آوانگارد: در سال ۲۰۰۶، هنگامی که نجیب محفوظ در نودوچهار سالگی از دنیا رفت چند سالی میشد زندگیای امنیتی را میگذراند. نوشتههایش در غالب محافل ادبی دنیا شناخته شده بود و وی تنها شخص عرب در جهان بود که نوبل ادبیات را گرفته بود. طی هفت دهه حیات ادبی، محفوظ آثار زیادی از خودش بر جای گذاشت که در اکثر آنها جهان با مصر معاصر آشناتر شد. سهگانهی قاهره مهمترینِ این فعالیتها بود که محفوظ در اواسط دههی ۵۰ آن را منتشر کرد و چند سالی از نوشتن دست کشید. بازگشت محفوظ با «حکایتهای محلهی ما» بازگشتی جنجالی بود. بازگشتی که قریب به چهل سال بعد، در هشتادودو سالگی او، موجبات ترور نافرجام او را محیا ساخت.
نجیب محفوظ عبدالعزیز ابراهیم احمد الباشا در دسامبر ۱۹۱۱ در شهر قاهره متولد شد، شهری که صحنه تمام نوشتههای او درمورد مصر معاصر بود. در بیستویک سالگی اولین کتاب مهمش، مصر باستان، را منتشر کرد. پس از آن، بهترتیب نجوای دیوانگی را در ۱۹۳۸، پوچی سرنوشت را در ۱۹۳۹، رادوبیس: دلداده فرعون را در ۱۹۴۳ و تبس در جنگ را ۱۹۴۴ منتشر کرد.
«پوچی سرنوشت» اولین رمان او بود که همراه با رادوبیس: دلداده فرعون و جنگ تبس تریلوژی تاریخی او را تشکیل میدادند. پس از موفقیتهای نسبیای که نوشتههای اولیه محفوظ برایش به ارمغان آوردند، وی به سراغ رئالیسمی اجتماعی رفت که در اغلب آثارش از آن پس مشاهده شد. «کوچه مدق» و «خان الخلیلی» مشهورترین نوشتههای آغازین او در رئالیسم اجتماعی بودند. محفوظ ده سال پس از این آثار بود که تریلوژی مشهورش، سهگانه قاهره، را منتشر کرد و شهرت بسیاری پیدا کرد. دو سال بعد از آن نیز حکایتهای محله ما را منتشر کرد که جنجالهای زیادی برایش آفرید؛ بچههای محله ما تا ۲۰۰۶ در مصر چاپ نشد و محفوظ هم بر قولش مبنی بر چاپ نکردن این اثر در داخل مصر پایبند ماند. پس از حکایتهای محله ما، نجیب محفوظ حدود چهل کتاب دیگر نوشت که مهمترین آنها میرامار، هزارویک شب، عشق زیر باران، کافهی کرنک و سفر ابن فطومه بودند.
زمانهی زندگی محفوظ اصلاً آراموقرار نداشت و بازتاب آن در نوشتههای او قابل ادراک است. مصر در زمانهی پس از جنگ جهانی دوم، مثل دیگر کشورهای عربی، با مشکل اسرائیل مواجه بود و جنگهای مصر با اسرائیل بخش مهمی از اندیشههای محفوظ در قصههایش را درگیر به خود کردند. کافهی کرنک، که در ۱۹۷۴ منتشر شد، یکی از این آثار است که به جنگ ششروزه ۱۹۶۷، که میان اسرائیل از یک سو و مصر و سوریه و لبنان و اردن از سوی دیگر رخ داد، میپردازد. همچنین انسان مدرن و به بیان شفافتر، انسان مدرن عرب بزرگترین مسئلهای است که محفوظ در طول مسیر حرفهایاش آن را مطرح کرد و پس از تریلوژی مصر باستان با همت زیادی به آن پرداخت. از این حیث، محفوظ در مقام یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات اگزیستانسیالیستی شناخته میشود. همین نیز باعث شده است تا در بررسیهای متفاوت، آثار محفوظ در قیاس با همعصرانش از عناصر متفاوتی بهرهمند باشد.یکی از مهمترین آثار اگزیستانسیال محفوظ کتاب گداست. محفوظ در این قصه به شرح پرسشهای بنیادین بشر از خود پرداخته و معنای زندگی هدف اصلی او در این قصه است. مرگاندیشی و استیصال عمر حمزاوی، قهرمان قصهی گدا، و درگیری بیامان او با سرخوردگی، بهخصوص سرخوردگی سیاسی، وجهههایی اصیل از درگیریهای انسان عربِ میانهی سدهی بیستم است.
دستاوردهای محفوظ در ادبیات مدرن عرب، ادبیات اگزیستانسیال و فرم رئالیسم بهنحوی است که همواره بهعنوان یکی از بزرگترین نویسندههای عرب از او یاد میکنند. محفوظ در ۱۹۸۸ برنده نوبل ادبیات شد. او اولین نویسندهعرب و دومین آفریقایی بود که این جایزه را برنده شد ــ در ۱۹۸۶ وله سوینکا از نیجریه برنده نوبل ادبیات شده بود. در وبسایت بنیاد نوبل درمورد او آمده: «به پاس ارتقای بررسی و دقت در نکتههای ظریف رئالیسم و بهره بردن از فرم روایت عربی که تمامی نوع بشر میتوانند به آن استناد کنند.» محفوظ، تا ۲۰۲۳، آخرین نویسندهی عرب است که توانسته این عنوان را به دست آورد.
