پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی: عنصر «شب» به عنوان یکى نمودهاى طبیعت، در شعر معاصر بنا به فراخور تفکر و جهانبینى ویژه شاعران نوگرا، با عواطف، اندیشهها و مفاهیم مختلفى درآمیخته شده و به عنوان ابزارى سمبلیک براى بازتاب مسائل اجتماعى و سیاسى به کار میرود، که در ادبیات کلاسیک، مصداقهاى آن کمتر یافت مىشود. این نماد، به عنوان یکى از مفاهیم و کلید واژههاى مشترک اشعار دو پیشگام ادب فارسى و عربى، نیما یوشیج و نازکالملائکه، جلوه خاصى به شعر این دو شاعر بخشیده است. اشتراکى که در بهکارگیرى سمبل شب در تصاویر شعرى دو شاعر یافت میشود؛ بار معنایى این نماد در توصیف تنهایى آزاردهنده و جانفرساى آن دو در عصر شبزدهشان است. اما این تعبیر، در شعر نیمایوشیج بازنمود تنهایى شاعر در گیر و دار مسائل اجتماعى – سیاسى زمانه خود و سمبل جهل، اختناق و خفقان حاکم بر جامعه است؛ در صورتى که در سرودههاى نازک الملائکه بیشتر در خدمت دلهرههاى شخصى و تنهایىهاى وهمافزاى خود شاعر به کار رفته و به مأمنى براى روح رنجور و خسته شاعر تبدیل شده است.
اصل مقاله را از اینجا دریافت کنید:
مروری بر هستیشناسی در شعر بیژن نجدی
از «رستم و سهراب» تا «اُدیپوس»
سروکله زدن با رمانهای ادبیات روسیه بدون درگیر شدن با اسامی شخصیتهای فراوانی که در کتاب حاضر هستند، غیرممکن است.
هم خودمان و هم بسیاری از اطرافیانمان به شکلهای مختلف درگیر این اختلالات و مشکلات هستیم.
دوگانگی درونی داستایفسکی زندگی بدون خدا را از نزدیک بررسی میکند تا به نفع خدا استدلال کند.