مرور: آرامگاه استاد پورداوود، یکی از بناهای قدیمی و تاریخی شهر رشت است که در یکی از کوچههای مشرف به میدان قدیمی سبزهمیدان قرار دارد. این آرامگاه با معماری و پیشینهای دور، حکایتهای بسیاری را از تاریخ فرهنگ و آموزش این شهر روایت میکند. بنایی قجری با نمای آجری دارای یک در و ۶ پنجره بلند پوشیده شده با نردههای آهنی بوده که از سالهای دور در گوشهٔ این کوچه، آرام نشسته است.
آرامگاه کنونی ابراهیم پورداوود در زمانهٔ خود، مکتبخانهٔ محلهٔ تاجر رشتی، حاجی داوود بود. زمانی که هنوز مدرسهای برای آموزش نبود، حاج داوود برای رفاه پسرانش، بخشی از حیاط خانهٔ خود را برای تحصیل پسرانش، به مکتبخانه اختصاص داد. این مکتبخانه، بعدها محل آموزش کودکان محله و سرانجام به وصیت پدر، آرامگاه ابدی و خانوادگی پورداوود و پسرانش شد.
آرامگاه استاد ابراهیم پورداوود در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ با شمارهٔ ۸۷۸۱ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، اما با تمام این تفاسیر، گویا ثبت ملی این بنا، کمکی به رهایی آن از بیمهری نکرده است. آخرین باری که درب این آرامگاه برای عموم گشوده شد، ۱۴ تیر سال ۱۳۹۷خورشیدی به مناسبت روز ملی قلم بود. در این روز به بهانهٔ نکوداشت «ابراهیم پورداوود»، درب آرامگاه پس از بیست و سال و اندی بازگشایی، غبارروبی و گلباران شد. اما دوباره پس از آن در سایهٔ سنگین فراموشی فرو رفت.
به واقع آنچه موجبات جدایی مردم از تاریخ فرهنگیشان را پدید میآورد، نادیده گرفتن بسیاری از مفاخر و نامآوران فرهنگ، تاریخ و ادبیات است. نامآوران هر بوم، فارغ از هر نحلهٔ فکری، بخشی از حافظهٔ تاریخی آن سرزمین هستند که باید به جای حذف و یا فراموشی، به عنوان یک فرصت برای جذب حداکثری و همچنین ایجاد فضای گفت وگو و هماندیشی آرا و عقاید نگریسته شوند.
بنای تاریخی آرامگاه استاد پورداوود سالهاست متروک مانده و فقط عده معدودی میدانند، پورداوود چه خدمت بزرگی به زبان فارسی و فرهنگ ایران کرده است. در طول این بیست سال و اندی، مسوولین هیچ اقدامی برای مرمت و بازسازی این بنا نکرده و آن را به حال خود رها کردهاند.
این آرامگاه تاریخی سالهاست مهجور افتاده و غبار فراموشی بر آن سخت سنگینی میکند و تاسفبارتر آنکه هیچ تابلویی نیز برای راهنمایی گرشگران و علاقهمندان، برای رسیدن به این مکان وجود ندارد و اینگونه است که یکی از ظرفیتهای مهم علمی، فرهنگی و گردشگری این شهر به انزوا کشیده شده است.
در روزهای اخیر اما گویی آرامگاه استاد پورداوود، رنگ و رویی تازه کرده است، اما نه به همت میراث فرهنگی گیلان، بلکه به دست یک همسایهٔ دلسوز و دغدغهمند. اگر چه نگهداری از بافتها و بناهای تاریخی وظیفهٔ همهٔ مردم است، اما این مهم وظیفهٔ ذاتی ادارهٔ کل میراث فرهنگی است که قانون بر عهدهٔ آن گذاشته است اما افسوس که سهلانگاری درازمدت، فرسودگی تدریجی و مرگ این بنای تاریخی را رقم زده است.
یکی از ساکنان آپارتمان مجاور آرامگاه، با هزینهٔ شخصی، اقدام به رنگآمیزی چوبهای زیر حلب کرده و دستی بر سر روی این بنای فرسوده کشیده است. بنایی از شدت نم، ترک، گذر زمان و رهاشدگی، هر لحظه، بیم فروریختناش میرود. آن هم بنایی که در زیر آن تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم خفته است. به قول ماکسیم گورکی که میگوید:«زیر هر سنگ قبر، یک تاریخ کامل نهفته است».
ابراهیم پورداوود، ایرانشناس، اوستاشناس و نخستین مترجم فارسی اوستا است. او اولین دانشجوی ایرانی است که در زبان و ادبیات اوستایی و همچنین زبان پهلوی تحصیل کرد و بعد از بازگشت به ایران،کرسی ادبیات باستان و زبان اوستا در دانشگاه تهران به او سپرده شد. ترجمهٔ اوستا بزرگترین تالیف اوست. از استاد پورداوود گزارش اوستا در ده جلد، ایرانشاه، خرمشاه، پوراندخت، گفت و شنود پارسی، فرهنگ ایران باستان، هرمزدنامه و بیش از پنجاه و یک مقاله به یادگار مانده است.
دانشگاه تهران به مناسبت شصتمین سالروز تولد پورداوود در سال ۱۳۲۵ خورشیدی، نشان ادبی را به او اهدا کرد.خدمات مطالعاتی و پژوهشی پورداوود تا به آنجا بود که در سال ۱۳۴۴خورشیدی، نمایندهٔ پاپ، پل ششم در ایران، نشان شوالیهٔ سن سیلوستر را به وی تقدیم کرد.
همچنین دولت هند نیز، بزرگترین نشان علمی و فرهنگی دولتش، یعنی نشان تاگور را در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به وی اهدا نمود. پورداوود در بیست و ششم آبان ماه سال ۱۳۴۷ خورشیدی از این جهان، رخت بربست.
بسیاری از کارگزاران و تصمیمگیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با سادهانگاری راهحلهایی پیشنهاد میکنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.
در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتابهای برندهی جایزهی نوبل ادبیات را بررسی میشود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کردهاند و در سبکهای نوآورانهای نوشته شدهاند.
افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بیاخلاقی، بیادبی و مغالطه به کار میآیند تا برای کشف حقیقت.
توصیههای جان هایدر برای تربیت رهبران مقتدر و عاقل
نگاهی به ترجمهی جدید «غرور و تعصب»