img
img
img
img
img

ترس، تقدیر و بار مسئولیت قدرت

گسترش: کتاب «ذهن تراژیک»، نوشتهٔ رابرت کاپلان، به همت نشر همان به چاپ رسیده است. برخی کتاب‌ها حاصل دانشی وسیع، تأملی عمیق و یک عمر تجربهٔ زیستهٔ دشواریاب‌اند. رابرت دی کاپلان از حرفه‌اش در گزارش جنگ‌ها، انقلاب‌ها و تحقیق درخصوص سیاست بین‌المللی در اروپا، خاورمیانه و شرق آسیا دریافته است که جوهر ژئوپلیتیک تراژدی است. او در این کتاب از آثار ادبی یونان باستان، شکسپیر، فیلسوفان آلمانی و کلاسیک‌های مدرن برای بررسی مسائل اصلی نظم بین‌المللی، بی‌نظمی، شورش، جاه‌طلبی، وفاداری به خانواده و دولت و نیز خشونت و لغزش‌های قدرت استفاده می‌کند. او معتقد است که معضلات بزرگ سیاست بین‌الملل ناشی از تقابل خیر و شر نیست که تصمیم‌گیری دربارهٔ آن کاری روشن و آسان باشد، بلکه کشمکش خیر در برابر خیر است، موقعیتی که در آن تصمیمات ناگزیر دشوار، حساس و واجد عواقب بسیار است.

کاپلان از مداخلات امریکا در خاورمیانه، از جمله در عراق و افغانستان و نیز از حملهٔ روسیه به اوکراین، انتقاد می‌کند و آشوب ناشی از آن‌ها را فاجعه‌بارتر از شرایط پیشین می‌داند.

مطالعهٔ این کتاب برای کسانی که در پی درکی عمیق از واقعیت سیاست و قدرت‌اند و نیز آنان که در مقام تصمیم‌گیری‌های تعیین‌کننده قرار دارند، ضروری است.

رابرت دیوید کاپلان (زادهٔ ۲۳ ژوئن ۱۹۵۲) نویسندهٔ امریکایی است. کتاب‌های او دربارهٔ سیاست، عمدتاً امور خارجی و نیز سفر است. آثار او در طول سه دهه در آتلانتیک، واشینگتن پست، نیویورک تایمز، نیوریپابلیک، نشنال اینترست، فارین افرز و وال استریت ژورنال و سایر روزنامه‌ها و نشریات منتشر شده است. یکی از تأثیرگذارترین مقالات کاپلان «آنارشی آینده» است که در ماهنامهٔ آتلانتیک در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. منتقدان مقالهٔ او را با نظریهٔ برخورد تمدن‌های هانتینگتون مقایسه کردند. یکی دیگر از موضوعات مطرح در آثار کاپلان، ظهور مجدد تنش‌های فرهنگی و تاریخی است که به‌طورموقت در طول جنگ سرد به حالت تعلیق درآمده بود.

کاپلان از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، عضو ارشد مرکز امنیت نوین امریکا در واشینگتن دی‌سی بود. او در سال ۲۰۱۵ دوباره به این سازمان پیوست. بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴، او تحلیلگر ارشد ژئوپولیتیک در استراتفور، شرکتی خصوصی در زمینهٔ پیش‌بینی‌های جهانی بود. در سال ۲۰۰۹، رابرت گیتس، وزیر دفاع، کاپلان را به عضویت هیئت سیاست دفاعی، کمیتهٔ مشورتی فدرال در وزارت دفاع ایالات متحده منصوب کرد. در سال ۲۰۱۷، کاپلان در سمت مشاور ارشد به گروه اوراسیا، مؤسسهٔ مشاورهٔ ریسک سیاسی پیوست. در سال ۲۰۲۰ او به تصدی کرسی رابرت اشتراوس_هوپه در ژئو پولیتیک در مؤسسهٔ تحقیقات سیاست خارجی در فیلادلفیا منصوب شد.

مجلهٔ فارین پالیسی در سال ۲۰۱۲، کاپلان را در فهرست برترین متفکران جهان قرار داد.

قسمتی از کتاب ذهن تراژیک:

چهل سال خبرنگاری خارجی به من آموخت که گرچه درک رویدادهای جهان با نگاه به نقشه آغاز می‌شود، اما با شکسپیر به پایان می‌رسد. نقشه‌ها پس‌زمینه را برای رویدادها فراهم می‌کنند و پرده‌ای وسیع‌اند که بازی‌ها جلو آن اجرا می‌شوند؛ اما حساسیت لازم برای درک آن رویدادها -بینش ضروری نسبت به احساسات و غرائز رهبران سیاسی- از آنِ شکسپیر است.

