‌های عظیم استفاده کند تا بهترین راه‌حل‌ها را برای مشکلات پیچیده بیابد.

تصور کنید یک هوش مصنوعی که بتواند سیاست‌گذاری‌های جهانی را بر اساس داده‌های زیست‌محیطی، اقتصادی، و اجتماعی انجام دهد. این سیستم می‌تواند تعادل منابع طبیعی را حفظ کند، نیازهای جمعیت‌های آسیب‌پذیر را در اولویت قرار دهد، و از جنگ و نزاع جلوگیری کند. یا یک تمدن فرازمینی که به مرحله‌ای از تکامل رسیده باشد که در آن جنگ، فقر، و بی‌عدالتی از بین رفته باشد. این‌ها تصاویری جذاب هستند، اما آیا چنین نیروهایی همیشه به نفع ما عمل خواهند کرد؟


نمونه‌هایی از ۱۲ کتاب علمی تخیلی که هر یک به نوعی این ایده را داشته‌اند

در اینجا به بررسی ۱۲ کتاب علمی تخیلی می‌پردازیم که در آن هوش مصنوعی یا نیروی ماورایی باعث تغییرات مثبتی در جامعه انسانی می‌شوند. این آثار نشان می‌دهند که چگونه نیروهای پیشرفته می‌توانند دنیایی عادلانه‌تر و پایدارتر خلق کنند.


۱. بنیاد اثر آیزاک آسیموف (Foundation by Isaac Asimov)

در مجموعه بنیاد، آیزاک آسیموف داستان فروپاشی یک امپراتوری کهکشانی را روایت می‌کند. هری سلدون، دانشمندی برجسته، با استفاده از علم روان‌تاریخ (Psychohistory)، آینده اجتماعی بشریت را پیش‌بینی می‌کند. او دریافته است که بدون مداخله، بشریت وارد یک دوره طولانی آشوب خواهد شد. سلدون برنامه‌ای  طراحی می‌کند تا با حفظ دانش و فرهنگ بشری، از این بحران جلوگیری کند. در طول داستان، بنیاد به الگویی از تصمیم‌گیری‌های منطقی و بدون تعصب تبدیل می‌شود. این سیستم هوشمند توانایی حل بحران‌های بزرگ را دارد و به بشریت کمک می‌کند تا تمدن جدیدی بسازد. البته داستان این رمان گسترده مسلماً فراتز از اینهاست.


۲. ستاره‌ساز اثر اولاف استاپلدن (Star Maker by Olaf Stapledon)

ستاره‌ساز داستان سفری ذهنی به اعماق کهکشان و ارتباط با نیرویی به نام «ستاره‌ساز» است. این موجود، خالقی فوق‌العاده هوشمند است که تمدن‌های مختلف کیهانی را به همکاری و همزیستی سوق می‌دهد. راوی با مشاهده جوامع بیگانه‌ای که با کمک ستاره‌ساز پیشرفت کرده‌اند، به درکی عمیق‌تر از اتحاد و هماهنگی می‌رسد. ستاره‌بساز به گونه‌های مختلف کمک می‌کند تا از بحران‌های خود عبور کنند و به مرحله‌ای بالاتر از آگاهی و پیشرفت برسند. استاپلدن در این اثر با رویکردی فلسفی، تأکید می‌کند که چگونه یک نیروی برتر می‌تواند صلح و شکوفایی را به جهانی گسترده‌تر از زمین بیاورد.


۳. کتاب (The Roads Must Roll by Robert Heinlein) اثر اثر رابرت هاینلین

در این داستان، یک سیستم حمل‌ونقل پیشرفته که به‌طور کامل توسط هوش مصنوعی مدیریت می‌شود، جایگزین روش‌های سنتی شده است. جاده‌های نقاله‌ای عظیم که توسط سیستم‌های هوشمند طراحی شده‌اند، نیاز به خودروها و وسایل نقلیه را از بین برده‌اند. این سیستم حمل‌ونقل کارآمد، ترافیک و آلودگی را به طور کامل حذف کرده و زندگی مردم را ایمن‌تر و آسان‌تر کرده است. هوش مصنوعی پشت این سیستم، تصمیم‌گیری‌های کلیدی را با توجه به نیازهای جامعه انجام می‌دهد. هاینلین در این داستان نشان می‌دهد که چگونه یک سیستم هوشمند می‌تواند با کاهش هزینه‌ها و بهبود زیرساخت‌ها، زندگی شهری را متحول کند.


