(این یادداشت را چند سال پیش نوشتهبودم و اکنون که مقدمات کار نمایشگاه کتاب در حال انجام است دوباره منتشر میکنم. چند سالی است که برخی به دلیل «حمایت از کتابفروشان» خواهان تعطیلی نمایشگاه کتاباند اما در اینجا استدلال کردهام که تعطیلی نمایشگاه به ضرر کتاب و کتابفروش و ناشر خواهد بود و دلیل روشن و تایید شدهای درباره ادعای دوستان وجود ندارد و بلکه این راه همان است که «یکی بر سر شاخ و بن میبرید»)
در بیان ضرورت برگزاری نمایشگاه کتاب نمیخواهم به شبکه معیوب پخش، وضع اقتصادی نشر، توسعه نامتوازن فرهنگی کشور، وضعیت کتابفروشیها در شهرستانها و جایگاه ناشران کوچک اشارهکنم و اینکه سخنان دوستان مخالف درباره این مسایل قابل نقد است. بلکه میخواهم بگویم مفهوم نمایشگاه کتاب چیزی دیگر است و اتفاقاً از فواید عمده این نمایشگاه رونق کار و بار کتاب و کتابفروشیهاست.
نمایشگاه کتاب تنها بازار بزرگ فروش کتاب نیست بلکه «جشن و عید بزرگ کتاب» است. بخشی از «مناسک بزرگ« کتاب است. در آنجا همه خانواده کتاب و دوستداران کتاب سالی یکبار و در موعدی مشخص گرد هم میآیند، دید و بازدید میکنند، غذا و شربت و شیرینی میخورند، تفریح خانوادگی میکنند و کتاب میخرند. این رویداد فقط برای ناشران، نویسندگان و مخاطبان حرفهای کتاب نیست. عید بزرگ کتاب است برای همه کسانی که با کتاب پیوندی دارند یا میخواهند پیدا کنند. جشنی است در تکریم کتاب و کتابخوانی و کتابخریدن. اساساً کارکرد «مناسک» همین است. در اینجا کتاب بزرگ داشتهمیشود و از مخاطبان کتاب تجلیل میشود و در نهایت «کتابخوان» ساخته میشود. اگر میخواهیم کتاب و کتابخوانی و کتابفروشی در جامعه ما رونق داشتهباشد باید برای کتاب «مناسک» و جشن فراهم کنیم. و جشن بدون شادی و موسیقی و خوراک و خرید کامل نیست. نمایشگاه کتاب تهران یکی از پر رونقترین نمایشگاههای کتاب است و چه خوب! در مناسبات جامعه ما و با توجه به ماهیت این نمایشگاه بهتر است که چنین باشد. خانوادهها نمیتوانند فرزندانشان را در جشنها و اجراهای باسلیقه غرفهها شرکتدهند و بعد کتاب دلخواه کودک را برای او نخرند. جوانها و بزرگترها هم چنیناند. سی و اندی سال این نمایشگاه دایر بوده و کتابفروشیها هم بودهاند. چون نمایشگاه جایی نیست که عموم مخاطبان بتوانند در آن مایحتاج “سالانه”شان را تهیه کنند. چون خرید کتاب اعتیادآور است و پشت خرید هر کتابی نیاز به کتابهای دیگر پدید میآید. چون شوق کتابهایی که دیدیم و نتوانستیم بخریم باقی میماند. چون کتابخوان که لذت کتاب و جشن کتاب را چشیده نمیتواند تا سال دیگر برای کتاب صبر کند. چون نمیتوان به کودکان و نوجوانان گفت تا سال دیگر صبر کن که برای تو کتاب بخرم. چون نمایشگاه تصویر «کتابخریدن» را برجسته میکند و تداوم میبخشد. چون در نمایشگاه ما «دچار» کتاب میشویم …