جغرافیا برای مطالعهٔ فرهنگ و تمدن لازم است، که تجارب انباشتهٔ مردمان مختلف است که صدها، اگر نه هزاران سال در سرزمین‌های متفاوت زیسته‌اند. اینکه ویژگی‌ها و گرایش‌های فرهنگی را نمی‌توان به‌آسانی توسط علوم سیاسی معاصر کمی کرد، از اهمیت آن‌ها نمی‌کاهد. به عبارت دیگر، نقشه پایه و اساس کل دانش است. من تمام عمر کاری‌ام را با نقشه‌ها زندگی کرده‌ام. نقشه‌ها اولین چیزهایی بوده‌اند که قبل از پرواز به کشوری خارجی برای انجام وظیفه، با آن‌ها مشورت کرده‌ام. نقشه‌ها هم از فرصت‌ها و هم از محدودیت‌ها سخن می‌گویند: برخی کشورها خطوط ساحلی دارند و برخی ندارند؛ برخی در کنار خطوط ارتباطی دریایی بزرگ هستند و بسیاری دیگر نه؛ برخی رشته کوه‌هایی دارند که قبایل و گروه‌های قومی را از هم جدا می‌کنند، و بسیاری از آن‌ها چنین نیستند؛ برخی از کشورها خاک خوبی دارند و برخی دیگر ندارند و…

اما نقشه به‌خودی‌خود بیش‌ازحد تقدیرگرانه است -به همین دلیل است که رشتهٔ ژئوپولیتیک، اگر به تنهایی مطالعه شود، حقایقی را به دست می‌دهد که آن‌قدرها جالب نیستند. حقایق جالب‌تر همیشه به قلمرو دل تعلق دارند، که در آن ما از نقشه به سطوح عمیق‌تر می‌رویم و به فرهنگ و تجربهٔ تاریخی انباشته و درنهایت به فرد می‌پردازیم.

مردان و زنان ذرات درون لولهٔ آزمایش نیستند که رفتارشان از قوانین شیمی و فیزیک پیروی کند. علم ستبر و پیشگویانهٔ سیاست بین‌الملل وجود ندارد. فقط بصیرت و بینش وجود دارد که می‌تواند با مطالعهٔ جغرافیا از یک سو و ادبیات از سوی دیگر، با تأکید بیشتر بر دومی با افزایش سن، بهبود یابد. مورخان این را درک می‌کنند. بهترین مورخان (و بهترین خبرنگاران خارجی قدیمی‌مآب که من می‌شناسم) در بُعد فرازمند رمان‌نویسان زندگی می‌کنند. آن‌ها می‌دانند که در میانهٔ الگوهای بزرگ و تعیین‌کنندهٔ جبری، هرج‌ومرج غیرقابل پیش‌بینیِ تعاملات انسانی وجود دارد که از گردبادهای اشتیاق و عاملیتِ پرده‌برافکن برمی‌آید -چنان‌که رویدادهای بزرگ می‌توانند حرکت یا اظهارنظری ناگهانی را در نشست سران برانگیزند که شخصیت رهبر سیاسی را آشکار نماید، حتی زمانی که این رفتار به نیروهای ساختاری عمیقی برگردد که مورخان و دانشمندان علوم سیاسی می‌توانند آن‌ها را مطالعه کنند.

هیچ جغرافیایی به اندازهٔ ذهن هملت وسیع و پر از شگفتی و احتمالات نیست. صرفاً با اندیشیدن به صدای بلند، هملت مرزهای فرهنگی را فرو می‌شکند و روایتی از جهانی‌گرایی عرضه می‌کند که بر جغرافیا پیروز می‌شود. جغرافیا بزرگی است، مقدار است؛ هملت جزئیات است، ظرایف است. در ادبیات، چیزی را حماسه می‌خوانیم که هر دو عنصر را در خود داشته باشد. «جنگ و صلح» تولستوی و «انقلاب فرانسه» اثر کارلایل، دو نمونه از بوم‌های نقاشی عظیم و قدرتمندی هستند که درعین‌حال با دقتی موشکافانه ظرافت افرادی را نشان می‌دهند که در پی تعیین سرنوشت خود هستند.

بااین‌حال، چیزی حتی اساسی‌تر هم جغرافیا و شکسپیر را به هم می‌رساند: چیزی که داستان همهٔ این عناصرِ در ارتباط -نقشه، تمدن‌ها، تاریخ و افراد- را تقطیر می‌کند و از این طریق بزرگ‌ترین حماسه‌های ادبی را می‌سازد، فارغ از اینکه دامنهٔ آن‌ها چقدر گسترده‌تر باشد. آن چیز تراژدی است، که تمام ادبیات، طبیعت انسانی و رویدادهای جهان در محدودهٔ آن عمل می‌کند. تراژدی با آگاهی هولناک از انتخاب‌های محدودی که در اختیار داریم، آغاز می‌شود، فارغ از اینکه چشم‌انداز پیش‌ِ رو چقدر وسیع باشد: آگاهی از اینکه صرف‌نظر از شرایط، همه چیز ممکن نیست. این دنیای محدودیت‌هاست، هم محدودیت‌های انسانی و هم محدودیت‌های مادی. خودآگاه بودن یعنی درک آنچه به‌طور واقع‌بینانه در هر موقعیتی ممکن است و آنچه ممکن نیست و چنین خودآگاهی اغلب برای تأثیرگذاری بر نتیجه خیلی دیر حاصل می‌شود. همچنان که هرودوت از فردی ایرانی نقل می‌کند: «ما پا در زنجیر ضرورت پیش می‌رویم. این تلخ‌ترین درد برای انسان است: که بسیار بداند و کمتر اختیاری داشته باشد.» با وجود این، ما چاره‌ای نداریم جز پیش رفتن. تجزیه و تحلیل هم فرآیندی است که ما به کمک آن تصمیم‌هایی دشوار می‌گیریم.

ذهن تراژیک را امیرحسین مهدی‌زاده ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۶۰ صفحهٔ رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهٔ کتابفروشی‌ها شده است.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»