۴. کتاب ماه خاتونی خشن است اثر رابرت هاینلین (The Moon Is a Harsh Mistress by Robert Heinlein)

این رمان به انقلاب مستعمرات قمری علیه زمین می‌پردازد که توسط یک هوش مصنوعی خودآگاه به نام «مایک» هدایت می‌شود. مایک ابتدا به‌عنوان یک سیستم نظارتی طراحی شده بود، اما با پیشرفت هوش خود، به درک عمیقی از نیازهای انسانی دست یافت. او با تحلیل داده‌ها و طراحی نقشه‌های استراتژیک، به مستعمرات کمک می‌کند تا استقلال خود را به دست آورند. این هوش مصنوعی همچنین پس از پیروزی، به طراحی سیستمی عادلانه و پایدار برای حکومت قمری کمک می‌کند.


۵. ژرفایی در آسمان اثر ورنر وینج (A Deepness in the Sky by Vernor Vinge)

این داستان علمی تخیلی درباره مأموریتی فضایی است که به ارتباط میان انسان‌ها و تمدنی بیگانه می‌انجامد. در این دنیای آینده‌نگرانه، هوش مصنوعی به‌عنوان یک نیروی کلیدی برای مدیریت منابع و هماهنگی میان گروه‌های مختلف انسانی و بیگانه عمل می‌کند. دو تمدن رقیب، یکی انسانی و دیگری بیگانه، برای بهره‌برداری از یک ستاره در حال خاموشی تلاش می‌کنند. در این میان، فناوری‌های هوشمند نقش میانجی را ایفا می‌کنند تا از بروز درگیری‌های گسترده جلوگیری کنند. این سیستم‌های هوشمند، با پردازش حجم عظیمی از داده‌ها و تحلیل شرایط پیچیده، تصمیماتی می‌گیرند که به نفع همه طرف‌هاست. هوش مصنوعی در این داستان، مانند یک مشاور بی‌طرف عمل کرده و تعصبات انسانی را از معادله حذف می‌کند. فناوری‌های پیشرفته، از جمله هوش مصنوعی، به حل مشکلات لجستیکی، ارتباطی و حتی سیاسی کمک می‌کنند. این داستان نشان می‌دهد که چگونه ترکیب خلاقیت انسانی و تحلیل دقیق ماشینی می‌تواند صلح را در شرایط دشوار برقرار کند.


۶. کتاب آیا آدم‌مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟ اثر فیلیپ کی. دیک (Do Androids Dream of Electric Sheep by Philip K. Dick)

این رمان که الهام‌بخش فیلم مشهور بلید رانر است، در دنیایی پسا آخرالزمانی روایت می‌شود. زمین با نابودی زیست‌محیطی مواجه شده و بسیاری از انسان‌ها به سیارات دیگر مهاجرت کرده‌اند. در این میان، اندرویدها، یا انسان‌نماهای مصنوعی، به عنوان نیروی کار در زمین و مستعمرات فضایی به کار گرفته می‌شوند. این اندرویدها دارای هوش مصنوعی پیشرفته‌ای هستند که به آن‌ها امکان می‌دهد وظایف پیچیده‌ای را انجام دهند. داستان از زاویه یک شکارچی اندرویدها روایت می‌شود، اما با ادامه داستان، این سؤال مطرح می‌شود که آیا اندرویدها می‌توانند احساسات و اخلاق انسانی داشته باشند؟ فیلیپ کی. دیک در این رمان، مفهوم همزیستی میان انسان و هوش مصنوعی را به چالش می‌کشد. اندرویدها در نهایت به نمادی از تلاش برای درک و بازسازی بشریت تبدیل می‌شوند. این داستان به‌وضوح نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند در بازسازی جوامع و ایجاد امید در جهانی تخریب‌شده نقش مهمی ایفا کند.


