img
img
img
img
img

درباره‌ی تاریخِ چاپلوسی

گسترش: کتاب «در ستایش چرب‌زبانی»، نوشته‌ی ویلیس گات رگیر، به همت انتشارات مروارید به چاپ رسیده است. حکما، فیلسوفان، معلم‌های اخلاق از هر نوع و با هر مرامی از کودکی در گوشمان می‌خوانند: چاپلوسی کار زشتی است. واقعاً همین‌طور است؟ ویلیس گات رگیر ادله‌ی محکمی می‌آورد که این‌طور نیست. در مسیر سنگلاخ استدلالش به هر خس‌وخاشاک و البته زنجیرهای محکم گفتار و کردار فیلسوفان، حیوانات، شاعران، زنان، شاهان، وزرا، مشاوران، کودکان، فرماندهان متوسل می‌شود و شاید به‌رغم میلمان ثابت می‌کند برعکس، ما همه کشته‌مرده‌ی زبان چرب‌ونرم هستیم. زبان چرب‌ونرم سنگ بنای تمدن، ادبیات، سیاست، روابط روزمره، احساس رضایت و حتی سعادت دنیوی و اُخروی ماست. شاید شما هم با هر جمله‌ای که می‌خوانید، دلتان بخواهد به هر نحوی که شده دست‌کم پیش خودتان ثابت کنید این‌طور نیست. رگیر پیش و پس از این دفاعیه‌های ذهنی خلع‌سلاحتان می‌کند: می‌خواهید به خودتان بنازید (تملق خودتان را بگویید) که برخلاف تمام دلایل و به رغم مصائب این راه، چنان طبع والایی دارید و تافته‌ی جدابافته هستید که مثال نقض تمام این ادله باشید؟ سعی‌تان را بکنید؛ اما یادمان باشد سردسته‌ی معلم‌های اخلاق، دفترهای شعر شاعرانی که رذائل اخلاقی، از جمله چاپلوسی را مذمت می‌کنند، پر از مدایحی است در تملق‌گویی از حاکمان روزگار تا هم شعرشان از دستبرد زمان در امان بماند و هم البته معیشت خودشان تأمین شود. نکند رگیر با طنازی قصد تعلیم اخلاق دارد؟ بعید نیست، هرچه باشد طنازی گره ابروی اخلاق را باز می‌کند و زبان چرب‌ونرم‌تری دارد تا عین ماساژوری انقباض عضلانی تعلیمات خشک اخلاقی را روغن‌کاری کند.

چاپلوسی در دربارهای چین و یونان باستان نشو و نما یافت. دربارهای پادشاهی معروف‌ترین آزمایشگاه‌های تملق هستند. چاپلوسی زینت رنسانس ایتالیا بود. رافائل چاپلوسی پاپ‌ها را می‌کرد و میکل آنژ چاپلوسیِ خانئان مدیچی را. سر راجر لسترینج، نویسنده‌ای از قرن شانزدهم، هم عقیده دارد: «کل دنیا و کار و کاسبی‌اش را ستایش و لُغُزگویی می‌گرداند: یکی خدایان دروغین را به قدرت می‌رساند و دیگری حفظ‌شان می‌کند.» چاپلوسی فقط منحصر به دربارها نیست و در میان مردم هم بسیار رایج است.

کتاب حاضر پژوهشی است طنازانه و بسیار مستند که با اتکای کامل به تواریخ، رساله‌های سیاسی و خاطرات شاهان، ملکه‌ها و محافل آن‌ها درباره‌ی چرب‌زبانی و قلمرو و ابعاد آن نوشته شده است.

گوته معترف بود: «هرچه غرور آدمی را برای خودش به‌جا جلوه دهد یا نخوت درونی‌اش را ارضا کند، چه‌بسا به‌قدری خوشایند است که کفایتش کند، خواه از دیگر جهات مایه‌ی آبرویش باشد یا عارش.» آخر و عاقبت چاپلوسی همین است: مایه‌ی آبرو یا عار.

