img
img
img
img
img

در زاغه‌های بمبئی چه می‌گذرد؟

شاهین غمگسار

اعتماد: اگر گمان می‌کنید تاکنون کتابی یا رمانی خوانده‌اید که نکبت و فلاکت را پیش چشم‌تان گرفته است -خاصه آدم پس از خواندن سلین چنین می‌پندارد- پس هنوز این کتاب را نخوانده‌اید! پس از خواندنش، یاد این گفته آدورنو افتادم: «هیچ زندگی درستی درونِ زندگی نادرست وجود ندارد.» موخره کتاب، علت این را که چرا یاد این جمله افتادم، برای‌تان توضیح می‌دهد. به خصوص برای پاسخ گفتن به این سوال که آیا امکان تحقق عدالت و برابری برای مردمانی که به شدیدترین شکل درگیر فقر و فاقه‌اند، وجود دارد؟ پاسخِ نویسنده به این سوال، «شاید» است؛ او امیدوارانه‌تر پاسخ داده است تا من. کاترین بوو، روزنامه‌نگار امریکایی، در سال ۲۰۰۷ زاروزندگی امن‌وآسوده‌اش را در امریکا، به سبب رخدادی پیش پا افتاده، اما شهودی رها می‌کند و تا سال ۲۰۱۱ با زاغه‌نشینان زاغه‌ای به نام «آناوادی» در شهر بمبئی در کشور هندوستان زندگی می‌کند؛ میان لشاب و موش و کثافت و مریضی و مرگ. این کتاب روایتی مستند و غیرداستانی است از زندگی چندین و چند زاغه‌نشین (به شماره آدم‌های یک محله)، با همه مصیبت‌های‌شان از زندگی زاغه‌نشینی. از جمع کردن آشغال و فروختنش به یک پولِ سیاه برای سیر کردن شکم گرفته تا دست و پنجه نرم کردن با هزارهزار بیماری و خطر و توامان دل بستن به امیدها و نجات از فقر و رسیدن به مامنی امن و آسوده -همان که نویسنده از آن دست شست- در ساختار کشور هند و شهر بمبئی که به شکلی عمیق فساد را در خود نهادینه کرده و هرگونه اخلاق را از تن شسته است. کتاب به معنای واقعی کلمه تکان‌دهنده است. تقریبا هر بیست یا سی صفحه یک‌بار مبهوت‌تان می‌کند و انگشت به دهان‌تان می‌گذارد. تنها چیزی که به زندگی برتان می‌گرداند، دانستن این است که احتمالا در مبل یا صندلی یا جای راحتی فرو رفته‌اید و کتابِ آن حوادث و زندگی را می‌خوانید! ابعادی که نویسنده از زندگی زاغه‌نشینان تصویر می‌کند، چنان همه‌جانبه است و جهانِ آدم‌های زاغه آناوادی را با ریزترین جزییات -تا نیات و آرزوها و نقشه‌های در سرشان- شرح می‌دهد که پس از خواندن کتاب، واقعا احساس می‌کنید با شخصیت‌های این کتاب زندگی کرده‌اید و در زاغه آناوادی دست و پا زده‌اید و این خود از قوت‌های کتاب است که به‌رغم مستند بودن و داستانی نبودن، روایتی داستان‌گونه را از زیست این مردمان به دست می‌دهد که به خودی خود سبب جذاب شدن کتاب شده است. نام انگلیسی کتاب behind the beautiful forevers است که به فارسی «این دیوارها مرا نمی‌کشند» انتخاب شده است، اما عنوانِ فرعی‌اش همان عنوانِ فرعی کتابِ اصلی است: زندگی، مرگ و امید در زاغه‌ای در بمبئی. انتشارات طرح نقد آن را در سال ۱۴۰۱ منتشر کرده و قیمتش فک‌برانداز است. شاید به این خاطرِ بی‌ربط که تعداد صفحه‌های کتابِ ترجمه شده، بیشتر از نسخه اصلی است! از این گذشته، طرح جلدش چندان دندانگیر نیست و ای کاش طرح اصلی کتاب انتخاب می‌شد که تصویری بسیار گیراست و چشم را به درنگ کردن وامی‌دارد یا اینکه بهتر بود انتشارات ذوق بیشتری به خرج می‌داد که ظاهرا آنچه کمیاب است، ذوق است. با این همه می‌توان ادعا کرد که ترجمه کتاب بی‌نقص است و مترجم، ایمان مختار، سعی کرده است به سبکی همه‌پسند یا خوش‌خوان در ترجمه این کتابِ مستند و گزارش‌گونه دست یابد. به عقیده من، توفیق هم داشته است. از این رو، خواندنِ متنِ فارسی کتاب بسیار کیف دارد. آنچنانکه از یاد خواهید برد متنی غیرداستانی یا Nonfiction به دست دارید. نیتِ مترجم از ترجمه این کتاب که به تشریح در پیش‌گفتارِ آن آمده، بیشتر واکنشی است علیهِ این جمله همه‌گیرِ در جامعه امروز ایران که «هیچ جا این‌طوری نیست». همین جمله ساده در نظر مترجم دیدگاهی عمیق را نمایندگی می‌کند که مسبب کژنگری‌های بسیاری در مشاهده و فهمِ جهانِ پیرامون خواهد شد. به سخن دیگر، مترجم می‌خواهد بگوید: بدتر از این هم هست! مشکل اینجاست که فقط «نمی‌دانید».

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»