img
img
img
img
img
شوپنهاور

غنای روحی انسان از دیدگاه شوپنهاور

انصاف نیوز: «خلأ روحی، علت عمدهٔ آن است که آدمیان به دنبال معاشرت، تفریح، سرگرمی، و انواع تجمّلاتی می‌روند که بسیاری از مردم را به اسراف و سرانجام به فقر می‌کِشاند. هیچ چیز مطمئن‌تر ‌از غنای درونی، غنای روحی، آدمی را از این بیراهه مصون نمی‌کُند: زیرا این غنا هرچه بیشتر شود، برای بی‌حوصلگی جای کم‌تری باقی می‌گذارد.

کسی که از نظر ذهنی پرمایه است، در درجهٔ اول طالب این است که از رنج و ناراحتی آزاد باشد و آرامش و فراغت داشته باشد و در نتیجه، به دنبال زندگی آرام، با قناعت و در حد امکان، بدون درگیری است.از این رو، پس از اندک آشنایی با کسانی که به اصطلاح همنوع او هستند، به انزوا کشیده می‌شود و اگر شعوری در حد کمال داشته باشد، تنهایی را بر می‌گزیند.

زیرا هرچه آدمی بیش‌تر در درون خود مایه داشته باشد، از بیرون کم‌تر می‌خواهد و دیگران هم کم‌تر می‌توانند چیزی به او عرضه کنند. از این رو، بالا بودن شعور به دوری از اجتماع منجر می‌گردد. کسی که در قطب مقابل قرار دارد، به محض اینکه از چنگ نیاز بیرون می‌آید و نفَسی می‌کِشد، به هر قیمت در پی تفریح و معاشرت خواهد بود و با هرکس و هر چیز به آسانی در می‌آمیزد و از هیچ چیز به اندازه خود نمی‌گریزد.

زیرا در تنهایی، هنگامی که هرکس به خویشتن خود باز می‌گردد، معلوم می‌شود که در خود چه دارد. ابله در جامهٔ ارغوانی، زیر بار طاقت فرسای شخصیت فقیر خود می‌نالد، حال آنکه فرد با استعداد، با افکار خود، خشک‌ترین محیط را بارور و زنده می‌کند. از این رو گفتهٔ سنکا کاملا درست دست که:
«بار حماقت بر دوشِ خودِ حماقت است.»

همچنین این جملهٔ یسوع بن سیراخ که «زندگی احمق، بدتر از مرگ است.» صادق است. بنابراین می‌بینیم که هرکس به همان اندازه که معاشرتی است، از نظر فکری فقیر و به طور کلی عامی است. زیرا آدمی در این جهان انتخاب چندانی ندارد، جز اینکه میان تنهایی و فرومایگی، یکی را برگزیند.

معاشرتی بودن گرایشی خطرناک و حتی تباه کننده است، زیرا ما را با کسانی درارتباط قرار می‌دهد که بیشترشان از نظر اخلاقی فرومایه و از لحاظ ذهنی کُند و منحط‌اند. انسانی که معاشرتی نیست نیازی به معاشرت ندارد. پُرمایه بودن، به آن اندازه که ما را از معاشرت بی‌نیاز کند، به این علت موجب سعادت می‌گردد که تقریباً همهٔ رنج‌هایِ ما از جامعه نشأت می‌گیرند و آرامش خاطر که در کنار سلامت مهم‌ترین سعادت به شمار می‌آید، در اثر هرگونه معاشرت به خطر می‌افتد و بدون تنهاییِ بسیار، دست یافتنی نیست.»

آرتور شوپنهاور؛ در باب حکمت زندگی؛ ترجمهٔ محمد مبشری، انتشارات نیلوفر

منبع: کانال تلگرامی مسعود زنجانی

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  «حد وسط»؛ کلید طلایی فلسفه‌ی «ارسطو» برای باز کردن دروازه‌ی «خوشبختی»

یکی از جنبه‌های مهم حد وسط طلایی این است که این حد وسط نسبت به افراد و شرایط مختلف می‌تواند متفاوت باشد.

  منادی نهاد ناآرام سیاست

از نظر شانتال موف جوهر امر سیاسی، نه اجماع که ستیز است.

  این تصمیمات به مردم آسیب می‌زند

بسیاری از کارگزاران و تصمیم‌گیرندگان به علت ناآشنایی با متغیرهای گوناگون مسائل رفتاری، با ساده‌انگاری راه‌حل‌هایی پیشنهاد می‌کنند که البته مبتنی با دیدگاه علمی نیست.

  کاوش در میراث ماندگار جایزه‌ی نوبل

در این مقاله برخی از تأثیرگذارترین کتاب‌های برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات را بررسی می‌شود که بر موضوعات متنوعی تمرکز کرده‌اند و در سبک‌های نوآورانه‌ای نوشته شده‌اند.

  برخی آفت‌های نقد و نقدشنوی

افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بی‌اخلاقی، بی‌ادبی و مغالطه به کار می‌آیند تا برای کشف حقیقت.