انصاف نیوز: مفهوم «لامسه اجتماعی» در اندیشه علامه حکیمی، یک مفهوم عمیق و چندلایه است که به ارتباط عمیق و همدلانه انسانها با یکدیگر اشاره دارد.
• درک درد دیگران: علامه حکیمی، درد را پیوندی میان انسانها میداند. به اعتقاد ایشان، درک درد دیگران و همدلی با رنجهایشان، انسان را به سمت مسئولیتپذیری و تلاش برای رفع مشکلات جامعه سوق میدهد.
• ارتباط عمیق و صمیمانه: لامسه اجتماعی فراتر از یک ارتباط سطحی است. این ارتباط، بر پایه شناخت عمیق از نیازها، احساسات و شرایط زندگی دیگران بنا شده است.
• مسئولیتپذیری اجتماعی: کسی که لامسه اجتماعی قوی دارد، خود را نسبت به جامعه مسئول میداند و برای بهبود شرایط زندگی دیگران تلاش میکند.
• رشد معنوی: درک درد دیگران و تلاش برای کمک به آنها، باعث رشد معنوی فرد میشود و او را به سمت کمال انسانی سوق میدهد.
• تقویت احساس تعلق: فردی که لامسه اجتماعی قوی دارد، احساس تعلق بیشتری به جامعه میکند و احساس میکند که بخشی از یک کل بزرگتر است.
• کاهش فردگرایی: لامسه اجتماعی، فردگرایی را کاهش میدهد و باعث میشود افراد به جای منافع شخصی، به منافع جمعی فکر کنند.
• ایجاد جامعه همدل: جامعهای که افراد آن لامسه اجتماعی قوی دارند، جامعهای همدل، مهربان و با همکاری است.
• کاهش فاصله طبقاتی: لامسه اجتماعی، باعث کاهش فاصله طبقاتی و ایجاد برابری بیشتر در جامعه میشود.
• تقویت روحیه جمعی: لامسه اجتماعی، روحیه جمعی را تقویت میکند و باعث میشود افراد برای رسیدن به اهداف مشترک، با هم همکاری کنند.
به طور خلاصه:
لامسه اجتماعی، کلیدی برای ایجاد یک جامعه سالم و پویا است. این مفهوم، ما را به همدلی، مسئولیتپذیری و تلاش برای بهبود شرایط زندگی دیگران دعوت میکند.
برگرفته از مجموعه ۱۲ جلدی الحیات /محمدرضا حکیمی،محمد حکیمی، علی حکیمی
منبع: کانال تلگرامی موسسه حفظ و نشر آثار علامه محمدرضا حکیمی
بسیاری از کارگزاران و تصمیمگیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با سادهانگاری راهحلهایی پیشنهاد میکنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.
در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتابهای برندهی جایزهی نوبل ادبیات را بررسی میشود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کردهاند و در سبکهای نوآورانهای نوشته شدهاند.
افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بیاخلاقی، بیادبی و مغالطه به کار میآیند تا برای کشف حقیقت.
توصیههای جان هایدر برای تربیت رهبران مقتدر و عاقل
نگاهی به ترجمهی جدید «غرور و تعصب»