جامعهشناسان جوان: آیا باید فهم ما از دیگران طبق ضوابط و ملاکهای خود آنها باشد؟
برای فهم ما از دیگران عالمان علوم اجتماعی چهار نوع پاسخ، به این پرسش داشتهاند که آنها را با یکدیگر مرور میکنیم.
۱- تأویل گرایان
تأویل گرایان به این پرسش قاطعانه پاسخ مثبت دادهاند.
آنها چنان تحت تاثیر ضرورت توجه به معناهای رفتار سوژههایشان و حاصل این رفتار هستند که می گویند توضیح در علوم اجتماعی صرفاً به معنای پرده برداشتن از این معناهاست و لاغیر.
بنابراین، تأویل گرایان را میتوان به عنوان نظری تعریف کرد که میگوید درک رفتارها، محصولات و روابط انسانی صرفاً بازسازی درک خود افراد درگیر در خلق محصولات یا انجام رفتارها از خودشان است.
به عبارت محاورهای، تأویل گرایان فکر میکنند که درک دیگران همان درک معنای کارهایی است که انجام میدهند و درک این معنا، همان درک آنها برحسب ضوابط و ملاکهای خودشان است.
۲- علیّت
پدیدههای اجتماعی صرفاً ساختارهای معنایی انتزاعی نیستند، پدیدههای اجتماعی وقایع و چیزهایی هم هستند که در جهان رُخ میدهند. به همین دلیل فهم آنها مستلزم چیزی بیش از صرف دانستن این است که آنها چه معنایی دارند؟
ما باید این را نیز بدانیم که آنها چرا رُخ میدهند؟
اگر خلاصه و موجز بگوییم، برای فهم اعمال قصدی ما نیاز داریم چیزی بیش از صرف معنای آنها را بدانیم، ما نیاز داریم علت آنها را نیز بدانیم.
این مسئله را میتوان تعمیم داد تا پدیدههای اجتماعی را به شکل گستردهتری در بر بگیرد.
بنابراین، تأویل و تفسیر محتوای جهان بینی یک جامعه یا معناهای پایهای آن، گرچه آشکار میسازد که این جهان بینی چیست؟ اما توضیح نمیدهد که چرا این جامعه این جهان بینی را دارد؟
یا چرا این جهان بینی در آن جامعه شکل گرفته است؟
یا چرا این جهان بینی تقویت کننده فلان روابط اجتماعی است؟ و نه فلان روابط دیگر؟
یا چرا عدهای خاص ظاهراً با شور و حرارت بیشتری از دیگران از این جهان بینی حمایت میکنند؟
برای پاسخ دادن به این سوال ها ما نیازمند پاسخهایی هستیم که اگر اگر کلی بگوییم، پاسخهای علّی هستند.
جمود تأویل گرایی در بُعد معنادار عمل انسانی مانع از آن شده است که بتواند شرح و گزارشی در مورد سوال ها و پاسخهای علّی که این همه در علوم اجتماعی مهم هستند، بپروراند.
۳- توانش
علوم اجتماعی نوعاً به دنبال توضیح پدیدهها به نحوی متفاوت از توضیح پدیدهها در علوم طبیعی هستند.
علوم اجتماعی به دنبال توضیح اَعمال قصدی و محصولات این اعمال هستند که بر حسب معنایشان توصیف میشوند.
نتیجه این میشود که نظریه ها در علوم اجتماعی وظایفی متفاوت از نظریهها در علوم طبیعی پیدا میکنند.
خصوصاً، علوم اجتماعی در کنار نظریههای علّی به نظریههای توانشی (Competence) نیاز پیدا میکند.
اَعمال قصدی هم عقلانی و هم تحت حاکمیت قواعد هستند.
برای آن که عاملی واقعاً عامل باشد، و برای آنکه عملی واقعاً عملی از نوع خاص باشد، کنشهای عاملان و محصولات آنان باید تجسم این اصول به شیوهای مورد پذیرش همگان و قابل شناسایی برای عموم باشد.
یک عمل گفتاری فقط در صورتی سلام کردن به حساب میآید که سلام کنندگان به نحوی قابل شناسایی سلامشان را بیان کنند.
در شطرنج شما فقط در صورتی مات میشوید که حریف بنا به قواعد مجاز شطرنج حرکت کند.
همانگونه که در مثالها گفتیم، قواعد پایهای انجام اعمال قصدی و حاصل آنها را مقدور میکنند.
فعالیت قصدی پیرو قواعد هستند و باید با هنجارهای فهم پذیری مطابقت داشته باشد.
رفتار مطابق قاعده و عقلانی به نحوی تقلیل ناپذیر خصلت هنجارین دارد.
مات کردن، قول دادن به دیگران و رای دادن بسته به این که با قواعد همخوانی داشته باشند یا نه؟ به نتیجه میرسند یا نمیرسند.
نظریه توانشی به دنبال عیان کردن نظام قواعد و هنجارهای عقلانیتی است که انجام فعالیتهای نمادین معنادار و حاصلهایش را مقدور میکند.
نظریههای توانشی در علوم اجتماعی فراوانند.
مثلاً نظریه پراگماتیک همگانی هابرماس به دنبال آن است که شرایط شناختی و عملی از پیش مفروض در اشکال ارتباطی را عیان کند (شکلی از تعامل اجتماعی که متوجه فهم متقابل است).
نظریه هابرماس، نظریهای توانشی است چون میخواهد قواعد، ساختارها، و تواناییهایی را که تسلط بر آنها در زیرِ توانایی عاملان برای انتقال معنا با اعمال یا بیان یا محصولاتشان نهفته است، روشن سازد.
۴- نظریههای انتقادی
این نظریهها هدفشان درک مکانیسمهایی است که افراد از طریق آنها تابع ایدئولوژی ها میشوند و بنابراین به طور سیستماتیک درگیر در رفتار غیرعقلانی میشوند.
به طور مثال، اشکال زندگی که در کلیتشان بر سوء فهمها یا به اصطلاح مارکس بر آگاهی کاذب بنا شوند.
پس، آیا ما باید دیگران را بر حسب ملاکها و ضوابط و اطلاحات خودشان بفهمیم؟
آری، از این جهت که ما نمیتوانیم پدیدههای قصدی و محصولات آنها را در مقام قصدیت بفهمیم، بی آنکه مشخص کنیم این پدیدهها برای عاملان درگیر در این پدیدهها چه معنایی دارند.
اما، از جهت دیگر، نه. چون توضیح پدیدهها غالباً مستلزم پیشتر رفتن از منابع مفهومی افراد مورد پژوهش است.
منبع: فِی، برایان (۱۳۹۳)، فلسفه امروزین علوم اجتماعی؛ با نگرش چند فرهنگی، ترجمه خشایار دیهیمی، تهران: انتشارات طرح نو، چاپ پنجم، ص ۲۳۹-۱۹۹
بسیاری از کارگزاران و تصمیمگیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با سادهانگاری راهحلهایی پیشنهاد میکنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.
در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتابهای برندهی جایزهی نوبل ادبیات را بررسی میشود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کردهاند و در سبکهای نوآورانهای نوشته شدهاند.
افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بیاخلاقی، بیادبی و مغالطه به کار میآیند تا برای کشف حقیقت.
توصیههای جان هایدر برای تربیت رهبران مقتدر و عاقل
نگاهی به ترجمهی جدید «غرور و تعصب»