آیا نمایشگاههای کتاب در دنیا فروش کتاب ندارند؟ در بسیاری از نمایشگاههای کتاب در دنیا کتاب فروخته میشوند خصوصاً نمایشگاههایی که در سطح منطقهای، ملی و محلی برگزار میشوند. فروش کتاب در این نمایشگاهها از طریق ناشر، یا پخشکنندگان یا با ثبت سفارش و مانند آن انجام میگیرد. اصولاً نمایشگاههایی که فروش ندارند در پی فعالیتهای حرفهای نشر اند و اهدافی تجاری مانند خرید و فروش «کپیرایت» را دنبال میکنند. چنین نمایشگاهی در کشور ما اساساً بلاموضوع است. در بسیاری از نمایشگاههای عربی و آسیایی کتاب (مصر، لبنان، کشورهای حاشیه خلیج فارس، هند، مالزی، چین و…) ناشران مستقیماً و با تخفیف کتابهای خود را عرضه میکنند و در آمریکا و اروپا هم چنین نمایشگاههایی دهههاست برگزار میشود. این نمایشگاهها فعالیتهایی متنوع و سرگرم کننده دارند و بخشهایی مخصوص کودکان و نوجوانان و ایده اساسی آنها ارتقاء جایگاه کتاب در جامعه و خانوادهاست و نه فعالیت تخصصی نشر. نمایشگاه کتاب کمک میکند که کتاب و کتابخوانی یک اولویت باشد و تبدیل به یک رویه و عادت شود و بازار کتاب و کتاب فروش را رونق بخشد. عجبا از کتابفروشانی که مخالف این بزرگترین مناسک کتاب در کشور اند! اگر جشن «بزرگ و پر رونق» کتاب (که از جمله وابسته به خرید و فروش کتاب است) نداشتهباشیم و رسانهها آن را پوشش ندهند و اهالی کتاب در آن گرد نیایند و خانوادهها مجبور و راغب نشوند که به شکل جمعی در آن شرکت کنند، خوشحالتریم و وضع کتاب بهتر است؟ «بازار» و «نمایش» ارتباط عمیقی با هم دارند.
مطمئن باشیم که بخش مهمی از منفعت این نمایشگاه برای کتابفروشان خواهد بود. در ایران چندین دهه نمایشگاه کتاب وجود داشته و اخلالی در کار کتاب فروشیها ایجاد نشده (به جز مقدار فروش برخی کتابفروشان تهران و اطراف آندر اردیبهشت!) آنچه مخل کار کتابفروشیهای کوچک است شیوههای جدید سفارش و خرید کتاب است که اصولاً پدیدهای جهانی است. سایتهایی مانند «آمازون» و مالها و فروشگاههای بزرگ کتاب در همه جای جهان فعالیت کتابفروشیها را کمرنگ کردهاند و البته در چرخه اقتصاد جهانی مانعی هم بر سر کار آنها نیست و این روند در ایران هم اتفاق خواهد افتاد. با تصور ایدهآلهایی نامشخص و قابل بحث که معلوم هم نیست در جامعه ما چه کسی متولی انجام آن خواهد بود (دولت؟!) از رونق و شادابی آنچه داریم نکاهیم. با طیب خاطر و به همراه دوستان و خانواده و خصوصاً بچهها به نمایشگاه برویم و در این بزرگترین مناسک تجلیل کتاب و کتابخوانی مشارکت کنیم.
منبع: کانال نویسنده
آیا نمایشگاههای کتاب در دنیا فروش کتاب ندارند؟
او رفت، اما نام و یادش بر اوراق تاریخ ایران، همواره زنده خواهد ماند.
سویههای تاریک هوش مصنوعی چطور به «پارادوکس تکنولوژی» دامن میزند؟
این واژه که ریشه در فرهنگ ژاپنی دارد، به معنای «نمیتوان کاری کرد» یا «چیزی که قابل تغییر نیست» بیان شده است.
به محض اینکه سر و کله یک نفر با دیدگاهی متفاوت ظاهر میشود که به اصطلاح سازناکوک میزند، همه میرنجند و طوری رفتار میکنند که او خودش کاسه کوزهاش را جمع میکند و از آن گروه میرود.