این کتاب میان‌بر هرکدام از دو راهی است که عازمش هستید. اگر عجله دارید، از دست‌اندازها و بیراهه‌ها کم می‌کند. اگر قصد وقت‌کشی دارید، صفحات این کتاب بهانه‌ی خوبی است. شاهزادگان شهوت‌پرست، پرهیزگاران فرزانه و نوابغ نظامی همسفرتان هستند. چاپلوسی عین سگ شکاری در می‌رود، خیز برمی‌دارد و با پوزه‌ای پُر پیش شما برمی‌گردد.

سلانه‌سلانه بیایید. هر جا خواستید توقف کنید. بایستید، برگردید و جلو بروید، اشکالی ندارد. این کتاب باید به خوشی خنده باشد. پر از نکته‌های حاضر آماده. لطفاً از خودتان پذیرایی کنید.

قسمتی از کتاب در ستایش چرب‌زبانی:

قاعده ۸۶: چاپلوسی وظیفه است.

قانون حکم می‌کند چاپلوسی کنیم. نشانه‌های رسمی احترام درخور به صاحب‌منصبی (محترم یا نامحترم) چاپلوسی عملی هستند، خیلی به کار تنظیم لحن، اجتناب از اهانت و سرپوش گذاشتن به کینه می‌آیند. وقتی قَدَرقدرتی دلش چاپلوسی می‌خواهد، کسانی که طالب التفات قدرقدرت هستند سوروسات فراوانی می‌چینند. شهروندان هرچه زودتر آداب چاپلوسی را یاد بگیرند، بیشتر می‌توانند نقش بازی کنند.

والاترین چاپلوس‌ها غالباً از میدان دید و از دسترس خارج‌اند. ممکن است در دوردست‌ها زندگی کنند و به زبان دیگری حرف بزنند. آن‌ها به طبقه‌ی خودشان پایبند می‌مانند و با مهمان‌نوازی و ازدواج بین‌نژادی چاپلوسی همدیگر را می‌کنند. خوش‌اقبال‌ترین چاپلوس‌ها گِرد افراد استثنایی می‌گردندکه دستاوردهای‌شان در خور قدردانی است.

قاعده ۸۷: خفت چاپلوسی می‌کند.

نظر لوساژ در ژیل بلاس این بود: «نزد عالی‌مقامان که اقسام چرب‌زبانی را -هرچقدر هم مضحک باشد- می‌لمبانند، انگل ممکن است هر خطری را به جان بخرد.» خود این نظر مضحک اما کاملاً در خور هدف لوساژ است: چاپلوسی خوانندگانش را می‌کند، کسانی که کتاب را همان‌قدر به بزرگان نزدیک می‌دانند که به خودشان؛ و همان‌قدر دور که -خیلی ممنون- موهبتی باشد (قاعده‌ی 45). چاپلوس‌های بعدی، کودن‌های مفت‌خور، دسته‌ای هستند که چاپلوسیِ اشخاصِ به‌زعم خودشان بزرگ را می‌کنند.

قاعده 88: «گنده‌دماغ‌هایی که می‌خواهند اول باشند و نیستند، بیشتر از همه جذب چاپلوسی می‌شوند.»

اسپینوزا این‌طور نوشت. هرچه منیت بزرگ‌تر باشد، اشتهای چاپلوسی هم بیشتر است اما قدرقدرت‌های دوراندیش می‌خواهند این هوس را پنهان کنند و در خلوت دلی از عزا درمی‌آورند. برای اینکه قیمتش را بالا ببرد، چاپلوس باید چاپلوسی را در مواقع خصوصی و حساب‌شده تخس کند، طوری که انگار اهمیت دارد، وقتی که شنونده آزاد است تا حظ بهترین‌ها را ببرد.

برخی تعریف‌ها در خلوت جلوه می‌فروشند، برخی نیاز به جمعیت و بلندگو دارند. لازم نیست مستقیماً با قدرقدرت صحبت کنید تا چاپلوسی کرده باشید. چاپلوس کارآزموده می‌تواند با شایعه، با حروف چاپی، رادیو و تلویزیون چاپلوسی قدرقدرتی غایب را بکند.

در ستایش چرب‌زبانی را تهمینه زاردشت ترجمه کرده و کتاب حاضر در 190 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»