«حکمت، اگر حاکم نباشد، اعتمادی بدو نیست!»
ابنعربی
«الحکمة إذا لمتکن حاکمة، لا یعوَّل علیها!»، رسالهی «لا یعول علیه»، ۲۳۹)
معنا و مرادِ این سخنِ تاملبرانگیز و معماگونهی ابنعربی کداماست؟ همان دیدگاهِ افلاطونیِ «فیلسوف-شاه» یا «حاکم-حکیم»؟ (چه کسی باید حکم براند؟ بهترینها، دانایان، فرزانگان) و یا حاکمیت و حکومتی فراتر از «کسبِ قدرتِ سیاسی»)، و به این معنا که اگر حکمت (از ریشهی حُکم، نیرویِ تشخیص و داوری)، داورِ تصمیمگیرنده نباشد، حکمت محقق نمیشود و به رتبهی نصیحت (نصایح الملوک) تنزّل مییابد و دیگر بر او فایدهای عملی مترتب نخواهد بود.
نظریهی افلاطونیِ آریستوکراتیکِ فیلسوفسالاری به این دلیل نادرست مینماید که حکیم در قدرت نیرویِ نقد و سنجشِ خویش را از دست میدهد (جز به خردمند مفرما عمل، گرچه عمل کار خردمند نیست، سعدی). پس دوستدار دانایی، حقیقت و فرزانش، میبایست همواره ناظرِ ناقد، یعنی با فاصله از قدرت، باقی بماند («مواظب دروازههای سلطان باشید، زیرا فرود آمدن از آن دشوار شده است»، «إیاکم وأبواب السلطان، فإنه قد أصبح صعبا هبوطا»، حدیث نبوی)
و اما در معنای دوم حقیقتی نهفته است: «عدالت بدون قدرت ناتوان است، و قدرت بدون عدالت جبّارانه»(پاسکال).
آفتِ زمانهی ما فلسفهی بیقدرت و ناتوان و قدرت و حاکمیت جبّارانی بهدور از فلسفه است از سویی و دیانت فاقدِ حمکت از دیگر سو. از اینرو، اعلامِ روزِ جهانی فلسفه هم، مانند حُکمِ دیوانِ بینالمللیِ جنایی، در عمل تغییری در مناسباتِ قدرت و تأثیری بر وضعیتِ خطیرِ کنونی جنگ در جهان ایجاد نمیکند. فیلسوفان همچون داورانِ نهادهای حقوقی بینالمللی در حاشیهی صحنهی جنگ نشسته و شاهدِ تاختوتازِ جنایتکارانِ جنگیِ حاکم بر جهان و منطقهاند و دائماً «جنایات علیه بشریت» را «محکوم» میکنند!
هراکلیتِ فرزانه، در عصر باستانِ فلسفه، فرموده بود: «مبارزه (جنگ)، پدر و پادشاهِ همهچیز است. برخی را خدایان نموده و برخی را آدمیان؛ برخی را برده ساخته و برخی را آزاده”، Πόλεµος πάντων µὲν πατήρ ἐστι, πάντων δὲ βασιλεύς, καὶ τοὺς µὲν θεοὺς ἔδειξε τοὺς δὲ ἀνθρώπους, τοὺς µὲν δούλους ἐποίησε τοὺς δὲ ἐλευθέρους.
در اینجا هم منظورِ فیلسوف از مفهومِ «پولموس»، فراتر از مصداقِ جنگِ بهمعنای رایج کلمه، و بیشتر نزاع و تضاد، مبارزه و تلاش (جهد و جهاد)، است که نه تنها به درگیریِ نظامی محدود نمیشود، که میبایست از جنگ به سیاست و دیپلماسی برود (فوکو: «سیاست ادامهی جنگ» در برابرِ کلازویتس: «جنگ ادامهی سیاست») و چنانکه سونتسو زمانی بهظرافت گفته بود: «هنرِ جنگ در این است که دشمن را بدون نبرد تسلیم سازی!»
در «وقتِ جنگ»، فیلسوف نیز باید «دایهدایهگویان»، آمادهی رزم شود و این بار «بی نبرد»(خشونت) به جنگِ با «جُغدِ جنگ و مرغوای او»، در برابر جنایتکاران حاکم بر جهان، بشتابد و باز محییالدینوار، این بار به حاکمان یادآوری کند که حکومت بدون حکمت محکوم به نابودی است: «الحُکْم نتیجة الحِکمة، فمن لا حکمة له لا حُکْمَ له!»
منبع: کانال تلگرام نویسنده
استیون کینگ نام مستعار ریچارد باچمن را برگزید و با آن، داستانهای متعددی نوشت.
دربارهی روابط عاطفی و فکری جلال آل احمد و سیمین دانشور به مناسبت سالگرد ازدواجشان
سالروز درگذشت محمدتقی بهار؛ شاعر، ادیب، روزنامهنگار و سیاستمدار
عرض ارادتی به روح مینوی دکتر محسن جهانگیری، استاد فقید فلسفه دانشگاه تهران
سعدی، آزادی واقعی را برآمده از مهرورزی انسانی میشناسد و ازهمینروست که انسان بیتفاوت نسبت به رنج دیگران یا آدم بیعشق را از جرگهی انسانیت خارج میداند.