سیبوک: برای نزدیک به یک قرن، جایزهٔ نوبل ادبیات که یکی از مشهورترین و محبوبترین افتخارات در دنیای ادبیات است برای ارج نهادن بر زیبایی و قدرت کلامِ مکتوب به نویسندگان در سراسر دنیا اهدا میشود. اولینبار این آلفرد نوبل مخترع، دانشمند و بشر دوست سوئدی بود که جایزهٔ نوبل را بنیان نهاد و این جایزه از سوی آکادمی سوئد به نویسندگان اهدا میشود. جایزهٔ نوبل ادبیات از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۰۱، استعداد خلاق نویسندگان بیشماری را که کلمات، افکار و داستانهایشان زندگیها را دگرگون کرده است، شناسایی کرده و به مردم دنیا معرفی کرده است.
ما در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتابهای برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات را بررسی میکنیم که بر موضوعات متنوعی تمرکز کردهاند و در سبکهای نوآورانهای نوشته شدهاند.
جایزهٔ نوبل ادبیات، سابقهای در شناخت غولهای ادبی دارد که اثری پاکنشدنی برای دنیای ادبیات خلق کردهاند و یا برجای گذاشتهاند. از جمله مشهورترین نویسندگانی که این جایزهٔ معتبر را دریافت کردهاند میتوانیم به ارنست همینگوی، گابریل گارسیا مارکز و تونی موریسون اشاره کنیم. این نویسندگان با آثار خود به بررسی مضامین پیچیدهای مانند عشق، هویت، عدالت و وضعیت انسانی پرداختهاند.
جایزهٔ نوبل ادبیات صرفاً یک جایزه برای به رسمیت شناختن آثاری نیست که نویسنده تا آن تاریخ نوشته است، بلکه این نویسندگان استثنایی را به مخاطبان جهانی معرفی میکند. این شناخت اغلب منجر به افزایش فروش آثار نویسنده و ترجمهٔ آنها به چندین زبان میشود تا همهٔ مردم دنیا بتوانند این آثار ارزشمند را بخوانند. این جایزه نهتنها گرامیداشتی برای دستاوردهای ادبی این نویسندگان است، بلکه وظیفهٔ پیشبرد اهداف ادبی و درک انسانی را نیز برعهدهٔ آنها میگذارد.
روند انتخاب برندهٔ این جایزه بسیار محرمانه است. هرساله آکادمی سوئد، مسئول اعطای جایزهٔ نوبل ادبیات، از افراد و سازمانهای واجد شرایط دعوت میکند تا نام نامزدهای خود را اعلام کنند. این نامزدها توسط کمیتهای متشکل از کارشناسان در زمینهٔ ادبیات بهدقت بررسی و ارزیابی میشوند.
یکی از ویژگیهای بارز جایزهٔ نوبل ادبیات، توانایی آن در فراتر رفتن از مرزها و زبانها است. اعضای این آکادمی با در نظر گرفتن نویسندگان از سراسر جهان، ماهیت جهانی ادبیات را به رسمیت میشناسند. این فراگیر منجر به فهرست متنوعی از برندگان شده است که نشاندهندهٔ مجموعهای غنی از زبانها، فرهنگها و سنتهای ادبی است.
نمیتوان بدون قدردانی از شخصیت برجستهٔ نویسنده «گاربریل گارسیا مارکز» که در سال ۱۹۸۲ بهخاطر «سبک رئالیسم استادانهاش که ترکیبی از عناصر فانتزی و تمثیل بود» این جایزه را دریافت کرد، دربارهٔ برندگان جایزهٔ نوبل حرفی زد. اثر بزرگ او «صد سال تنهایی»، چیزی فراتر از یک داستانسرایی ساده بود. این کتاب حماسهای گسترده و داستانی از زندگی چند نسل از خانوادهٔ بوئندیا و شهر افسانهای ماکوندو است.