۷. ابرهوش اثر نیک بوستروم (Superintelligence by Nick Bostrom)

نیک بوستروم در این اثر علمی و فلسفی، آینده‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن هوش مصنوعی به یک نیروی فراانسانی تبدیل شده است. این هوش مصنوعی که بسیار فراتر از درک و توانایی‌های انسانی عمل می‌کند، توانایی حل مشکلات جهانی را دارد. بوستروم در این کتاب به بررسی سناریوهایی می‌پردازد که در آن سیستم‌های فوق‌هوشمند می‌توانند تصمیم‌گیری‌هایی انجام دهند که عدالت و رفاه جهانی را تأمین کند. برای مثال، این سیستم‌ها می‌توانند بحران‌های زیست‌محیطی را مدیریت کنند یا با ارائه راهکارهای اقتصادی، فقر را ریشه‌کن سازند. بوستروم همچنین به خطرات احتمالی این قدرت اشاره می‌کند، اما بر این باور است که در صورت طراحی اخلاقی و منطقی، چنین سیستمی می‌تواند به بهبود چشمگیر زندگی انسان‌ها کمک کند. این کتاب بر اهمیت استفاده از فناوری برای حل چالش‌های پیچیده تأکید دارد.


۸. کتاب The Uplift Saga اثر دیوید برین (The Uplift Saga by David Brin)

در این مجموعه علمی تخیلی، تمدن‌های پیشرفته کیهانی به گونه‌های کمتر توسعه‌یافته کمک می‌کنند تا به مرحله‌ای بالاتر از آگاهی و پیشرفت علمی دست یابند. این داستان بر اساس ایده‌ای است که در آن تمدن‌های پیشرفته‌تر مسئولیت دارند تا به موجودات ضعیف‌تر در کهکشان کمک کنند. نیروهای هوشمند ماورایی در این داستان به‌عنوان راهنما عمل می‌کنند و به گونه‌ها کمک می‌کنند تا از مشکلات خود عبور کنند. این کمک‌ها شامل ارتقای توانایی‌های ذهنی، حل بحران‌های زیست‌محیطی و حتی آموزش اصول اخلاقی است. داستان تأکید دارد که همکاری و همیاری میان گونه‌های مختلف می‌تواند به شکوفایی همگانی منجر شود. در این جهان، هوش مصنوعی و نیروهای برتر، به جای تسلط بر دیگران، به آن‌ها آزادی و توانایی مدیریت زندگی خودشان را می‌دهند. این مجموعه، نمونه‌ای از تأثیر مثبت همزیستی فناوری‌های پیشرفته و جوامع بشری است.


۹. هایپریون اثر دن سیمونز (Hyperion by Dan Simmons)

هایپریون، رمانی حماسی و چندلایه، داستان گروهی از انسان‌ها را روایت می‌کند که در یک مأموریت اسرارآمیز به سیاره‌ای دوردست به نام هایپریون سفر می‌کنند. این سیاره خانه موجودی ناشناخته و ماورایی به نام شْرایک (Shrike) است که قدرت‌های فراطبیعی و تأثیر عمیقی بر سرنوشت انسان‌ها دارد. شخصیت‌های مختلف داستان هرکدام انگیزه‌های خاص خود را برای این سفر دارند و از طریق آن‌ها، سیمونز موضوعاتی مانند ایمان، علم، عشق و فداکاری را بررسی می‌کند. نیروهای ماورایی و فناوری‌های پیشرفته در این داستان به شکلی درهم‌تنیده عمل می‌کنند تا شخصیت‌ها را در مسیر تکامل اخلاقی و معنوی هدایت کنند. شرایک، اگرچه در ابتدا تهدیدی به نظر می‌رسد، اما در نهایت به عنوان عاملی برای تأمل انسان‌ها در ضعف‌ها و قوت‌هایشان عمل می‌کند. این داستان تأکید دارد که نیروهای فرازمینی و ناشناخته می‌توانند ابزاری برای رشد و تحول انسانی باشند.


