img
img
img
img
img
محسن آزموده

روز همبستگی

محسن آزموده

اعتماد: نسل جوان بعید است بداند که ۳۰ تیر چه روزی است. تا همین چند سال پیش، مطبوعات و رسانه‌ها به مناسبت این روز، ویژه‌نامه‌ها و پرونده‌های متعددی منتشر می‌کردند، مصاحبه‌ها و نوشتارهایی درباره اینکه در این روز چه اتفاقی افتاد، چرا چنین شد، چه پیامدهایی داشت و… اما در سال‌های اخیر، یاد ۳۰ تیر به تدریج رو به محاق رفته و کسی به خاطر نمی‌آورد که در این روز، هزاران نفر با شعار «یا مرگ یا مصدق» به خیابان‌ها آمدند و علیه استبداد تظاهرات کردند و ده‌ها نفر جان دادند. 
در ۳۰ تیر چه اتفاقی افتاد؟ یک سال و چهار ماه پس از پیروزی نهضت ملی کردن صنعت نفت، اختلاف میان محمد مصدق، نخست‌وزیر و شاه بالا گرفته بود. دولت مصدق در آن روزها سخت درگیر مذاکره و چک و چانه زدن با دولت‌های غربی و دادگاه‌های بین‌المللی بود. انگلستان دعوا را به دیوان بین‌المللی لاهه ارجاع داده بود و دولت ایران مدعی آنکه این دیوان صلاحیت رسیدگی به منازعه را ندارد. همزمان در کشور انتخابات مجلس هفدهم برگزار می‌شد. به نوشته همایون کاتوزیان اگر انتخابات آزاد بود، اکثریت کامل نصیب دولت مصدق می‌شد، اما متنفذان محلی در شهرستان‌ها مخالف مصدق بودند و با حمایت ارتش و نیروهای انتظامی محلی و روسای ژاندارمی که همگی از شاه اطاعت می‌کردند، در انتخابات تقلب می‌کردند. حزب توده هم در تهران و شهرهای دیگر مترصد بود که کاندیداهای خود را به مجلس بفرستد. دولت می‌کوشید از تقلب در انتخابات جلوگیری کند. 
درنهایت نامزدهای جبهه ملی در شهرهای بزرگ برنده شدند، اگرچه همه آنها تعهد کاملی به مصدق نداشتند. در شهرهای کوچک طرفداران شاه پیروز شدند. تا خرداد ۱۳۳۱ اسامی ۸۰ نفر از ۱۳۶ نفر نماینده مجلس اعلام شد. مصدق همزمان برای شرکت در جلسه دادگاه‌های بین‌المللی و شنیدن شکایت دولت بریتانیا عازم لاهه شد. او شخصا در جلسه افتتاحیه دیوان لاهه حضور پیدا کرد و سپس برای گشایش مجلس هفدهم به تهران برگشت. 
با شروع کار مجلس هفدهم، مصدق باید بنا به سنت قانونی موجود، برای اخذ رای اعتماد از مجلس جدید، استعفا می‌داد. او پیش‌تر برای مشورت پیرامون کابینه به دربار رفت و در دیدار با شاه، خواستار آن شد که خودش عهده‌دار وزارت جنگ شود. این پیشنهاد برای شاه تحقیرآمیز تلقی شد و با خشم به مصدق پاسخ داد: «بهتر است ابتدا او (یعنی شاه) چمدان‌هایش را ببندد و از کشور برود.» مصدق هم گفت اگر این پیشنهاد پذیرفته نشود، استعفا می‌دهد. شاه تا شب مهلت خواست اما جواب مشخصی نداد. در نتیجه مصدق روز ۲۵ تیر ماه استعفا داد. شاه و دربار که مترصد این موقعیت بودند، قوام‌السلطنه رجل سیاسی قدرتمند و ذی‌نفوذ را به جای مصدق برای نخست‌وزیری به مجلس اعلام کردند. 
