اطلاعات: به گزارش خبرنگار اطلاعات، رهبر حزب کنگره ملی افغانستان سخنان خود را چنین آغاز کرد: آیا زبان فقط برای گفتگوکردن است یا نقشی فراتر از این میتواند داشته باشد؟ اگر چنین است آیا زبان فارسی میتواند در برابر زبانهایی که دنبال تحمیل هژمونی و گسترش حوزه زبانی خود هستند، مقاومت کند؟ و آیا زبان فارسی میتواند در روند تولیدات علمی امروز، ساختارهای واژگان لازم را تولید و بازتولید کند؟
لطیف پدرام گفت: گاهی حوزه جغرافیایی زبانها، یعنی مناطقی که آن زبان در آنها استفاده میشود، محدود میشوند که یکی از دلایل آن این است که دولتها زبان جدیدی را تحمیل میکنند و آن زبان از دایره ادارات و دانشگاهها و … خارج و کاربرد آن میشود. گاهی نیز ذات زبان باعث محدود شدن آن میشود. یعنی آن دیالکتیک و زایایی درونی زبان، توانایی مقابله کردن، ایستادگی و بارور شدن ندارد.
وی ادامه داد: حال این سؤال پیش میآید که آیا زبان فارسی با توجه به حوزه جغرافیایی آن، یک زبان جهان سومی است و میتواند با زبانهای جهان اول مقابله و برابری کند؟
این نویسنده و روزنامهنگار افغانستانی در پاسخ به این پرسشها توضیح داد: جغرافیای زبان فارسی این چیزی نیست که ما امروز داریم. بنیاد نیشابور سالها پیش نقشهای از قلمرو زبان فارسی بر اساس شاهنامه فردوسی منتشر کرد که نشان میداد قلمرو زبان فارسی و ایران فرهنگی شامل هندوستان و پاکستان امروزی و بنگلادش تا قسمتهایی از قفقاز و تمامی آسیای مرکزی و چین و قسمتهایی از بوسنی و هرزگوین میشدهاست.
پدرام گفت: در هندوستان تا قبل از حضور کمپانی هند شرقی، فارسی زبان رسمی بود؛ اما کمپانی هند شرقی زبان انگلیسی را اول در ادارات و سپس در دانشگاهها و مدارس وارد کرد و زبان فارسی محدود به مدارس و متون دینی شد تا از حوزه زبان علمی خارج شود و کمکم جایگاه خود را از دست بدهد و تمام شود که چنین هم شد.
به تدریج قلمرو زبان فارسی محدود شد به همین جغرافیای کنونی و دولتهای گوناگون نیز در این مناطق، در تضعیف زبان فارسی بسیار اثر گذاشتند زیرا زبان به تنهایی و بدون حمایت دولتها نمیتواند اقتدار خود را حفظ کند و حتی اگر خیلی قوی باشد، زنده میماند ولی محدود میشود.
وی افزود: در قرن ۱۹ انگلیسها و روسها منطقهای را جعل کردند و افغانستان نام نهادند که بخش بزرگی از خراسان را شامل میشد؛ اما زبان فارسی در این محدوده هم تحت تأثیر دولتهای مختلف، زیر سلطه زبان افغانی (پشتو) قرار گرفت و اکنون نیز با هجوم طالبان و حضور آنان در افغانستان، این زبان بزرگ با خطر جدی و قطعی تضعیفشدن مواجه است.
رهبر حزب کنگره ملی افغانستان تأکید کرد: در این جغرافیا باید اهتمام بیشتری برای زبان قائل شویم. در وضعیت فعلی افغانستان و با سلطه طالبان و تلاش برای کاربرد یک زبان خاص، زبانها دارند محدود میشوند و ما میدانیم که محدودیت زبان، یعنی محدودیت فرهنگی. جغرافیای زبان فارسی در حال حاضر کوچکتر شده است ولی اگر بتوانیم در سطح جهانی فعالیتهایی داشته باشیم، میتوانیم از زبانمان دفاع کنیم.
لطیف پدرام یادآور شد: در حال حاضر، هستی ما با زبانمان تعریف میشود و اگر این زبان را از ما بگیرند، ما از معادلات جهانی حذف میشویم. در تاریخ ما همیشه زبان اهمیت داشته است. ما که هیچوقت اکتشافات عظیم علمی نداشتیم. یکی از دلایل ماندگارشدن ما در تاریخ، زبان ما و فرهنگی است که از طریق آن به ما رسیده است. ما با این زبان و فرهنگ، خودمان را حفظ کردهایم. در ایران بر روی این زبان کار میشود ولی در افغانستان اینطور نیست. وظیفه ما آن است که وقتی درباره کشورمان میاندیشیم و بحث مقاومت مطرح میشود، بدانیم که مقاومت فقط جنبه نظامی ندارد؛ بلکه در خیلی زمینههای دیگر هم میتوان مقاومت کرد. عضو پیشین مجلس نمایندگان افغانستان گفت: یکی از عرصههای کلان آن، مقاومت سیاسی و ملی است که نخبگان ما در هر جا که هستند باید به آن توجه داشته باشند. ما باید از زبان فارسی در افغانستان صیانت کنیم و این کار با تولید در عرصه سینما، هنر، نقاشی، شعر و هر چه متعلق به این زبان است، صورت گیرد. این مسئولیت سنگین است.
