سیبوک: سورئالیسم یک جنبش هنری است که در اوایل قرن بیستم پدیدار شد و به دنبال کشف پیچیدگیهای روان انسان بود و سعی کرد مرزهای متعاوف میان واقعیت و خیال را به چالش بکشد. این جنبش واکنشی به تحولات اجتماعی-فرهنگی پیرامون پیامدهای جنگ جهانی اول بود و تحتتأثیر تحولات روانشناسی، بهویژه نظریههای زیگموند فروید در زمینه ضمیر ناخودآگاه شکل گرفت.
ادبیات سورئالیسم در ضمیر ناخودآگاه کاوش میکند و مرز تلاقی بین رویاها، خیال و پوچی است که باعث خلق آثاری بسیار الهامبخش در ادبیات شد. برای درک اهمیت ادبیات سورئالیسمی، باید با چهرههای کلیدی این جنبش آشنا شویم و عناصر موضوعی و تأثیر ماندگار آن بر ادبیات را بررسی کنیم. بنابراین در این مقاله میخوانید:
• تاریخچهٔ ادبیات سورئالیسم
• نویسندگان برجستهٔ سورئالیسم
• آثار برجستهٔ ادبیات سورئالیسم
پیدایش سورئالیسم را میتوان به جنبش «دادا» نسبت داد که در اروپای جنگزدهٔ دهه ۱۹۱۰ به شکل شورش هنری ظهور کرد. دادائیستها از پوچی و سخنان نامعقول بهعنوان نوعی اعتراض به هنجارهای موجود استفاده کردند که معتقد بودند به ویرانی و جنگ منجر شده است. با اینحال اولینبار این نویسنده و شاعر فرانسوی گیوم آپولینز بود که از اصطلاح سورئالیسم در نمایشنامهٔ خود با عنوان «سینههای ترسیاس» استفاده کرد که ابتدا در سال ۱۹۱۷ اجرا شد. اما مدتی طول کشید تا این اصطلاح با جنبش هنری و ادبی که ما اکنون آن را به عنوان سورئالیسم میشناسیم همراه شود.
جنبش سورئالیستیای که ما امروزه میشناسیم را شاعر مشهور آندره برتون بنیان نهاد. او از این اصطلاح در کتاب «مانیفست سورئالیسم» خود استفاده کرد که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد و در این مانیفست اصول و اهداف این جنبش را تشریح کرد. برتون اظهار داشت که سورئالیسم صرفاً یک سبک نیست، بلکه یک ایدئولوژی و روشی برای دستیابی و بیان واقعیتهای عمیقتر ضمیر ناخودآگاه است.
هدف سورئالیسم فرار از مرزهای عقلانیت و کشف اعماق ضمیر ناخودآگاه بود و منجر به خلق آثاری هنری شد که اغلب عناصر رویایی و تخیلی را به نمایش میگذاشتند.
۱. آندره برتون:
او را پدر سورئالیسم میدانند و نقش تعیینکنندهای در تأسیس و رهبری این جنبش داشت. مانیفست تأثیرگذار او اصول و اهداف این جنبش را تشریح کرد.
۲. پل الوارد:
پل الوارد از نزدیکان آندره برتون است. او شاعری بسیار تأثیرگذار بود که مضامین عشق، میل و ناخودآگاه را در آثارش بررسی میکرد. او در اشعارش غالباً از تصاویر رویایی و زبان غنایی همسو با جوهر سورئالیسم استفاده میکرد.
۳. لویی آراگون:
آراگون نیز یکی از دوستان نزدیک آندره برتون است. او نقش مهمی در جنبش سورئالیست ایفا کرد. او در اشعار و رمانهایش مضامینی همچون عشق، سیاست و ناخوادآگاه را بررسی میکرد. یکی از آثار برجستهٔ او «دهقان پاریس» است که در سال ۱۹۲۶ منتشر شد و آن را یکی از آثار کلاسیک در ژانر سورئالیست میدانند.
۴. فیلیپ سوپو:
فیلیپ سوپو را همراه با آندره برتون بنیانگذار سورئالیسم میدانند. او به دلیل نقش محوری خود در توسعهٔ مفهوم «نویسا یا تحریر کلمات سریان یافته» مشهور است؛ توانایی روانی ادعایی است که به فرد امکان میدهد کلماتی را بدون آگاهی تولید و در صفحه کاغذ بنویسد. یکی از همکاریهای قابلتوجه بین او وبرتون اثر مشترک آنها با عنوان «میدانهای مغناطیسی» است که در سال ۱۹۲۰ منتشر شد و یکی از اولین نمونههای نگارش «نویسا» در ادبیات است.