محفوظ در ۱۹۴۳ بود که رادوبیس: دلدادهی فرعون (به انگلیسی: Rhadopis of Nubia) را منتشر کرد. رادوبیس دومین کتاب از تریلوژی مصر باستان بود که محفوظ نوشت. جلد اول آن پوچی سرنوشت و سومین جلد آن تبس در جنگ بود. داستان رادوبیس در دوران پادشاهی کهن مصر و دودمان ششم آن روایت میشود. رادوبیس زنی است افسونگر و مرموز که حدسوگمانهای زیادی درموردش وجود دارد. از طرفی، زیبایی بیحدوحصر او عاشقان زیادی را در پیاش روان کرده. روزی شاهینی از آسمان به زمین میآید و صندل رادوبیس را میدزدد و آن را نزد مرنوع دوم، فرعون مصر، میاندازد. فرعون، که وصف زیبایی رادوبیس را میشنود، تصمیم میگیرد تا خود این صندل را نزد او ببرد و ملاقات این دو سرآغاز عشقی لبریز از احساس است که حسادت مردمان مصر را بهدنبال دارد. آنتونی کالدربانک، مترجم انگلیسی رمان، در مقدمهای که در چاپ انگلیسی کتاب آمده است خاطرنشان میکند که “نجیب محفوظ دقت تاریخی را فدای قصهپردازی در این رمان کرده است و خوانندهیرمانِ محفوظ با یک اثر تاریخی وفادار روبهرو نیست.” آنچه که معلوم است، قدرت محفوط در داستانگویی است، و البته قدرت وی در ایجاد ارتباط میان اسطوره و عشق.
رادوبیس: دلدادهی فرعون آخرین بار در سال ۱۳۸۹ بود که از سمت نشر ماهی با ترجمه عنایتالله فاتحینژاد منتشر شد و متأسفانه تا کنون دیگر تجدید چاپ نشده است.
بینالقصرین، قصرالشوق و سکریه بهترتیب در سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ منتشر شدند. بسیاری از منتقدان بر این باورند که مهمترین اثر محفوظ همین سهگانهی قاهره است که پس از نگارش آن تا چند سال اثری از او منتشر نشد. محفوظ پیش از انقلاب ۱۹۵۲ نوشتن این سهگانه را آغاز کرد و اسم هر جلد را از یکی از خیابانهای قاهره گرفته است. سهگانه قاهره سه نسل از خانوادهی احمد عبدالجواد را از جنگ جهانی اول تا سقوط ملک فاروق اول روایت میکند. احمد عبدالجواد مسلمانی سختگیر در ظاهر و عیاشی تمامعیار در نهان است. بخش مهمی از کتاب روایتهایی است از رخدادهای درون خانهی عبدالجواد و مشکلاتی که اهل خانهاش در مواجهه با سختگیریهای او دارند ــ آرزوهای بربادرفته، ظلم و استبداد خانگی و فشارهای فرهنگی هم چاشنیهای دیگری است که محفوظ برای سهگانهاش در نظر گرفته است. محفوظ در خلق این اثر از رئالیسم تمامعیاری بهره میجوید و گریزی نیز به زندگی شخصی خود میزند و در کنار آن حرکت جامعهی سنتی مصر را بهسمت مظاهر مدرنیته بازگو میکند. محفوظ در سهگانهی قاهره آینهای تمامنما از جامعهی مصر زمانهی خودش به دست خواننده میدهد و تا آن حد پیش میرود که بسیاری از پژوهشگران ادبیات مدرن ادب این اثر را بهترین رمان عربی دانستهاند. محفوظ دست به روانشناسی کاراکترهای داستانش میزند و از دل خردهروایتها حدیث نویی از مردم مصر به دست میدهد.
سهگانه قاهره با ترجمه محمدرضا مرعشیپور از سوی نشر نیلوفر منتشر شده است. همچنین جلد اول این سهگانه با عنوان از قصر تا قصر از سوی نشر مصدق با ترجمه ناصر طباطبایی منتشر شده است.
حکایتهای محلهی ما سالهای بسیاری در مصر ممنوع بود و همین اثر بود که زمینه سوءقصد به جان محفوظ را در ۱۹۹۳ فراهم آورد. محفوظ در این کتاب سرگذشت کوچهای را در گذر زندگی چندین نسل از ساکنانش نمایش میدهد. محفوظ، همچون کتاب گدا، در این رمان نیز به سمبولیسم روی آورد و از دل آن بود که رمان جنجالی خود را روایت کرد. حکایتهای محلهی ما به معنای واقعی واژه به سرگذشت نوع بشر پرداخته و از دل سرگذشت چندین نسل از ساکنان یک محله تقابلهای زیادی را، که آنها را میتوان ذیل خیر و شر تعریف کرد، بیان کرده است. هیچکس نمیتواند در برابر فساد بایستد، بزرگان محله رنگ عوض میکنند و مردم هیچ مشارکت مستقیمی در مسائل اصلیشان ایفا نمیکنند.