استفادهٔ نوآورانهٔ مارکز از رئالیسم جادویی و ترکیب آن با داستانهای معمولی و ساده، انقلابی در ادبیات آمریکای لاتین ایجاد کرد و این اثر عمیقاً بر آثار جهانی تأثیر گذاشت. شاید این اثر به چیزی بیش از یک جایزهٔ نوبل نیاز داشت؛ چون این رمان صدای مردم آمریکای لاتین را به صحنهٔ جهانی کشاند و رئالیسم جادویی را به عنوان یک جنبش ادبی مهم تثبیت کرد.
گابریل خوزه گارسیا مارکز در سال ۱۹۲۷ به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۴ از دنیا رفت. او رماننویس، روزنامهنگار و فیلمنامهنویس مشهور کلمبیایی بود و در سراسر آمریکای لاتین او را به نام گابو یا گابیتو میشناختند. او یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم به ویژه در زبان اسپانیایی به حساب میآید. مارکز در سال ۱۹۷۲ جایزۀ بینالمللی ادبیات نویشتات و در سال ۱۹۸۲ جایزۀ نوبل ادبیات را دریافت کرد و پس از مرگش خوآن مانوئل سانتوس رئیسجمهور وقت کلمبیا، او را بزرگترین کلمبیایی که تاکنون زیسته است نامید.
مارکز برای اینکه خودش تحصیل کند دانشکدۀ حقوق را ترک کرد و وارد حرفۀ روزنامهنگاری شد و از همان ابتدای کار در نقد سیاست خارجی کلمبیا از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد. او آثار غیر داستانی تحسینشده و داستانهای کوتاه بسیاری نوشت اما بیشتر بهخاطر رمانهای صد سال تنهایی، گزارش یک مرگ و عشق سالهای وبا مورد توجه قرار گرفت. منتقدان بسیاری آثارش را تحسین کردند و موفقیت تجاری گستردهای به دست آورد. داستانهای مارکز موجب محبوبیت و شهرت سبک ادبی رئالیسم جادویی شد.
صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز نویسندهٔ برجستهٔ کلمبیایی است. سبک رئالیسم جادویی و جوهر موضوعی صد سال تنهایی، این رمان را به یکی از آثار مهم ادبی آمریکای لاتین دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و یکی از شاهکارهای ادبی جهان تبدیل کرد. این اثر از نظر سبکی متأثر از مدرنیسم (اروپایی و آمریکای شمالی) و جنبش ادبی آوانگارد کوبایی بود. رمان در شهر خیالی ماکوندو میگذرد و در سراسر رمان رویدادهای واقعانگارانه آمیخته به حوادث غیرقابل توضیح و ماوراءالطبیعی رخ میدهند که این همان سبک رئالیسم جادویی مارکز است.
گابریل گارسیا مارکز رمان صد سال تنهایی را با تجربیات شخصی و حوادث زندگیاش در کلمبیا نوشت. او با قلمش واقعیتهای عجیبوغریب جامعۀ پسااستعماری کلمبیا را به تصویر کشید. راوی صد سال تنهایی شخصی نامعلوم، دانای کل و واقف به همه چیز است و به روایت تمام حوادث و احوالات خانوادۀ بوئندیا میپردازد. جنگ و درگیریهای داخلی، ورود بیگانگان، شکلهای گوناگون عشق، نفرت، شهوت، حسادت، مرگ، ازدواج و تولد مضامین اصلی رمان صد سال تنهایی هستند.
اثر آلبر کامو که در سال ۱۹۵۷ برای نوشتن آن جایزهٔ نوبل بُرد، در تضاد کامل با نثر پر زرقوبرق مارکز بود و کاوشی آشکار و فلسفی در اگزیستانسیالیسم است. «بیگانه» مشهورترین رمان کامو، شخصیتی به نام مورسو را به تصویر میکشد؛ جدا شده و بهظاهر بیتفاوت که بیتفاوتیاش نسبت به هنجارهای اجتماعی پیامدهای جدی و مرگ به همراه دارد.