۵. رنه شار:
شاعری بود که به طور کامل از جنبش سورئالیستی در زبان و توانایی آن برای فراتر رفتن از مرزهای واقعیت استقبال کرد. او در اشعارش همیشه تصاویر زنده و عمیقی را به نمایش میگذاشت که از ضمیر اعماق ناخودآگاهش میجوشیدند.
۶. بنجامین پره:
شاعر و مقالهنویس مشهور که ارتباط نزدیکی با جنبش سورئالیستی داشت. او در سبک ادبیاش به طرز ماهرانهای مفاهیم سیاسی را با تصاویر خارقالعاده و عناصر کمدی در هم میآمیخت. همچنین پره به دلیل همکاری پربارش با هنرمندان مختلف تجسمی شهرت یافت.
این نویسندگان در میان بسیاری دیگر نقش مهمی در جنبش ادبی سورئالیسم ایفا کردند. آنها محدودیتهای زبانی را کنار زدند و در جستوجوی اشکال هنری بدیع و تازه، قلمروهای فکری جدیدی را کشف کردند.
مسخ اثر فرانتس کافکا نویسندهٔ آلمانی است که یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات غرب به شمار میآید. مسخ داستان گرگور سامسا است؛ فروشنده دورهگردی که یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند که تبدیل به حشرهای غولپیکر شده که اغلب آن را سوسک میپندارند. نویسنده در این رمان تلاش گرگور برای سازگاری با شرایط جدیدش را نشان میدهد. شکل فیزیکی، تمرکز بر احساس بیگانگی، گناه و ناامیدی موضوعات اصلی این رمان هستند. گرگور در درجهٔ اول نگران این است که چگونه این تغییر و تحول بر خانواده و شغلش تأثیر میگذارد. در ابتدا خانوادهاش دیدن ظاهر جدید او شوکه و وحشتزده میشوند اما با گذشت زمان همدردیشان، تبدیل به کینه میشود. با بدترشدن وضعیت گرگور منزویتر میشود. بهطور کلی رمان مسخ کاوشی سورئالیسم در روان انسان و پوچی است و همین آن را تبدیل به اثری محوری در ادبیات مُدرن کرده است.
• دگرگونی پوچی: داستان با این فرضیهٔ سورئال یعنی تبدیلشدن مردی به حشره آغاز میشود. این دگرگونی عجیبوغریب استعارهای برای مضامین وجودی مانند بیگانگی و بحران هویت است.
• اختلال در واقعیت: تصویر کافکا از دگردیسی گرگور و پوچی موقعیت او، مرزهای واقعیت را به چالش میکشد که ویژگی بارز ادبیات سورئالیستی، ماهیت غیرمنطقی این دگرگونی و واکنشهای پیشپاافتادهٔ خانوادهاش، تضاد وحشتناکی را در داستان به وجود میآورد.
• کاوش در روان درون: کافکا در این رمان به بررسی وضعیت روانشناختی گرگور میپردازد و احساساتی مانند اضطراب، گناه و ناامیدی را از طریق تصاویر سورئال آشکار میکند. یکی از ویژگیهای بارز آثار سورئالیستی، کاوش در ناخودآگاه است.
نادیا رمانی نیمه بیوگرافی اثر آندره برتون شاعر و کلکسیونر آثار هنری است که به بررسی مضامینی همچون عشق، جنون و ناخودآگاه میپردازد. این داستان در سال ۱۹۲۸ منتشر شد و داستان برخورد مرموز برتون با زن جوانی به نام نادیا است که هم بسیار زیبا و هم بیثبات است. داستان در پاریس میگذرد و تصاویر رویایی با واقعیتهای زندگی و بیماری روانی درهم میآمیزد و در این میان گذشتهٔ آشفته و ماهیت مرموز نادیا به مرور آشکار میشود.
• تصویرسازی رویایی: برتون اغلب مرز بین واقعیت و خیال را در این رمان محو کرده است. توصیف مناظر پاریس و تجربیات شخصیتها حس عجیبی را به خواننده القا میکند و کیفیتی سورئال به خود میگیرد. برتون با تصویرسازی رویاییاش آشفتگی درونی شخصیتها را به تصویر کشیده است.
