اعتماد: چارلز جان هوفام دیکنز یکی از تاثیرگذارترین و برجستهترین نویسندگان زبان انگلیسی و فعالان اجتماعی دوره ویکتوریاست. دیکنز در کودکی به خاطر به زندان افتادن پدرش مجبور به تامین معاش خانوادهاش شد. کار در کودکی و بزرگسالیاش به عنوان یک خبرنگار دادگاه و امور عمومی و پارلمانی باعث کسب اندوختهای از مسائل اجتماعی و دادگاهی برای وی شد که در رمانهایش مجال بروز یافت. او از جمله نویسندگانی بود که کار و زندگی خصوصیدر آفرینش آثار ادبیاش تاثیر بسزایی داشت. او نه تنها از دوران کودکی و دادگاه در شکل بخشیدن به شخصیتهایش کمک گرفت که فرزندانش نیز منبع الهام وی بودند و شخصیتها، خصلتها و تجربیات آنها بر نوشتههای او تاثیر گذاشتند. برای نمونه دخترش کتی الهامبخش شخصیت نل کوچولو در عتیقهفروشی قدیمی بود. رمانهای دیکنز به خاطر برخورداری از شخصیتهای زنده و توصیفهای واضح از سختیها و مشکلاتی که فقرا و یتیمان با آن دست و پنجه نرم میکردند، بسیار زنده و ملموس بودند. او در اغلب آثارش از اثرات غیرانسانی صنعتی شدن و وسواس سودگرایی انتقاد میکرد و آثار او مناظر شهری شلوغ، شرایط کارخانه و نابودی روابط انسانی را به تصویر میکشید. حتی توصیفهای روشن او از خیابانها و زاغههای لندن، خوانندگان را وادار میکرد تا با جنبههای تاریکتر شهر روبهرو شوند. آثاری که او درباره کار کودکان و خانههای کار تحریر کرده بود، دروازههای اصلاحات اجتماعی را به روی جامعه و مردم باز کرد. توانایی دیکنز در برانگیختن همدلی و شفقت از ویژگیهای بارز نوشتههای او بود. خوانندگان آثار دیکنز احساس میکردند عمیقا با شخصیتهای او مرتبط هستند. در عین حال رمانهای او توانایی این را داشت تا خوانندگان تمام طبقات جامعه را درگیر خود کند. او با به تصویر کشیدن مسائل اجتماعی، آنها را تشویق کرد تا هنجارها را زیر سوال ببرند و به دنبال روشهای بهتری برای زندگی باشند. او از اهدافی مانند اصلاحات آموزشی، بهبود بهداشت و حقوق کارگران دفاع میکرد. آثار چندین قسمتی او که در مجلات منتشر میشدند و به خاطر ارزانی در دسترس همگان بودند، اذهان مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. دیکنز با تصویرسازی بیمثالش توانست بیعدالتیهای اجتماع را به تصویر درآورد. در عین حال جامعه ویکتوریایی واکنشهایی چندوجهی نسبت به آثار ادبی او داشت و تمام خوانندگان دیکنز او را تحسین نمیکردند و منتقدان سرسختی آثارش را نقد میکردند که برخی از آنها شخصیتهای رمانهایش را اغراقآمیز، طرحهای او را ملودراماتیک و احساساتش را بیش از حد میدانستند. حتی استفاده او از طنز نیز با وجودی که تقدیر میشد، مورد انتقاد آن عدهای بود که ادبیات جدیتری را ترجیح میدادند. دیکنز یکی از مدافعان سرسخت اصلاحات اجتماعی بود، نوشتههای او بر افکار عمومی تاثیر گذاشتند و به تغییر قوانین کمک شایانی کردند. خلق این زمینههای داستانی مدیون شناخت او بر مسائل حقوقی انگلستان بود. او به گزارشهای سریع و دقیق دادگاههایش معروف بود و در اوایل دهه بیست سالگی بهترین گزارشگر پارلمانی انگلستان شناخته شد. دیکنز در ابتدا شروع به نوشتن مقالات خود کرد که این مقالات در نهایت منجر به خلق رمانهای بیبدیلش شد. آثار او اطلاعاتی درباره نظام حقوقی انگلستان و روند قانونی دادگاه را در اختیار همگان قرار داد. دیکنز به عنوان یک خبرنگار دادگاه نقش مهمی در مستندسازی مراحل قانونی داشت و در جلسات دادگاه و محاکمهها حضور مییافت. او در کنار قاضی، وکلا و شاهدان در دادگاه کار میکرد و وظیفه اصلیاش ضبط کلمه به