محفوظ این کتاب را در ۱۹۵۹ منتشر کرد و تنها کشور عرب که در آن دوره اجازه چاپ به این کتاب را داد لبنان بود. سالیان زیادی این کتاب در لندن و ایالات متحده منتشر میشدند و نهایتاً چهار ماه بعد از مرگ محفوظ بود که در ۲۰۰۶ حکایتهای محلهی ما در کشور خودش، مصر، اجازه چاپ شدن پیدا کرد.
گدا در بین آثار نجیب محفوظ یکی از اگزیستانسیالیستیترین آثار است. «عمر حمزاوی» وکیل مشهوری است که درگیر با پوچی زندگی و مرگاندیشی شده است. او جوانی سوسیالیست و شاعر بود. آرمانگرایی سوسیالیستی او در اوج جوانی خرد میشود و عمر با سرخوردگی زیادی دست از سیاست میکشد و حقوق و وکالت را پی میگیرد. اما زمانهای در میانسالیاش میرسد که گذشته مثل یک طوفان خاموش زندگی او را احاطه میکند و عمر با دو دوست قدیمی خود که یکی در زندان است و دیگری یک روزنامهنگار ملاقات میکند. گدا کنایه است، کنایه به دریوزگی اشخاص برای پیدا کردن مأمنی برای خویشتن در میانهی تمام حوادث زندگی و در برابر مرگی بسیار آرام.
گدا نیز همچون حکایتهای محلهی ما در ردهی آثار سمبولیک محفوظ است که از روند رئالیسم اجتماعی محفوظ بهطور کامل پیروی نمیکند و ساختار خاص خودش را در بین نوشتههای نجیب محفوظ دارد.
گدا توسط نشر نیلوفر و با ترجمه محمد دهقانی به چاپ رسیده است.
یکی از کوتاهترین نوشتههای محفوظ است که به جنگ ششروزه و اخوانالمسلمین در مصر پرداخته است. خاورمیانه مثل همیشه ناآرامی در خود میبیند و اکنون کشورهای عربی مقصر اصلی آن را تعدی به خاک مقدس فلسطین توسط اسرائیل میدانند. کافهی کرنک هیچ صحنهی شادی ندارد و تنها لحظههایی از نیاز به خوشحالی در آن وجود دارد. جوانان زیادی شکنجه میشوند و شکست ارتش مصر در جنگ ملت را سرافکنده میکند. نگاهها با انقلاب مصر متفاوت شده است و حال چنددستگی در میان مردم و طرز تلقیشان از وضعیت موجود وجود دارد. سه نفر از جوانان مصری درگیر با بازجوییهای پلیس مصر میشوند. آنها از این بازجوییها خلاصی مییابند اما ادامهی راه آنها با ترس و سوءظن نسبت به آیندهشان گره میخورد. کافه محیط گرمی است برای گروهی از مردم که در کنار یکدیگر روزگار میگذرانند اما سیاست این مرتبه اتمسفر این کافه و زندگی مشتریانش را دستخوش تغییرات زیادی قرار میدهد.
کافهی کرنک از سمت نشر ثالث با ترجمهی محمد جعفرپور به چاپ رسیده است.
یکی از خاصترین نوشتههای محفوظ که در ۱۹۸۳ منتشر شد سفرنامهی ابن فطومه است. کتاب، سفری است خیالانگیز به شهرهایی نظیر حلب و امان در بلاد اسلامی و گفتوگو درمورد نحوه حکومت در آنها. محفوظ در سفرنامهی ابن فطومه از مسیری جدید مشکلات درون جامعه اسلامی را مورد نقد قرار میدهد و این مرتبه رئالیسم را ممری برای بیان اندیشههایش قرار نمیدهد. راوی در گذر خودش از سرزمینهای گوناگون درباره مشکلاتی که باعث میشود تا آنها یک مدینهی فاضله نباشند بحث و گفتوگو میکند. از همین جهت درمورد سفرنامهی ابن فطومه میتوان گفت که نهتنها اثری است که مشکلات درون جامعهی اسلامی را نقد و بررسی میکند بلکه این بررسیها جوامع دیگر را نیز میتواند مورد هدف خود قرار دهد.
سفرنامهی ابن فطومه توسط جواد اصغری ترجمه و از سوی نشر کیانافراز منتشر شده است.
اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتابهای مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.
وقتی موسیقی غمگین گوش میدهیم آن را در زمینه زیباییشناختی، لذتبخش میدانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته میشود.
هرکسی که نماد چیزی است، باید بهترین آن باشد. پژوهشگران اخلاق و فیلسوفان اخلاق هم از این امر مستثنا نیستند.
مروری بر زندگی و آثار آن تایلر
مروری بر هستیشناسی در شعر بیژن نجدی