خبر آنلاین: دکتر سجاد آیدنلو پژوهشگر ادبیات فارسی و دانشیار دانشگاه پیام نور اورمیه است. از او حدود ۱۴ کتاب و نزدیک ۲۰۰ مقاله در حوزه شاهنامه شناسی منتشر شده است. او در نشست «مواجهه ترکها با شاهنامه»، در سخنرانی خود، در باره میزان تاثیرگذاری ترکهای آذری زبان از شاهنامه فردوسی میگوید.
آیدنلو در خصوص مواجهه ترکها با شاهنامه ابتدا با طرح این سوال که «توجه آذربایجانیها در طول تاریخ به شاهنامه چگونه بوده است؟» میگوید: «در کتاب “آذربایجان و شاهنامه”، که در تیرماه سال ۱۳۹۹ از طرف بنیاد موقوفات مرحوم دکتر افشار با همکاری انتشارات سخن در تهران چاپ شده است، و دیگر آثارم بنده صدها سند در حوزههای مختلف، از تاثیر شاهنامه در بین آذربایجانیها هم به زبان فارسی که زبان ملی منطقه همیشه بوده، هست و خواهد بود، و هم به زبان بسیار عزیز مادریمان ترکی آذربایجانی عرضه کردهام که این زبان متداول است، از آن دفاع میکنیم و به آن قائل هستیم منتشر کردهام.»
این پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی در ادامه بحث خود به اندیشمندان و شاعران ترک که به شاهنامه توجه کردهاند میپردازد و میگوید: « این تاثیرات را در حوزههای مختلف شما میبینید. شعرای مختلف آذربایجانی از حدود تا ۳۰ سال بعد از پایان نظم شاهنامه به آن توجه نشان دادهاند که این موضوع خیلی عجیب است، فردوسی شاهنامه را در سال ۴۰۰ به پایان رسانده است. قطران تبریزی، حدود سالهای ۴۲۰ یا ۴۳۰ هجری قمری، سند صریح داریم که به شاهنامه توجه کرده است، برخی از منتقدان بسیار محترم مطرح میکنند که این اشارات به نامهای شاهنامهای مشخصاً و لزوماً، مربوط به شاهنامه نیست، احتمال دارد که این اسامی از طریق متنهای دیگر معروف بوده باشند، مانند نامهایی چون رستم، بیژن و منیژه، به آنها اشاره شده است. اما سند صریح در دیوان قطران داریم که تایید میکند که به طور مشخص توجه به شاهنامه داشته است و نه منابع دیگر. بنابراین اگر به این روند ، توجه و عنایت بفرمایید، مشاهده میکنید که از ۴۲۰ و ۴۳۰ هجری قمری، تا امروز این توجه به مدت هزار سال در هر دو زبان فارسی و ترکی قطع نشده است.
او افزود: «در این باره نمونهها فراوان است و صدها مورد در این باره وجود دارد مبنی بر این که در آثار ترکهای آذری، از فردوسی آن اندازه نام بردهاند، و تعریف و ستایش کردهاند که همگی نشانگر آن است که شعرا و ادبای آذربایجانی در طول تاریخ کوچکترین تضاد، و مباینت و تفاوتی بین خودشان و شاهنامه فردوسی نمیدیدند و شاهنامه را اثر دیگر و غیر نمیپنداشتند. به همین دلیل این همه به آن توجه نشان دادهاند.»
