انجمن جامعهشناسی ایران: سادهترین تعریف از اختلال استرس پساز سانحه عبارتست از:
« اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) وضعیت سلامت روانی است که بر اثر یک رویداد وحشتناک، تجربه یا مشاهدهی آن ایجاد میشود. علائم ممکن است شامل بازگشت(به شرایط مشابه) کابوس و اضطراب شدید و همچنین افکار غیرقابل کنترل در مورد ( آن) رویداد باشد. نشانگان این اختلال ممکن است در عرض یک ماه پس از یک رویداد آسیب زا شروع شود، اما گاهی اوقات این نشانگان ممکن است تا سالها پس از رویداد ظاهر نشوند».
چرا نشانههای خاطرات مزاحم از عوامل ایجادکنندهی این نوع اختلال برای افراد مبتلا مشکل ساز میشود؟
« نشانگان حافظههای مزاحم ممکن است شامل موارد زیر باشد:
خاطرات ناراحت کنندهی مکرر و ناخواسته از رویداد آسیب زا
احیای رویداد آسیب زا به گونهای که گویی دوباره اتفاق می افتد (فلش بک)
رویاهای ناراحت کننده یا کابوس در مورد رویداد آسیب زا
پریشانی شدید عاطفی یا واکنشهای فیزیکی به چیزی که فرد را به یاد رویداد آسیب زا میاندازد» ( همان).
این توضیحات کوتاه آغازین را برای ورود به یک گزارهی مهم بیان کردم:
در جوامعی که جنگ، کشمکشها و بحرانهای طولانی و عمیق اجتماعی را تجربه کردهاند، وجود عوامل مشابه آسیبزا با تشدید خاطرات مزاحم؛ اختلال استرس پس از سانحه را افزایش میدهد. #ایران از جملهی این جوامع است.
به این موارد خوب دقت کنیم:
۱- هشت سال جنگ طولانی با کشور همسایه با پیوندهای فرهنگی، دینی، خویشاوندی و تاریخی
۲- ترومای سوگ بیش از دویست هزار جانباختهی جنگ و بازماندگان آنها
۳- جراحت و آسیب بیش از نیم میلیون انسان بهعنوان مجروحان و اسرای بازگشته از دوران اسارت با زخمهای جسمی و روانی و خانوادههای ایشان که به روایت و استناد برخی از پژوهشهای انجام شده در مرکز بهداشت روانی و دفتر تحقیق و پژوهش بنیاد شهید و امور ایثارگران به اختلال استرس پس از سانحهی ثانویه مبتلا شدهاند( با کمال تأسف نمیتوانم آمار و شناسنامهی دقیقی از این پژوهشها ارائه دهم چون پس از تغییر ساختار حوزهی پژوهش در این بنیاد، کسب اطلاعات از این آرشیو مقدور نیست).
۴- بهطور خاص به نقل از خبرگزاری دولتی ایرنا:
«طبق آمارهای سه سال گذشته، ۴۳ هزار جانباز اعصاب و روان در کشور داریم که ۷ هزار و ۲۰۰ نفر از آنان بیمار شدید روانپزشکی هستند که به مراقبتهای بهداشتی ویژه نیاز دارند»( فروردین ۱۴۰۱).
۵- وجود آسیب مستقیم و غیرمستقیم ناشی از اختلالات سلامت روان گروههای مختلفی از مردم براثر جنگ هم چون: آوارگان جنگ، کودکان و نوجوانان مناطق مختلف، پزشکان، پرستاران و کادر درمان، رانندگان حمل اقلام غیرنظامی به مناطق جنگی، شاغلین مناطق تأمین انرژی کشور در زمان جنگ، خبرنگاران و عکاسان و تصویر برداران، شاغلین سازمانهای مرتبط با مددکاری و اطلاع رسانی کشتهشدگان، مجروحان و اسیران جنگ به بازماندگان، شاغلین مراکز ساماندهی شناسایی و خاکسپاری کشتهشدگان و دهها گروه دیگر
۶- وجود بحرانهای عمیق و شدید اقتصادی چون رکود، تورم، فلاکت، رشد بیرویهی نقدینگی، کاهش و در برخی موارد نابودی تولیدات ملی برای چند دههی متوالی
۷- وجود بحرانها و کشمکشهای سیاسی و اجتماعی پیاپی با جانباختن و مجروحیت برخی از افراد جامعه
۸- وجود و افزایش آسیبها و اختلالات سلامت روان فردی و اجتماعی بهعنوان زمینههای تشدید کنندهی نشانگان اختلال استرس پس از سانحه
سالها مطالعه، گفتوگو با بازماندگان جنگ هشت ساله و دیدار خانوادههای ایشان و مشکلات آنان این موضوع مهم را برایم آشکار نموده که جنگ چه بطور فیزیکی و عینی رخ دهد و چه در مرحلهی اضطراب و روایت رسانهای جریان داشته باشد، برای مردم آسیب دیدهی این سرزمین که طعم آنرا پیش از این چشیده و از آن زخم خوردهاند؛ نتیجهای جز تجدید خاطرات مزاحم و اختلال بیشتر سلامت روان در بر نخواهد داشت.
قرار دادن دوبارهی یک سرزمین و مردمانش در ویرانی و پلشتی جنگی دیگر حتی جنگ رسانهای و تبلیغاتی، هدیهی زخم و درد به آنهاست که امید توسعهیافتگی و یک زندگی معمولی را هرچه بیشتر از ایشان میستاند.
مطالبهی مدنی و بسیار مهمی که حاکمیت باید آنرا جدی بگیرد و بدان توجه کند:
این سرزمین نیازمند صلح و آرامش و رفاه است نه جنگ!
بدین بیندیشد که آیا ساکنان یک سرزمین که اعتماد عمومی به حاکمانش دچار بحران است، دو بار از یک سوراخ گزیده میشوند و خود را سپر انسانی خواهند نمود؟
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش
آیا این محتواها میتوانند ما را خشنتر کنند؟
این فیلمهای جاسوسی تنشها، دسیسهها و پنهانکاریهای رایج در دنیای جاسوسی و خبرچینی را با دقت وسواسگونه نمایش میدهند.
با اینکه نوجوانان امروزه کمی از مطالعه فاصله گرفتهاند اما میتوانیم با توصیهٔ کتابهای مناسب به آنها، عادت کتابخوانی را میان آنها رواج دهیم.
سیاست زندگی مبتنی بر روزمرگی البته انعطاف پذیر و سیال است اما فاقد الگوهای تثبیت شدهای است که نظم اجتماعی را امکان پذیر سازد.
من و بابام، فقط به قسمتهای خوب و شیرین رابطهی پدر و پسر نپرداخته است و به همین خاطر واقعی به نظر میرسد.