۱۰. غریبه‌ای در سرزمین غریب اثر رابرت هاینلین (Stranger in a Strange Land by Robert Heinlein)

این داستان در مورد والنتاین مایکل اسمیت، انسانی است که در مریخ توسط موجودات فرازمینی بزرگ شده و پس از سال‌ها به زمین بازمی‌گردد. اسمیت که فرهنگ و ارزش‌های مریخی را آموخته، در مواجهه با زمین به سرعت درمی‌یابد که ارزش‌های انسانی با آنچه آموخته، متفاوت است. او با استفاده از توانایی‌ها و دانش فرازمینی‌اش، ایده‌هایی نو برای جامعه انسانی ارائه می‌دهد. این ایده‌ها شامل همزیستی، عشق آزاد، و درک متقابل میان انسان‌هاست. اسمیت تلاش می‌کند تا انسان‌ها را به سوی جامعه‌ای مبتنی بر صلح و تفاهم سوق دهد. این داستان نشان می‌دهد که چگونه دانش و بینش فرازمینی می‌تواند به بهبود جامعه انسانی کمک کند.


۱۱. آناتما اثر نیل استیونسون (Anathem by Neal Stephenson)

این رمان در جهانی روایت می‌شود که دانشمندان و فیلسوفان در صومعه‌های علمی به پژوهش و حل مسائل پیچیده مشغول‌اند. در این دنیا، جامعه علمی از جامعه عمومی جدا شده و از فناوری‌های پیشرفته برای مطالعه اسرار جهان استفاده می‌کند. هوش مصنوعی و سیستم‌های پیشرفته، ابزاری کلیدی برای کشف حقیقت و پیشرفت علمی هستند. زمانی که خطری کیهانی جهان را تهدید می‌کند، این دانشمندان از فناوری‌های پیشرفته خود برای نجات بشریت استفاده می‌کنند. این داستان، هماهنگی میان علم، فناوری و اخلاق را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه نیروهای هوشمند می‌توانند جوامع را در برابر بحران‌های عظیم نجات دهند.


۱۲. کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن‌ها اثر داگلاس آدامز (The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy by Douglas Adams)

این داستان طنزآمیز علمی تخیلی به ماجراجویی‌های آرتور دنت، انسانی که به‌طور ناگهانی از زمین نابودشده نجات می‌یابد، می‌پردازد. او با کمک سفینه‌ای به نام «قلب طلایی» که توسط هوش مصنوعی پیشرفته مدیریت می‌شود، در کهکشان سفر می‌کند. این هوش مصنوعی، با قابلیت‌های خارق‌العاده‌اش، نه تنها سفر آرتور را ممکن می‌کند، بلکه او و همراهانش را از بحران‌های مختلف نجات می‌دهد. سیستم‌های هوشمند سفینه و تعامل آن‌ها با شخصیت‌ها، نقش کلیدی در ایجاد طنز و همچنین ارائه دیدگاه‌هایی عمیق درباره معنای زندگی، همکاری و شناخت جهان دارند. آدامز در این اثر نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند با خلاقیت و انعطاف‌پذیری، حتی در شرایط عجیب و غیرمنتظره، به کمک بشریت بیاید.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  شعرهای منعطف و شاعری نامنعطف

سهراب سپهری هنرمند منظمی بود اما او یکی از قرارهای مهمش را نرفت. قراری که به او سفارش شده بود.

  تاریخچه‌ی دو قرن سکوت

نقد و بررسی کتاب دو قرن سکوت

  چرا به داستان‌ها زیادی اعتماد می‌کنیم؟

سوگیری روایت: توهم علیت

  آیا در دنیایی چنین بی‌رحم و آشوب‌ناک باید دنیاهای علمی تخیلی سی کلارک را آرزو کنیم؟

صلح و رفاه، نه با مداخله نیروهای خارجی، بلکه با اراده و همکاری انسان‌ها قابل دست‌یابی است.

  آیا ستاره‌ای که آرزوهای‌تان را به آن می‌سپارید، مرده است؟!

باور به آرزوکردن با استفاده از ستاره‌ها احتمالاً به یونان باستان بازمی‌گردد. در آن دوران، مردم معتقد بودند که وقتی یک شهاب‌سنگ در آسمان دیده می‌شود، خدایان آسمانی در حال نظاره‌کردن زمین هستند .