وی افزود: زبان فارسی از گذشته تاریخی با تلاش فردوسی به ما منتقل شد و اگر این زبان در افغانستان نابود شود، دیگر چیزی از ما باقی نخواهد ماند. زبان، ابزاری برای بودن و مظهر حضور ماست. ما با این زبان حضور داریم، تعریف میشویم و خود را از دیگران متمایز میکنیم. متأسفانه این زبان در معرض تهاجم جدی است.
این نویسنده و شاعر معاصر افغانستانی گفت: در حال حاضر تعداد زیادی از هموطنان ما در خارج از کشور زندگی میکنند که باید از این زبان استفاده کنند. زبان فارسی توان آن را دارد که خودش را حفظ و بازتولید کند. فرهنگستان ایران در سالهای اخیر کلمات فارسی را جایگزین کلمات عربی کرده است و بدین وسیله این زبان غنی میشود. مسأله جغرافیای زبان، فقط بحث تهاجم و خاک و جغرافیا نیست. دولتها در حفظ زبان نقش کلیدی دارند. زبانشناسان کار خود را میکنند ولی قدرت اجرایی ندارند. ما در افغانستان کلمات فارسی را پیشنهاد میکنیم ولی مسؤول وزارت فرهنگ ایراد میگیرد که این کلمات، ایرانی هستند و نباید استفاده شوند و فرمان صادر میکند که در دانشگاهها و ادارات از این کلمات استفاده نشود.
لطیف پدرام تصریح کرد: نقش هژمونیک زبان صرفا از طریق تواناییهای ذاتی آن متبلور نمیشود. زبان باید در ذات خودش ظرفیت زبانشدن و جهانیشدن داشته باشد و دولتها باید از آن حمایت کنند. اگر دولتها تصمیم بگیرند، میتوانند یک زبان را محدود کنند و در رادیو، تلویزیون، کتابهای درسی و … اجازه استفاده از آن را ندهند. در نتیجه، این زبان، به زبان عوام، روستاها و بازار تبدیل میشود و دیگر یک زبان درخشان و قدرتمند نیست.
رهبر حزب کنگره ملی افغانستان تأکید کرد: مسأله عادلانه بودن قدرت برای ما در افغانستان، از این حیث مهم است که اگر این قدرت عادلانه نباشد، انحصارطلبیهای ناروا روی میدهد و میتواند باعث حذف فرهنگهای مختلف در سرزمینمان شود. الان همانگونه که شما میتوانید موشک، تانک، اسلحه و چیزهای دیگر تولید کنید، باید به نقش اقتدارمآبانه زبان نیز توجه داشته باشید. نقش زبان اکنون نقش اقتدار است نه صرفا گفتگو. برای همین زبان انگلیسی اکنون نقش هژمونیک خودش را تقویت میکند؛ یعنی زبان از وسیلهای برای گفتگو، به وسیلهای برای اعمال سلطه، قدرت، انحصار و سمت دادن به اندیشه تبدیل شدهاست.
ویتگنشتاین میگوید «کلماتی که در یک ساختار نحوی کنار هم میگذارید، مسیر یک جامعه را تغییر میدهند. ساختار دستوری زبان چنان است که شما را در مسیرهایی که میخواهد، کانالیزه میکند.» بر این اساس، زبان فارسی میتواند چنین نقشی داشته باشد. وقتی شما صد کلمه درخشان درباره عدالت در اختیار داشته باشید، از شما یک آدم فوقالعاده در این زمینه میسازد.
وی گفت: تنها زبانی که در حوزه تمدنی ما میتواند در مقابل زبان انگلیسی بایستد و نقش هژمونیک این زبان را به خطر اندازد، زبان فارسی است. برای همین، تلاش میکنند در افغانستان زبان فارسی را تضعیف کنند.
الان زبان فارسی از تمامی مناسبات بوروکراتیک دولت بیرون گذاشته شدهاست و جای آن را کلمات انگلیسی یا پشتو گرفتهاست و دانشگاههای مختلف به زبان انگلیسی تدریس میکنند نه فارسی. بنابراین اگر در افغانستان زبان رسمی دری باشد، نه فارسی، پس این پروژهای برای تضعیف ماست.
سیندخت حمیدیان درگذشت.
برگزیدهی ششمین دورهی جایزهی دکتر مجتبایی درگذشت.
رمان مشهور «دراکولا» اثری بود که پس از انتشارش در آخرین سالهای قرن نوزدهم، به آغازی برای ژانر ادبیات «خونآشامی» تبدیل شد.
این سخنان مخالف صریح آموزههای اسلامی در زمینه صلح، همزیستی انسانی و همبستگی بشری است.
بدون تمرین نقد صحیح، زندگی بر همه تلخ میشود.