• بیماری روانی و ذهنیت: به تصویر کشیدن بیثباتی ذهنی نادیا بر شیفتگی سورئالیستی به روان تأکید میکند. رفتار پیشبینی ناپذیر او خوانندگان را به کشف پیچیدگیهای روان انسان دعوت میکند. این تمرکز بر بیماری روانی، با این تصور سورئالیست که واقعیت ذهنی و اغلب تحریفشده همسو میشود.
• اثر متقابل عشق و جنون: رابطهٔ بین راوی و نادیا موضوعی رایج در ادبیات سورئالیسم یعنی درهم تنیدگی عشق و جنون را نشان میدهد. برتون مرزهای عشق را میآزماید چون شور و اشتیاقش هم مستکننده و هم بیثبات است. این تنش نمونهای از جستوجوی سورئالیستی برای اصالت در بیان احساس است؛ جایی که میل هم به روشنگری و هم سردرگمی منجر میشود.
بار هستی یا «سبکی تحملناپذیر هستی» اثر از میلان کوندرا نویسندهٔ اهل چک است که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. این کتاب یک رمان فلسفی است که نویسنده از دریچهٔ سورئالیسم و اگزیستانسیالیسم به موضوعاتی مانند عشق، هستی و ماهیت زندگی پرداخته است. در حالیکه خودِ کوندرا به صراحت خود را یک سورئالیست نمیداند اما رمان شامل عناصر سورئال است.
• مفاهیم متناقض هستی: این رمان با ایدههای «سبکی» و «وزن» در هستی دستوپنجه نرم میکند و نشان میدهد که زندگی هم میتواند مهم باشد و هم بیاهمیت. کنار هم قراردادن این دو ایده تنشی سورئال ایجاد کرده است و خوانندگان را به بررسی پوچی و غیرقابل پیشبینی بودن زندگی میکشاند. زندگی شخصیتها نیز بین لحظات معنادار و تجربیات بیاهمیت در نوسان است.
• ساختار سیال: کوندرا در این کتاب از سبک روایت غیرخطی استفاده کرده و بین زمانها، مکانها و شخصیتهای مختلف جابهجا میشود. این ساختار سیال و تحریف و در همتنیدگی زمان و واقعیت، یکی از شاخصههای معمول سورئالیسم است. روایت اغلب در تأملهای فلسفی فرو میرود و کیفیتی رویایی ایجاد میکند که کاوشهای درونی شخصیتها را منعکس میکند.
• پوچ بودن روابط انسانی: روابط بین شخصیتهای این کتاب اغلب با پوچی و پیچیدگی همراه است. کوندرا جنبههای سورئال عشق، میل و خیانت را بررسی کرده است و آنها را به گونهای ارائه کرده است که تضادهای طبیعت انسان را آشکار میکند. شخصیتها احساسات و انتخابهای خود را دنیایی که غیرقابل پیشبینی و غیرمنطقی به نظر میرسد هدایت میکنند و این تصور سورئالیستی را منعکس میکنند که تجربهٔ انسانی مملو از ابهام است.
مرشد و مارگاریتا اثر میخائیل بولگاکف نویسنده، پزشک و نمایشنامهنویس مشهور روسی است که اغلب به عنوان اثری مهم از سورئالیسم ادبی در نظر گرفته میشود. نویسنده در این رمان چندین روایت را در هم آمیخته و واقعیت را با خیال ترکیب کرده و ساختارهای روایی سنتی را به چالش کشیده است. این رمان با ورود وولند ـ یک شخصیت مرموز که درواقع شیطان است ـ به مسکو در دهه ۱۹۳۰ آغاز میشود. او هرجومرج و سردرگمی را برای شهر به ارمغان میآورد و طمع و نفاق شهروندان را برمیلا میکند. وولند با همراهانش، رویدادهای سورئالی را ترتیب میدهد که مشکلات اخلاقی شخصیتهای کتاب از جمله بوروکراتها و هنرمندان را آشکار میکند.
• کنار هم قرار دادان واقعیت و خیال: این رمان بین داستان مرشد و مارگاریتا در مسکو و در دوران شوروی و همچنین داستان پونتیوس پیلاتس در اورشلیم باستانی در نوسان است. این روایت چندگانه جلوهای سورئال به رمان داده است چون خواننده بین دو دنیای بسیار متفاوت که یکدیگر را منعکس و نقد میکنند به پیش میرود.