سبک مینمالیستی کامو در به تصویر کشیدن از خودبیگانگی انسان، عمیقاً با نسل پس از جنگ که با سرخوردگی و پوچی وجودی دستوپنجه نرم میکردند؛ طنین انداز شد. قدرت این رمان در پیچیدگی طرح آن نیست، بلکه در بررسی سرسختانهٔ آن از وضعیت انسانی است و خوانندگان را مجبور میکند تا با معضلات اخلاقی ذاتی دنیای خالی از معنا روبهرو شوند.
اثر کامو عمیقاً بر اندیشهٔ فلسفی تأثیر گذاشت و هنوز هم مرکز بحثهایی دربارهٔ مسئولیت فردی و ماهیت آزادی است.
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر چشم به جهان گشود. آلبر کامو در دانشگاه تحتتأثیر یکی معلمانش، ژان گرنیه قرار گرفت. گرنیه در توسعه ایدههای ادبی و فلسفی کامو به او کمکهای شایانی کرد. کامو در طول دهه ۱۹۳۰ تمرکزش را روی علایقش گذاشت و آثار روز و کلاسیک فرانسوی، از جمله آندره ژید، هانری دو مونترلان، آندره مالرو و دیگر شخصیتهای مهم فرانسه را مطالعه کرد. کامو در آن دوره چند نمایشنامه هم نوشت. ولی به جز کالیگولا و سوءتفاهم که در سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۴۴ منتشر شدند و نقطه عطفی در تئاتر ابزرد هستند، دیگر نمایشنامههای او بهاندازه داستانها و رمانهایش اقبال و مجال خودنمایی نیافتند.
کامو در ۴۴ سالگی جایزه نوبل ادبیات دریافت کرد و با تواضع اعلام کرد که اگر خودش عضو کمیته اعطای جایزه نوبل بود، رایاش را به آندره مالرو میداد. کمتر سه سال بعد او در یک تصادف راندگی کشته شد. آلبر کامو بعد از جنگ چهانی دوم بهعنوان رماننویس و نمایشنامهنویسی اخلاقگرا و نظریهپرداز سیاسی نهتنها در فرانسه و اروپا، بلکه در سراسر جهان، سخنگوی نسل خود و الگوی نسل بعد شد. نوشتههای او عمدتاً به انزوای انسان در جهانی بیگانه، بیگانگی فرد از خود، مشکل شر و گزیر فناپذیری مرگ میپردازد. او بیگانگی و سرخوردگی ناشی از جنگ در ذهن و روان روشنفکر را بهخوبی منعکس میکند.
کامو نوشتن کتاب بیگانه را پیش از جنگ جهانی اول آغاز کرد و این رمان در سال ۱۹۴۲ منتشر شد. این کتاب با نشاندادن بیگانهای محکوم به مرگ، تأملی عمیق بر خودبیگانگی قرن بیستم ارائه میکند. بیگانه از معروفترین رمانهای ادبیات نهیلیسم و اگزیستانسیالیسم است و عمده شهرتش را مدیون همین دو سبک است. بیگانه دنیای خود و حضور جسمانی شخصیت راویاش را بهعنوان واقعیتی چشمگیر تحمیل میکند. رمان به اندیشه فلسفی اسطوره سیزیف، که در همان سال نوشته شده است، شکلی داستانی و زنده میبخشد. در بیگانه کامو، پوچیای که نویسنده از مورسو قاتل میسازد و پوچی جامعه که عملکرد دستگاه قضایی را مختل کرده و اندوه مرگ را وارد داستان میکند، نشان داده است.
مورسو اساساً بیگانه است زیرا با دنیا و خودش بیگانه است. انسان در نگاه او پوچ است. معنایی غیر از زندگی زمینی و خوشبختی غیر از خوشبخت زیستن ندارد و عظمتش را در حقیقت و عصیان خود مییابد. رمان، در بیزمانی و بیمکانی خاصی اتفاق میافتد که آن را جهانشمول و زمان شمول میکند. بااینحال واقعگرایی نمادین و درخشندگی اسرارآمیز شخصیتهایش آنها را به قلمرو جهانی میرساند. بیگانه نوعی اسطوره حقیقی مدرن است، اسطوره پوچی که ماجرای مورسو را آفریده است.
