اعتماد: فیودور داستایفسکی داستانی دارد به نام تمساح یا کروکودیل که در سال۱۸۶۵ میلادی منتشر شده است. نام این داستان در واقع رویای آدم مضحک است. در این داستان یک فرد که همراه با همسرش به دیدن یک کروکودیل در باغوحش رفتهاند، مرد توسط کروکودیل بلعیده میشود. با این حال آن فرد زنده میماند و درون بدن کروکودیل مشغول زندگی میشود.
تام باسدن نمایشنامهنویس معاصر انگلیسی با اقتباس از داستایفسکی نمایشنامهای نوشته به نام «کروکودیل» که توسط نشر نی با ترجمه ماهرخ همتی به چاپ رسیده است. در نمایشنامه باسدن برخلاف داستان داستایفسکی نقش اول قصه یک چهره فرهنگی نیست و یک بازیگر شکستخورده است. مردی که معتقد است لغو نظام ارباب رعیتی باعث آزادی رعیتها نشده بلکه آنها را به سمت غرب هل داده است. او که با دوستش به باغ وحش رفته و درگیر بحثهای روشنفکری با محوریت غرب و نظام سرمایهداری است به ناگاه توسط کروکودیل توی باغ وحش بلعیده میشود.
باقی داستان روایتی است از زندگی این بازیگر در بدن حیوان عظیمالجثه. تغییر فضای داستان از یک حالت ترسناک و دلهرهآور به یک فضای کمدی و نمادین اتفاقی است که در نمایشنامه باسدن دیده میشود. فردی که وارد بدن کروکودیل شده بعد از مدتی متوجه میشود که از این فضا میتواند استفاده کند تا بیشتر دیده شود. صاحب باغ وحش متوجه میشود که از وجود یک آدم بلعیدهشده در بدن یک کروکودیل میتواند بهره ببرد. حتی نامزد شخصیت اول هم این را متوجه میشود.
داستایفسکی کروکودیل را برای نقد جریانهای غربگرا و لیبرال نوشته بود و باسدن این نقد را متوجه مفهومی به اسم نمایش کرده است.
نمایشنامه «کروکودیل» یک گورتسک جالب و بامزه است.
در نثر هاردینگ، قدرت داستان نهتنها در روایت است، بلکه در دقتی است که او در توصیف لحظات ریز و انسانی زندگی دارد.
کتابی برای اهلی کردن رنجها
بزرگترین نقطه قوت این کتاب، صداقت بیپرده و شجاعت نویسنده در بیان احساسات و تجربیات دشواری است که اغلب در گفتوگوهای مربوط به مادری نادیده گرفته میشوند.
گفتوگوهای غیررسمی و صمیمی اغلب فرصت بازخوانی تاریخاند و زاویههای دیگری از تاریخ را نشان میدهند که در روایتهای رسمی کمتر دیده میشود.
«بیگانگی از خود» شایدمحوریترین مؤلفها است که در آثار توماس برنهارد به چشم میخورد.