کلمه تمام گفتههایی بود که در جلسات بیان میشد. دیکنز با دقت کلمات هر فرد را رونویسی و شهادتها را ضبط میکرد. او پس از ثبت پرونده اقدام به ویرایش و جمعآوری اطلاعات و یادداشتهای خود را به رونوشت رسمی دادگاه تبدیل میکرد. این رونوشتها حکم سوابق رسمی، مستندسازی پروندهها و وقایع قانونی را داشتند. دیکنز برای این کار مهارت خاصی در گوش سپردن و توجه به جزییات داشت و دقت او در این کار امری حیاتی بود، زیرا این رونوشتها میتوانست بر تصمیمات قانونی و دادگاههای تجدیدنظر تاثیرگذار باشد. او برای برخی مطبوعات کار میکرد و گزارشهای مفصلی از محاکمات و مراحل قانونی آن ارایه میداد. او ناظر خاموشی بود که استدلال و عدالت را در سیستم حقوقی دوره ویکتوریا ضبط میکرد. کار دقیق او گذشته را حفظ و شناختی ژرف از تاریخ حقوقی انگلستان را ارایه کرد. پس از مدتی او از این کار فاصله گرفت و سردبیر مجله ادبی بنتلیز میسِلِنیز شد و با خلق رمانهایش چهره کریه پیچیدگیها و کاستیهای دادگاه انگلستان را بر همگان آشکار ساخت. این رماننویس برجسته ویکتوریایی، به شیوهای استادانه، در چندین اثر جاودانه خود مضامین حقوقی و پروندههای دادگاهها را در قالب رمانهایش ریخت و با مهارتی بینظیر دادگاه، وکلا و پروندههای حقوقی را ترسیم کرد و با پرداختن به موضوعاتی از قبیل ارث، مشروعیت، مالکیت قانونی و نقض حق چاپ به جذابیت و ماندگاری آثارش کمک کرد. بهطور کلی او از طریق پروندههای قضایی، موضوعاتی همچون عدالت، قربانی شدن و نقصهای اجتماعی را بررسی کرد. علاقه دیکنز به پروندههای دادگاه علاقهای چند وجهی و ترکیبی بود از تفسیرهای اجتماعی، تجربیات شخصی و میل به روشن کردن شرایط انسانی. شناخت دقیق دیکنز از دادگاههای کیفری انگلستان و ولز و چهار انجمن حقوقی شهر لندن و اطلاعاتی که دوستان وکیلش در اختیار او قرار میدادند، بر روایتهای او تاثیر بسزایی گذاشت. این عوامل در کنار تجربیات او باعث شدند که او بتواند مضامین حقوقی را در قالب رمان به مردم آن روزگار معرفی کند. اختلافات حقوقی به دیکنز اجازه داد تا در شخصیت پیچیدهاش پویایی ایجاد کند. از این رو رمانهایش به عنوان بسترهای ادبی عمل کردند و شخصیتهای آنها غالبا درگیر مسائل قانونی و معضلات اخلاقی بودند و خوانندگان را ترغیب به دانستن تاثیر قانون و اخلاق در زندگی میکردند. او در کتاب یادداشتهای پیکویک خود، فصل بیستم، جزییات اداره دفاتر وکلا را به دقت به تصویر کشید. این دفاتر حقوقی به خوبی دسیسههای قانونی را در نزد خوانندگان روشن ساختند. ذرهبین طنز او یاوهگوییها، ناکارآمدیها و پیچیدگیهای پروندههای حقوقی را آشکار ساخت. او با به سخره گرفتن دادگاههای کیفری انگلستان ناکارآمدی و رنجشی که این دادگاه برای طرفین دعوا ایجاد میکرد را برجسته کرد و نشان داد که این موسسات که در رمانهایش صرفا یک نام هستند، نماد پیچیدگی عدالت، اخلاق و طبیعت انسانی به شمار میروند. دیکنز از پروندههای دادگاه به عنوان وسیلهای برای نقد سیستم حقوقی و نقصهای اجتماعی استفاده کرد. این نبرد حقوقی به ظاهر پایانناپذیر در دادگاه عالی انگلیس، نمادی از بیهودگ
مروری بر هستیشناسی در شعر بیژن نجدی
از «رستم و سهراب» تا «اُدیپوس»
سروکله زدن با رمانهای ادبیات روسیه بدون درگیر شدن با اسامی شخصیتهای فراوانی که در کتاب حاضر هستند، غیرممکن است.
هم خودمان و هم بسیاری از اطرافیانمان به شکلهای مختلف درگیر این اختلالات و مشکلات هستیم.
دوگانگی درونی داستایفسکی زندگی بدون خدا را از نزدیک بررسی میکند تا به نفع خدا استدلال کند.