اثر مهم دیگری که جایزهٔ نوبل بُرد و بسیار شایستهٔ توجه است، کتاب دلبند اثر تونی موریسون است که برای آن این جایزه را در سال ۱۹۹۳ دریافت کرد. نثر غنایی موریسون در به تصویر کشیدن آسیب روانی ناشی از بردهداری در جوامع آفریقایی-آمریکایی، چشمانداز ادبیات آمریکا را دگرگون کرد.
دلبند از مرزهای تاریخی بردهداری فراتر رفت و تأثیر ماندگار آن را بر نسلها از طریق داستان غمانگیز سیث، بردهٔ سابقی که با ارواح گذشتهاش دستوپنجه نرم میکند، بررسی میکند. استفادهٔ نوآورانهٔ نویسنده از زبان، ادغام آن با افسانهها و اسطورهها، و کاوش عمیق آن در حافظه، آسیب و میراث ماندگار ستم، جایگاه آن را به عنوان سنگ بنای ادبیات معاصر آمریکا مستحکم میکند.
دستاورد موریسون نهتنها ادبی بود، بلکه عمیقاً سیاسی نیز بود. او در این کتاب بسیار هنرمندانه تاریخ پیچیده و دردناک بیعدالتی نژادی در آمریکا را به تصویر کشید.
کلویی آنتونی ووفورد موریسون معروف به «تونی موریسون» رماننویس و ویراستار آمریکایی بود. اولین رمان او «آبیترین چشم» در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. «آواز سلیمان» اثر دیگری از اوست که در سال ۱۹۷۷ منتشر شد و تحسین منتقدان را برانگیخت و برندهٔ جایزهٔ حلقهٔ ملی منتقدان کتاب شد. موریسون در سال ۱۹۸۸ جایزهٔ پولیتزر و در سال ۱۹۹۳ جایزهٔ نوبل ادبیات را برای کتاب «دلبند» دریافت کرد.
موریسون که در اوهایو به دنیا آمده و بزرگ شده بود؛ مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشتهٔ ادبیات از دانشگاه کرنل گرفت. در سال ۱۹۵۷ به دانشگاه هاروارد بازگشت، ازدواج کرد و قبل از طلاق صاحب ۲ فرزند شد. او اولین ویراستار زن سیاهپوست در رندومهاوس بود. موریسون در بیشتر آثارش به پیامدهای سخت نژادپرستی در ایالات متحده میپرداخت و سعی داشت تجربهٔ سیاهپوستان آمریکایی را به دنبال منتقل کرد و برای همین مورد ستایش قرار گرفت.
دلبند رمانی از تونی موریسون نویسندهٔ آمریکایی است که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد. داستان این رمان در دورهٔ پس از جنگ داخلی آمریکا اتفاق میافتد و نویسنده داستان خانوادهای آشفته از بردهدارهای سابق را روایت میکند که روحی بدخواه خانهشان در سینسیناتی را تسخیر کرده است. روایت کتاب دلبند برگرفته از زندگی مارگارت گارنر است؛ یک برده که از ایالت کنتاکی فرار کرد و در سال ۱۸۵۶ به ایالت آزاد اوهایو گریخت.
گارنر تحت قانون بردهٔ فراری در سال ۱۸۵۰ دستگیر شد و زمانی که مارشالهای ایالات متحده وارد کابینی شدند که او و فرزندانش در آن پناه گرفته بودند، او سعی داشت فرزندانش را بکُشد و کوچکترین دخترش را کشته بود؛ به این امید که آنها را نجات دهد تا دوباره به سیستم بردهداری کشیده نشوند. الهامبخش موریسون شرح رویداد زندگی همین برده بود که مقالهٔ آن در روزنامهای در سال ۱۸۵۶ منتشر شد.