• رئالیسم جادویی: بولگاکف از عناصر رئالیسم جادویی در این رمان بهره برده است چون رویدادهای ماوراءالطبیعی در یک محیط بسیار واقعی شکل میگیرد. با ورود شیطان و همراهانش به داستان اتفاقات عجیبوغریبی رخ میدهد درحالی که نویسنده هنوز هم تفسیری اجتماعی مبتنی بر جامعه شوروی ارائه میکند.
• کاوش در هویت: شخصیتها اغلب با هویت خود در زمینههای سورئال داستان دستوپنجه نرم میکنند. مثلاً مرشد با معضلات وجودی مواجه است که مضامین گستردهتری از آفرینش هنری و سرکوب را منعکس میکند. تبدیل مارگاریتا به یک جادوگر استعارهای به رهایی و کشف خود است.
کافکا در کرانه اثر هاروکی موراکامی نویسندهٔ ژاپنی و برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات است. این کتاب ملیلهای غنی از سورئالیسم و ترکیبی از عناصر رئالیسم جادویی، روایتهای رویایی و مضامین وجودی است. این رمان دو شخصیت اصلی دارد که داستانشان در هم میآمیزد. یکی از شخصیتها پسری ۱۵ ساله به نام کافکا تامورا است که به نفرین ادیپی گرفتار شده و بنابراین از خانه فرار میکند و مادر و خواهر گمشدهاش را پیدا میکند. شخصیت دیگر این رمان پیرمردی به نام ناکاتا است که پس از تصادف در دوران کودکی حالا میتواند با گربهها ارتباط برقرار کند و حافظهاش را نیز از دست داده است.
محو مرز واقعیت و خیال: شخصیتهای این رمان رویدادهایی را تجربه میکنند که منطق را به چالش میکشد. مثلاً گربههای سخنگو و رویدادهای فراطبیعی این رمان که فضایی رویایی ایجاد کرده و واقعیت در این رمان سیال است.
• روایتهای موازی: خطوط داستانی دوگانهٔ کافکا در این رمان بهطور همزمان آشکار میشوند و اغلب به روشهای غیرمنتظرهای با هم تلاقی میکنند. این ساختار کیفیت سورئال داستان را افزایش میدهد چون سفر شخصیتها با وجود شرایط متفاوت، منعکسکنندهٔ یکدیگر است و بر یکدیگر نیز تأثیر میگذارند.
• مضامین وجودی: شخصیتها با پرسشهای عمیق وجودی در مورد سرنوشت، حافظه و ماهیت واقعیت روبهرو میشوند. این کاوش اغلب به موقعیتهای سورئال منجر میشود که درک آنها از خود و هستی را به چالش میکشد.
افسون ادبیات سورئالیستی: چیزی فراتر از واقعیت
ادبیات سورئالیسم یک جنبش محوری است که به دنبال گسترش مرزهای بیان و درک انسان رفت. سورئالیسم از طریق تکنیکهای بدیع، کاوشهای موضوعی و چالش اشکال روایی مرسوم عمیقاً بر چشمانداز ادبیات مُدرن تأثیر گذاشت. این جنبش راههای جدیدی رو به خلاقیت گشود و خوانندگان و نویسندگان را دعوت کرد تا در اعماق ناخودآگاه به کاوش بپردازند، با پوچی مقابله کنند و طیف کاملی از تجربیات بشری را در آغوش بگیرند.
تأثیر سورئالیسم در ادبیات به ما یادآوری میکند که ذهن ما چه قدرت تخیل قوی و نوآوری بیپایانی دارد. خواندن آثار سورئالیسم شما را تشویق میکند تا در قلمروهای ناشناخته ناخودآگاه خود به کاوش بپردازید و همچنین دیدگاه و درک شما از واقعیت را تغییر میدهد.
نگاهی به ترجمهی جدید «غرور و تعصب»
منی برای اندیشمندان و هنرمندان شد تا ایدههای جاودان و آثار ماندگار خلق کنند.
زندگی مسئلهای نیست که باید حل شود، بلکه واقعیتی است که باید تجربه شود.
امروز سالروز درگذشت حسین پژمان بختیاری است.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