img
img
img
img
img
فیرحی

مصلح مسلح یا مصلح قرارداد؟

دکتر بهنام مدی

ایران: فیرحی آنگونه که خود در بعضی از سخنانش آورده است از زمان دانشجویی درگیر مسأله «قرارداد»، جایگاهِ آن در سیاست و رابطه‌اش با دولت بوده است. این دغدغه در آخرین سال‌های عمرش نیز همچنان پابرجاست؛ به نحوی که یکی از مهم‌ترین تلاش‌های فکری فیرحی نشان‌دادنِ اهمیت و جایگاهِ قرارداد/رضایت در سنت و سیره سیاسی پیامبر اسلام(ص) بود، هر چند فیرحی خود نتوانست این پروژه را برخلاف دیگر پروژه‌های فکری‌اش به سرانجام برساند. «شاید» با نگاهی وسیع‌تر بتوان ادعا کرد که این حوزه، محلِ اتصالِ میشل فوکو و جان لاک نیز برای فیرحی هست. البته او خود به این نکته اشاره‌ای نکرده بود و این ادعا، صرفاً تفسیر من از آراء و آثار و تأملات فیرحی در طول سال‌های حیات‌اش است.
فیرحی در تاریخ‌نگاری‌اش از صدر اسلام براین نظر بود که اصولاً و عمدتاً، پیشرفتِ کار پیامبر نه به زورِ سلاح و شمشیر، بلکه با اتکا به قرارداد و جلب رضایت طرف‌های مقابل برای پیوستن به حوزه اقتدار پیامبر بود. به تعبیر دیگر، پیامبر اسلام نه «مُصلِحِ مُسَلَّح» آنگونه که علی شریعتی می‌گفت، بلکه پیامبرِ رضایت و قرارداد بود. تعداد جنگ‌های پیامبر بسیار کمتر از تعداد قراردادهایی بود که او بسته است؛ قراردادهایی که به لحاظ محتوایی ارزش تحلیلی بالایی دارند و به تعبیر فیرحی قراردادهای هوشمند (smart) هستند و در میدان عمل نیز گره بسیاری از مشکلات را گشوده‌اند و درهای بسته بسیاری را برای پیامبر باز کرده‌اند؛ حتی می‌توان ادعا کرد که اتکا به قرارداد، کلید دروازه مکه برای پیامبر و خلع سلاح قریش بود.
در اینجا این توضیح را لازم می‌دانم که فیرحی در تلاش بود تا این پروژه را با همکاری بعضی از پژوهشگرانِ جوان پیش ببرد؛ او همزمان ثمره تحقیقاتش را در طول سه ترم در دانشگاه تهران برای دانشجویان عرضه کرد تا آن‌که مرگ امان نداد، او چهره در نقاب خاک کشید و خود نتوانست چاپ و انتشارِ این مهم‌ترین پروژه تحقیقی زندگی‌اش را شاهد باشد. اما به همت مؤسسه اندیشه دینی معاصر و بعضی از شاگردان و نزدیکان مرحوم دکتر فیرحی، آن درس‌گفتارها تدوین و ویرایش شده و مدتی است که با همیاری نشر محترم نی منتشر شده است.
فیرحی در طول حیات نسبتاً کوتاهش تلاش فکری مهمی را به پیش برد؛ او از شالوده‌شکنی فکر یا دانش سیاسی سنتی مسلمانان شروع کرد و تلاش کرد تا نشان دهد که چگونه تفسیر سنتی در نسبت با روابط قدرت شکل گرفته است و در نتیجه تنها تفسیر ممکن نیست؛ این قدم آغازین ریشه در این باور فیرحی داشت که نوگرایی دینی جز از طریق نقدِ دانش سنتی ممکن نخواهد بود.
 فیرحی در ادامه جهدِ فکری‌اش تلاش کرد تا قسمت‌های دیده‌نشده نص را از سایه بیرون بکشد و به مرئی و منظر در آورد تا بلکه برای مسائل جامعه اسلامی راهی نو بیابد.
فیرحی تحت تأثیر لاکاتوش معتقد بود که نظریه‌ها به طور کامل از بین نمی‌روند و نمی‌میرند؛ بلکه به حاشیه می‌روند و تلاش می‌کنند خود را بازسازی کنند تا در صورتِ وجود «شرایط امکان» دوباره به متن بازگردند. اکنون باید پرسید شرایط امکانِ نظریه فیرحی یا تفسیر دموکراتیک او از نص چیست؟ این تفسیر چگونه دوباره قدرت می‌یابد و محقق می‌گردد و عرصه سیاسی_اجتماعی را به‌دست خواهد گرفت؟ این سؤالی است که باید به آن پرداخت ولی دست مرگ مجال آن را به فیرحی نداد.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  اپیدمی «تنهایی مردانه»

چرا مردان بیشتر از زنان احساس انزوا می‌کنند؟

  انزوای مرد زیرزمینی

بررسی کتاب «یادداشت‌های زیرزمینی» اثر «فئودور داستایفسکی»

  انسان معیار همه‌چیز نیست

بررسی سه مغالطه‌ی حال‌گرایی و نسبی‌گرایی اخلاقی

  مصلح مسلح یا مصلح قرارداد؟

مهم‌ترین پروژه فکری فیرحی ناتمام ماند.

  همه معمولی هستیم

ما وارد تاریخ شده‌ایم و دیگر منتظر نمی‌مانیم که درباره ما بنویسند.