سوتلانا الکسیویچ نویسندگی را با دو کتاب تحقیقی و مستندنگاری در مورد جنگ جهانی دوم آغاز کرد: «جنگ چهرهٔ زنانه ندارد» و «آخرین شاهدان». او اولین نویسندهای در تاریخ است که بهخاطر مستندنگاری برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. الکسیویچ یک ژانر ادبی ترکیبی ابداع کرد که به عنوان «نزدیکترین اثر ترکیبی به زندگی واقعی» شناخته میشود و در آثارش به انسانهای دیگر اجازهٔ صحبت کردن در مورد رویدادهای عصر حاضر را داد.
مجموعه آثار او «تاریخ زنده» شوروی و پس ازشوروی را تشکیل میدهند که بسیار جنجالبرانگیز شدند و حتی بسیاری رسماً حوادث ذکر شده در این کتابها را انکار کردند. الکسیویچ اولین نویسندهٔ بلاروسی و چهاردهمین زن برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات است که این جایزه بهخاطر «آثار چندصداییاش که یادگاری از رنج و شجاعت در زمان ما هستند» به او اهدا شد.
سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ در ۱۹۴۸ در اوکراین به دنیا آمد. او روزنامهنگار و نویسنده بلاروسی و نویسندهٔ روسیزبان آثاری عمیق است که در آنها تحولات اجتماعی و سیاسی در اتحاد جماهیر شوروری از دوران پس از جنگ تا سقوط کمونیسم را به تصویر کشیده است.
اَلکسیویچ در غرب اوکراین از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی به دنیا آمد و در بلاروس بزرگ شد. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان به عنوان خبرنگار در چندین روزنامۀ محلی مشغول به کار شد. در سال ۱۹۷۲ از دانشگاه دولتی بلاروس فارغالتحصیل شد و خبرنگار یک مجلۀ ادبی در مینسک شد. او در طول حرفۀ روزنامهنگاریاش در نوشتن روایت بر اساس شهادت شاهدان تخصص پیدا کرد. پس از آن دربارۀ چندین حادثۀ دراماتیک در تاریخ شوروی مثل جنگ جهانی دوم، جنگ افغانستان، انحلال اتحاد جماهیر شوروی و فاجعۀ شوروی نوشت.
از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ یک میلیون سرباز شوروی در جنگی ویرانگر در افغانستان شرکت کردند و این جنگ پنجاههزار قربانی گرفت؛ جوانان و مردم بیگناه و دهها هزار نفر دیگر طی این جنگ کشته شدند و این جنگی بود که شوروی آن را انکار میکرد. پس از مدتی مردگان شوروی در تابوتهایی از جنس روی و مهروموم شده به وطن بازگردانده شدند و به همین دلیل به آنها پسران رویین میگفتند. سوتلانا طی این جنگ به افغانستان رفت و با اینکه مدت چندان زیادی در این کشور نماند اما همین برایش کافی بود تا با حقیقتهای این جنگ آشنا شود و هرگز آنها را فراموش نکند.
کتاب پسران رویین که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد، مانند دیگر آثار او مستندنگاریای از جنگِ شوروی در افغانستان بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ است. او در کتابِ پسران رویین با تعریفکردن خاطراتِ تأثیرگذار و صادقانهٔ سربازان، پرستاران، مادران و دختران، از تأثیرات ماندگارِ جنگ میگوید و دروغهای کشورش در مورد جنگ را برملا میکند؛ جنگی که دولت شوروی اساساً وجود آن را انکار میکرد.
کازوئو ایشیگورو یکی دیگر از برندگان جایزهٔ نوبل ادبیات است که بهخاطر رمانهایش دربارهٔ حافظه، هویت و تأثیر ماندگار گذشته به شهرت رسید. سبک روایی فریبنده و آرام و داستانهای اغلب از دیدگاه اول شخص او، وقایع را در آثارش به شکلی ظریف نشان میدهد و همین باعث ایجاد حس ابهام برای خواننده میشود.
او اغلب در آثارش به احساسات سرکوبشده، بیگانگی اجتماعی و پیچیدگیهای روابط انسانی در برابر پس زمینههای تاریخی یا اجتماعی میپردازد. با ظرافتی نهفته، اغلب طبیعت و ذات واقعی انسان را در آثارش آشکار میکند.
