آوانگارد: کمال داوود برندهی گنکور ۲۰۲۴ شد؛ جایزهای که به نظر میرسد در سالیان اخیر دغدغهمندتر از نوبل ادبیات برندگانش را انتخاب میکند. گائل فایی، الن گائودی و ساندرین کولت دیگر نویسندگانی بودند که کاندیدای این عنوان برای گنکور ۲۰۲۴ بودند. داوود اولین الجزایری است که برندهی این جایزه برای کتاب ساعتها شده است. این رمان هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده است اما از داوود قبلتر در ایران تک کتابی چاپ شده است: مورسو چه کسی را کشت؟
بهبهانهی اعلام برندهی گنکور ۲۰۲۴ در این مطلب نگاهی خواهیم داشت بر چند تنی از برندگان این جایزه و تاریخچهی آن.
ادمون دو گنکور منتقد هنری و ادبیای بود که در قرن نوزدهم (۱۸۲۲-1896) زیست. جایزهی گنکور یادگاریای است از این منتقد نامدار که هرساله به کتابی فرانسوی اهدا میشود. اولین دورهای که جایزهی گنکور اهدا شد به سال ۱۹۰۳ بازمیگردد. اولین برندهی گنکور ژان آنتوان نو است. او بهسبب رمان نیروی دشمن برندهی اولین دورهی جایزهی گنکور شد. گنکور هر سال به کتابی اهدا میشود که در همان سال منتشر شده باشه. اولین دورههای آن در دسامبر برگزار میشد اما در حال حاضر ابتدای ماه نوامبر هر سال پساز صرف نهار در رستوران دروان پاریس برندهی این جایزه معرفی میشود. روال بر این است که هر نویسنده فقط یک مرتبه برندهی این عنوان شود، اما در هر قاعدهای استثنایی هم هست و در این مورد بخصوص نیز رومن گاری استثناست. گاری در سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۷۵ برندهی این جایزه شد. اولی را برای ریشههای آسمان گرفت و دومی را برای زندگی در پیش رو. البته نباید این نکته از قلم بیفتد که گاری تحت اسم مستعار امیل آژار برندهی گنکور ۱۹۷۵ شد.
در ۱۹۱۹ بود که مارسل پروست برندهی گنکور شد. پروست بهسبب اثر سترگش، در جستوجوی زمان ازدسترفته، برندهی گنکور ۱۹۱۹ شد. احتمالاً باید پروست را مهمترین برندهی این جایزه نیز محسوب کنیم. نویسندهای که هنوز پیرامون جهانی که خلق کرد متون بسیاری تولید میشود.
آندره مالرو با سرنوشت بشر در ۱۹۳۳ برندهی گنکور شد. سرنوشت بشر داستانی است که در چین میگذرد و بازگوکنندهی انقلاب چین و انگیزههایی است که در پس آن وجود داشته است. پیرامون این اثر مالرو بحثهای بسیاری در عصر خودش به وجود آمد.
هانری تروایا با عنکبوت در ۱۹۳۸ برندهی گنکور شد. داستان عنکبوت راجع به یکی از پسران خانوادهای فرانسوی است که از نزدیک شدن به زنها ترس دارد و ترجیح میدهد تماموقت در خانه باشد و ترجمه کند. وی مشکلی با زندگی خود ندارد اما جواب مثبت خواهرانش به خواستگارانشان شروع مشکلات قهرمان عنکبوت است.
دو بووار در ۱۹۵۴ گنکور را برد. ماندارینها که سرگذشت گروهی از روشنفکران فرانسوی در زمانهی پساجنگ را به تصویر میکشد موجب شد تا دو بووار برندهی گنکور ۱۹۵۴ شود. پرویز شهدی و ایرج پورباقر مترجمان این کتاب به زبان فارسی هستند.
وصیتنامهی فرانسوی، که در ایران نشر ثالث آن را منتشر کرده است، باعث شد تا آندره مکین برندهی گنکور ۱۹۹۵ شود. وصیتنامهی فرانسوی روایتی است از قصههایی که مادربزرگی برای نوهاش میگوید؛ قصههایی از فرانسه و البته روسیه. تضاد مابین تصویرسازیای که مادربزرگ میان فرانسه و روسیه برای نوهاش خلق میکند نکتهی جذاب اثر مکین است.
در ۲۰۱۰ نقشه و قلمرو جایزهی گنکور را برای میشل اوئلبک به ارمغان آورد، کسی که وارث دو ساد دانستندش. روایت نقشه و قلمرو با لحنی هجوآلود و نسبتاً طنز روایت میشود. داستان درمورد هنرمندی است بورژوا و شکل زندگیای که او در پیش گرفته است. همین رمان بود که محبوبیت اوئلبک را در سطح جهانی افزایش داد.
یکی از واپسین برندگان گنکور اروه لوتلیه است. نویسندهای که رمان ناهنجاری باعث شد تا وی برندهی گنکور ۲۰۲۰ شود. در ناهنجاری پروازی یک بار به نیویورک رسیده است دوباره ظاهر میشود. این اتفاق باعث میشود تا نگاهها درخصوص مفهوم واقعیت دستخوش تغییر شوند.
گنکور ۲۰۲۳ برای ژان بپتیست آندرهآ بود. او با کتاب مراقبش باش برندهی این جایزه شد. داستان مراقبش باش در صومعهای در ایتالیا جریان دارد. کشور تحت دیکتاتوری موسولینی است اما در این دیکتاتوری هم میتواند عشقی رقم بخورد. این عشق میان مردی فقیر و دختری اشرافی رقم میخورد. اما تمام قصه به عشق این دو نفر ختم نمیشود. رازی که مجمسهی درون صومعه دارد هم مهم است، زیرا واتیکان دستور داده تا این مجسمه از نظرها پنهان بماند.
نیما شعر فارسی را با وجود تمام زخمزبانهایی که شنید، تغییر داد؛ و اساساً تغییرات بزرگ هم استواری زیادی میخواهد و هم اصالت فکری؛ و نیما هردوی اینها را داشت.
برای اینکه قهرمانان شما از همان ابتدا جذاب باشند باید نقصانهایی وجود داشته باشد که آنها با غلبه بر این نقصانها به تکامل برسند.
خانواده استعارهای از قدرت و سیاست است.
این بیخبری از گذشته و نداشتن پیوند با آنچه داشتهایم چه مثبت و چه منفی و آگاه نبودن به آنچه کشیدهایم در هر دوره مصیبتهای بزرگی را برای ما به بار آورده است.
به نظر میرسد دوره سوم اندیشه فیرحی با درگذشت او نیمهکاره ماند.