خبر استعفای مصدق و انتصاب قوام با واکنش وسیع سیاستمداران و مردم مواجه شد. در این میان نطق رادیویی و بیانیه قوام بزرگ‌ترین اشتباه کارنامه سیاسی او بود. او که به عنوان سیاستمداری قاطع و محکم شناخته می‌شد، با لحنی که تناسبی با وضعیت جدید نداشت، مخالفان را با تعابیر تند و خشن تهدید کرد و از برقراری «محاکم انقلابی» و «حکم خشک و بی‌شفقت قانون» سخن گفت. در بیانیه قوام آمده بود: «به عموم اخطار می‌کنم که دوره عصیان سپری شده، روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرارسیده است. کشتیبان را سیاستی دیگر آمد.»
این تهدیدها به جای آنکه طرفداران نهضت ملی را سر جای خود بنشاند، موجب واکنش شدید گروه‌های مختلف شد. از روز ۲۹ تیر ماه اعتصابات گسترده آغاز شد و نمایندگان جبهه ملی در مجلس نیز تحصن کردند. به نوشته کاتوزیان اعتصاب‌ها و تظاهرات عمومی تقریبا خودانگیخته بود. در روز ۳۰ تیر، از افسران ارتش خواسته شد تا جلوی تظاهرات عمومی را بگیرند. این دستور موجب شد که برخی نیروهای نظامی در این روز بی‌رحمانه به روی مردم آتش گشودند و در تهران دست‌کم ۱۷ نفر کشته و عده‌ای زخمی شدند. شاه و دربار که مقاومت مردم را دیدند، ناگزیر از عقب‌نشینی شدند. عصر روز ۳۰ تیر، شاه از قوام خواست که استعفا دهد و مصدق را به نخست‌وزیری منصوب کرد. 
روز بعد خبر پیروزی دولت ایران در دادگاه لاهه به شادی مضاعف مردم انجامید و مصدق بار دیگر، این بار در اوج محبوبیت و موفقیت به قدرت رسید. کشته‌شدگان ۳۰ تیر را در ابن‌بابویه شهر ری دفن کردند و مجلس شورای ملی آنها را «شهید راه وطن» نامید. 
پیروزی ملت و دولت برگزیده ایشان در برابر شاه و دربار، نتیجه همبستگی و اتحاد و همصدایی بود. ۳۰ تیر نشان داد که اگر مردم به‌رغم همه اختلاف‌نظرها و علایق با یکدیگر متحد شوند، می‌توانند در مقابل نیروهای سرکوب رژیم استبدادی، نه فقط مقاومت کنند، بلکه پیروز شوند. یک سال و یک ماه بعد، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با از دست رفتن این اتحاد و همبستگی و بروز اختلاف‌ها و شکاف‌ها میان نیروهای حاضر در ۳۰ تیر، کودتای ۲۸ مرداد به وقوع پیوست. جمعیت‌های عظیمی که در ۳۰ تیر در خیابان‌ها تجمع کردند، در ۲۸ مرداد، غایب بودند و در نتیجه عده‌ای اجامر و اوباش با حمایت نظامیان و برنامه‌ریزی نیروهای خارجی توانستند دولت مصدق را ساقط سازند. 

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  راز علاقه‌ی انسان‌ها به این موجود رعب‌آفرین

زامبی‌ها چگونه وارد دنیای ما شدند؟ 

  بگویید رفته باران‌ها را تماشا کند

به مناسبت زادروز بیژن جلالی

  خنده بر خود در آینه‌ی آثار پزشکزاد                        

او در آینه خودخندی شخصیت‌های دایی جان ناپلئون خودش را می‌بیند و در حقیقت به خود وجودی‌اش می‌خندد.

  فضای مجازی و مدعيان بی‌هنر آن

مگر می‌شود فرهنگ این کشور را تنها با دو سطر اینجا در «فیسبوک» و سه سطر آنجا در توییتر و تلگرام ارتقا داد؟

  نطفه‌‌ی «آدامس» در سال دوم سلطنت ناصرالدین‌شاه بسته شد

شوروی آدامس را سرگرمی کاپیتالیستی تلقی می‌کرد.