کازوئو ایشیگورو فیلمنامهنویس، نوازنده و نویسندهٔ ژاپنی در ۱۹۵۴ به دنیا آمد. او یکی از تحسینشدهترین نویسندگان معاصر است که آثارش را به زبان انگلیسی مینویسد و در سال ۲۰۱۷ برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آکادمی سوئد در استناد خود ایشیگورو را نویسندهای توصیف کرد که «در رمانهایش با نیروی عاطفی عظیمی، ورطهای را در زیر احساس توهمآمیز ما از ارتباط با جهان کشف کرده است.»
ایشیگورو در ناکازاکی ژاپن به دنیا آمد اما در سال ۱۹۶۰ همراه با خانوادهاش در ۵ سالگی به بریتانیا نقلمکان کرد. او بیشتر بهخاطر آثارش که در آنها به کاوش در هویت ژاپنی میپردازد و همچنین لحن غمانگیز رمانهایش مورد توجه قرار گرفت. او پس از مدتی شروع به نوشتن در ژانر علمی-تخیلی و همچنین داستانهای تاریخی کرد و تا امروز ۴ بار نامزد دریافت جایزهٔ بوکر شده و این جایزه را در سال ۱۹۸۹ برای کتاب «بازماندهٔ روز» برنده شد.
هرگز ترکم مکن رمانی علمی-تخیلی از نویسندهٔ بریتانیایی ژاپنیالااصل کازوئو ایشیگورو است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این کتاب در فهرست نهایی جایزهٔ من بوکر در سال ۲۰۰۵ قرار گرفت و در سال ۲۰۰۶ برندهٔ جایزهٔ آرتور سی.کلارک و جایزهٔ حلقهٔ منتقدان کتاب ملی شد.
هرگز ترکم مکن ششمین رمان ایشیگورو است که در واقعیتی جایگزین در انگلستان در طول دهه ۱۹۹۰ اتفاق میافتد که در آن شبیهسازی انبوه انسان با هدف پیوند اعضا به صورت مجاز انجام میگیرد. کتی راوی این داستان است و خاطراتش از یک مدرسهٔ شبانهروزی را به یاد میآورد که معلمان در آن به عنوان نگهبان شناخته میشوند و کودکان تحت نظر هستند و در مورد اهمیت هنر و سالمماندن به آنها آموزش میدهند.
جایزهٔ نوبل ادبیات سال ۲۰۲۴ به هان کانگ، رماننویس ۵۳ سالهٔ کره جنوبی برای «نثر شاعرانهاش و ترکیب آن با آسیبهای تاریخی و آشکارکردن شکنندگی زندگی انسانها» اعطا شد. هان اولین نویسندهٔ کره جنوبی و هجدهمین زن برندهٔ این جایزه است. او این جایزهٔ را برای نوشتن رمان اعمال انسانی دریافت کرد، رمانی که دربارهٔ قتلعام گوانگجو در سال ۱۹۸۰ است و سرکوب وحشیانهٔ آن به دست ارتش کره جنوبی است.
هان در این رمان نشان میدهد که چگونه رنجهای ناشی از این رویداد تاریخی در زندگی روزمره و بازماندگان و شاهدان ثبت شده است و این موضوع را بهطور مستقیم و غیرمستقیم از دیدگاه شش نفر که تحتتأثیر این واقعه قرار گرفتهاند بررسی میکند.
هان کانگ نویسندهٔ اهل کره جنوبی در ۱۹۷۰ در گوانگجو به دنیا آمد. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸ مدرس نویسندگی خلاق در مؤسسهٔ هنر سئول بود. او با نوشتن رمان «گیاهخوار» به شهرت بینالمللی رسید. همچنین این رمان، اولین کتاب کُرهای زبان بود که در سال ۲۰۱۶ برندهٔ جایزهٔ بینالمللی بوکر شد. فعالیتهای ادبی هان زمانی آغاز شد که پنج شعرِ او از جمله شعر «زمستان در سئول» در شمارهٔ زمستان فصلنامهٔ سال ۱۹۹۳ ادبیات و جامعه منتشر شد. او سال بعد اولین داستان کوتاه خود را نوشت که برندهٔ مسابقهٔ ادبی بهار شینمون در سئول شد.