آیدنلو در ادامه به نمونههای از این توجه در زبان مادری اشاره کرد و گفت: «من نمونهای از زبان مادری خودمان ترکی آذربایجانی عرض میکنم. در اشعار میرزا علی معجز شبستری معروف به معجز شبستری، شاعر بسیار محترم، مسلط، و معروف در حوزه ادبیات ترکی آذربایجانی است. او شاعر بسیار توانمندی است و در حوزه ترکی آذربایجانی هم شاخص است. زمان زندگی او اواخر دوره قاجار و همچنین دوره پهلوی اول است. معجز شبستری در دو بیت به صراحت میگوید:
اگر اولماسیدی جهاندا قلم
دییلمزدی دنیاده نام عجم
علمدار فردوسی محترم
قلمدر قلم بارک الله قلم»
آیدنلو سپس به ترجمه اشعار مذکور پرداخت. او گفت: «در ترجمه این اشعار باید بگویم، معجز شبستری میگوید اگر درجهان قلم نبود، نام ایرانی که با تعبیر عجم به کار رفته است، در جهان گفته نمیشد. علمدار این کار، یعنی شهرت ایرانیان در جهان به واسطه قلم، فردوسی محترم است. همه و این همه به واسطه قلم است، آفرین و بارک الله به قلم.معجز شبستری، یکی از بزرگترین شاعران ترکی آذربایجانی به صراحت میگوید که مایه افتخار و شهرت ایرانی در نویسندگی، در جهان، فردوسی محترم است. از این جملات چه میفهمیم. این احترام است یا تضاد؟»
این استاد دانشگاه در ادامه به موارد دیگری از جمله تدوین شاهنامه در آذربایجان اشاره می کندو میگوید: «حالا در مراحل بعد موارد دیگر را مطرح میکنم. برخی از نسخههای شاهنامه در آذربایجان در گذشته تدوین شده است، و اتفاقاً از اولین کارها نیز هست. برخی از نسخههای مهم شاهنامه در آذربایجان نگارگری شده است. که از نظر پربرگ بودن، حائز اهمیت است. شاهنامه خوانی و نقالی در آذربایجان از داستانهای شاهنامه در قهوه خانهها، وجود داشته است. کسانی که سن آنان اجازه میدهد میدانند که در قهوه خانههای دهه ۵۰، در تبریز، اورمیه، اردبیل، نقالان به زبان ترکی آذربایجانی، هم داستانهای شاهنامه و هم داستانهای کوراوغلو را که پهلوان بخشی از داستانهای آذربایجانی است، میگفتند.»
او سپس به روایتهای عامیانه مردم آذربایجان اشاره کرد و گفت: «روایتهای عامیانه مردم آذربایجانی را دقت بفرمایید. کلی داستان شفاهی و مردمی در باره شخصیتهای شاهنامه ساختهاند. اینها را مرحوم استاد انجوی شیرازی گردآوری کرده است. در معتقدات عامیانه مردم آذربایجان، شاهنامه در طول زمان تاثیرگذار بوده است. چون طبق اعتقادات قدما، در تبریز معتقد بودند و میگفتند که شخصیتهای شاهنامه واقعی بوده و رستم از برههای از زمان به تبریز آمده است و از شدت سرمای استخوان سوز تبریز، نتوانسته تحمل بکند، و از آن جا رفته است اما سپر خودش را در تبریز جا گذاشته است.»
او حتی در این باره شاهد مثالی ذکر میکند و میگوید: «حتی در یکی از مساجد تبریز حوضچه بزرگی را نشان میدادند، و میگفتند که این جای سپر رستم است. اینها اعتقادات عامیانه مردم بوده که در سدههای گذشته، باور داشتند. الآن برای ما مسجل شده که رستم شخصیت حماسی است، اما آن زمان باور داشتند که واقعی است. در جاهای دیگر ایران نیز این گونه بوده است.»
آیدنلو گفت: «در روایتهای عامیانه و داستانهای مردم آذربایجان، بن مایهها و شخصیتهای شاهنامهای تاثیرگذار بودهاند. اگر داستان کوراوغلو را مطالعه بفرمایید که بخشی از روایتهایش مربوط به آذربایجان در ایران است. نحوه رویارویی کوراوغلو با فرزندش کورداوغلو، الگوی داستان رستم و سهراب است و دقیقاً از همان جا اخذ شده است.»
ماجرای مسجد و مدرسه علمیه «آقا محمود» بعد از بازارچه تاریخی مروی
ابنمقفع و ظهور استراتژی اعتدال در جهان اسلام
او دستیار دائمی غلامحسین صدریافشار بود.
بررسی تاثیر متقابل شاهنامه و ترکهای آذری در سخنان نویسنده کتاب «آذربایجان و شاهنامه»
آرزو محرمی درگذشت.