اولین مجموعه داستانِ این نویسنده در ۱۹۹۵ منتشر شد و توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد. در سال ۲۰۰۷ کتابی به نام «آهنگی برای آرام آوازخواندن» از این نویسنده منتشر شد. رمانی که برندهٔ جایزهٔ ادبی «یی سانگ» شد. این اولین رمان هان بود که به انگلیسی ترجمه شد و توجهٔ جهان را به خود جلب کرد. این اثر برنده جایزهٔ بینالمللی بوکر در سال ۲۰۱۶ شد. همچنین این رمان در فهرست ۱۰ کتاب برتر سال ۲۰۱۶ نیویورک تایمز بوک ریویو قرار گرفت. سومین رمان هان با نام «کتاب سپید» در فهرست نهایی جایزه بینالمللی بوک در سال ۲۰۱۸ قرار گرفت. این رمان زندگینامهای بود که هان در آن به از دستدادن خواهر کوچکترش پرداخت که دو ساعت پس از تولدش فوت کرده بود.
اعمال انسانی رمانی از هان کانگ نویسندهٔ اهل کُره جنوبی است که با نوشتن رمان «گیاهخوار» به شهرت جهانی رسید و در سال ۲۰۲۴ برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. این رمان در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و نویسنده در این کتاب به قیام خشونتآمیزِ دِموکراتیزاسیون پرداخته است که در ۱۸ مه ۱۹۸۰ در گوانگجو رخ داد. در این رمان مرگ یک پسر انگیزهای میشود تا راوی نگاهی به قیام گوانگجو و زندگی مردم شهر در آن زمان بیندازد. کانگ در این کتاب به مضامینی همچون انسانیت، رنج و انعطافپذیری روح انسان پرداخته است. این کتاب پس از انتشار تبدیل به پرفروشترین کتاب آمازون شد و به لیست ۱۰۰ کتاب برتر سال ۲۰۱۷ راه یافت.
رمان اعمال انسانی در پسزمینهٔ قیام گوانگجو در سال ۱۹۸۰ در کره جنوبی رخ میدهد؛ یکی از رویدادهای مهم در تاریخ کره جنوبی. در بحبوحهٔ قیام خشونتآمیز دانشجویان در کره جنوبی، پسر جوانی به نام دونگ هو بهطرز تکاندهندهای کشته میشود. داستان این حادثهٔ غمانگیز در دنبالهای از فصلهای بههم پیوسته رخ میدهد؛ زمانی که قربانیان و داغدیدگان با سرکوب و انکار مواجه شده و در نهایت قتلعام میشوند.
از قلم تا ابدیت: میراث ادبی برندگان نوبل
تمامی این نویسندگان نمایندهٔ سبکها، زمینههای فرهنگی و دغدغههای موضوعی متفاوتی هستند اما با تأثیر عمیقشان بر چشمانداز ادبی، متحد شدهاند. آنها با آثارشان نهتنها به خوانندگان الهام بخشیدند بلکه ذهن آنها را به چالش کشیدند و جرقهٔ گفتمان انتقادی و پرورش درک عمیقتر از شرایط انسانی را روشن کردند. بنابراین جایزهٔ ادبیات نوبل نه یک تمجید ساده، بلکه به عنوان گواهی بر قدرت ماندگار ادبیات برای روشنکردن تجربهٔ بشری و الهامبخشیدن به نسلهای آینده است.
بسیاری از کارگزاران و تصمیمگیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با سادهانگاری راهحلهایی پیشنهاد میکنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.
در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتابهای برندهی جایزهی نوبل ادبیات را بررسی میشود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کردهاند و در سبکهای نوآورانهای نوشته شدهاند.
افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بیاخلاقی، بیادبی و مغالطه به کار میآیند تا برای کشف حقیقت.
توصیههای جان هایدر برای تربیت رهبران مقتدر و عاقل
نگاهی به ترجمهی جدید «غرور و تعصب»